موسیقی جاز نرم
جاز نرم
سموث جز یا جاز نرم (به انگلیسی: Smooth Jazz) نوعی سبک موسیقی است که با استفاده از سازهای رایج در جاز و معمولاً بدون بداههنوازی عرضه میشود. بسیاری از دوستداران جاز آنرا سبکی از جاز نمیشمارند.
برخی هنرمندان نامی جاز نرم
جورج بنسون
کنی جی
شاده
مدال جز
مُدال جز (به انگلیسی: Modal jazz) به معنای «جَز اسلوب» به سبکی از موسیقی جاز گفته میشود که در آن به جای آکورد از مدهای موسیقی یا اسلوبهای موسیقی استفاده میشود. این به طور خلاصه بدین معنا است که نوازندگان به جای ترکیب و پشت هم نوازی نتهای یک کورد میتوانند از نتهایی که در کورد مورد نظر نمیگنجند ولی در قالب آهنگ و به گوش شنونده زیبا میرسند نیز استفاده کنند. بدین ترتیب نوازندگان آزادی بیشتری برای نواختن موسیقی به دست میآورند. این نوع موسیقی که تحت تأثیر موسیقی شرقی به جاز راه یافتهاست، در موسیقی سنتی ایران نیز دیده میشود. مایلز دیویس را از سردمداران این سبک میدانند و آلبوم به نوعی آبی (به نوعی غمگین) او مهمترین اثر در این سبک به شمار میرود.
آوانگارد جاز
آوانگارد جز (به انگلیسی: Avant-garde jazz) به سبکی از موسیقی جز گفته میشود که در آن عناصر موسیقی جز و آوانگارد با هم ترکیب میشوند. این سبک موسیقی با فری جز هم شباهتهایی دارد اما فری جز معمولاً بدون هیچ ساختار از پیش تعیین شدهایی اجرا میشود. وجود نقاط اشتراک بسیار بین این ۲ سبک بدیهی است، به شکلی که اغلب هنرمندانی که متعلق به یکی از این سبکها هستند در سبک دیگر هم مینوازند. در بهترین اجراهای جز آوانگارد، مشخص کردن محل «پایان بخشهای از پیش تنظیمشده» و «آغاز بخش بداههنوازی» کار دشواری است، گرچه نشان دادن تمایز بین تکنوازیهای بداهه و بخشهای از پیش تنظیمشده، هدف نهایی است.
از مهمترین نوازندگان این سبک میتوان به جان کولترین، اریک دلفی، دان چری، سان را، فیریا سندرز، سسیل تیلور و آلبرت آیلر اشاره کرد.
سوینگ
موسیقی
در موسیقی واژه سوینگ به دو معنی به کار میرود:
به عنوان اسم عام به معنای ضربها و فاصلههای تابدار و خرامان بهویژه در موسیقی جاز.
سوینگ به عنوان اسم خاص به معنای سبک معینی از جاز که در دهههای ۳۰ و ۴۰ میلادی بسیار رایج و محبوب بود.
الکترونیک
در الکترونیک، سوینگ به حداکثر دامنهٔ نوسان یک سیگنال در خروجی یک تقویتکننده اطلاق میشود.
رگتایم
رَگتایم گونهای موسیقی آمریکایی است که در میان سالهای ۱۹۰۰–۱۹۱۸ به اوج محبوبیت خود رسید. در این سبک از شیوهای به نام صدای بَمِ راونده (walking bass) استفاده میشود.این سبک از سبکهای پیانویی در موسیقی جاز است.
موسیقی بلوز
بلوز گونه موسیقی سازی و آوازی است که ریشه در آوازهای مذهبی و آوازهای کار و فریادها و همخوانیهای سیاهان آمریکا دارد و اصل آن به فرهنگ و موسیقی غرب آفریقا میرسد.علت اینکه این سبک به بلوز معروف شد این بود که پیشگامان این سبک ( بردههای سیاه) با غم این موسیقی را اجرا میکردند و Blue در زبان انگلیسی به معنای غم نیز میباشد، برخی از صاحبان نظر بر این نکته اعتقاد دارند که نحوه شیوع این سبک در آمریکا بر میگردد به زمان برده داری و مزارع پنبه در کشور آمریکا که در آن دوره بردههای آفریقای در هنگام کار در مزارع با خواندن شعرهایی بعضاً ریتمیک و موزون به همراه پاسخ و تکرار توسط دیگر کارگران اقدام به ایجاد شوق و نظم در کار برداشت می نمودند.
شهر ممفیس زادگاه موسیقی سبک "بلوز" است.
موسیقی هوی متال
هوی متال زیرگونهای از موسیقی راک است که به عنوان یک سبک تعریفشدهی موسیقی در دههٔ ۱۹۷۰ پا به عرصه گذاشت.
این سبک ریشه در موسیقی گروههای هارد راک انگلیسی و آمریکایی دارد که در سالهای پایانی دههٔ ۶۰ و آغازین دههٔ ۷۰ میلادی با الهام از بلوز/راک و سایکدلیک راک و آمیزهای از صداهای حجیم، خشن (دیستورشن) و تقویت شدهی گیتار، تکنوازیهای طولانی گیتار الکتریک و ضربآهنگهای سنگین، «موسیقی هوی متال» را آفریدند. سازهای استفاده شده در این سبک عمدتاً گیتار الکتریک، گیتار بیس و درامز هستند که در شاخههای مختلف سازهای دیگر همانند کیبورد، ویولن، ویولنسل و گیتار آکوستیک به این مجموعه اضافه میشوند.
پس از گذشت چند سال از تشکیل اولین گروهها در این سبک، متال نه تنها بهعنوان یک ژانر موسیقی، بلکه بهعنوان شیوهای جدید برای بیان عقیدههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی افراد که معمولاً ساختار اعتراضی داشت شناخته شد. گروههایی همچون لِد زپلین، بِلَک سَبَث، دیپ پرپل و بعدها جوداس پریست در شکلگیری و گسترش این شاخه موسیقی در اواخر دهه شصت و دهه هفتاد تأثیر زیادی داشتند.
اوج اقبال این گونهٔ موسیقی نزد مخاطبان در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی بود و در این دوره شاخههای متعددی از هوی متال ایجاد شد که از بسیاری از آنها صرفاً تحت عنوان «متال» یاد میشود. هوی متال در سرتاسر دنیا طرفداران بسیاری دارد که اصطلاحاً به آنها «متال هد» و «هدبنگر» میگویند.
گونههای هوی متال
«هوی متال» در حال حاضر دارای دومعنای مجزاست: یکی نام گونهای از موسیقی به همراه زیرگونههای آن و دیگری سبکی است که گروههای اولیهٔ هوی متال در دههٔ ۱۹۷۰ داشتند که گاهی اوقات متال سنتی نیز نامیده میشود.
شاخهها
بلک متال
کلاسیک متال
دث متال
دووم متال
فوک متال
گلم متال
گوتیک متال
گرایندکور
اینداستریال متال
نئو-کلاسیکال متال
نو متال
پاور متال
پراگرسیو متال
اسپید متال
سیمفونیک متال
ترش متال
کریسچن متال
نومتال
مشخصات
مشخصههای اصلی هویمتال که آنرا از راک جریان اصلی جدا میکردند عبارتند از 1- بهرهگیری از ریتم و ریفهای سنگینتر و خشنتر گیتار الکتریک، 2- بهکارگیری ملودی و تکنوازیهای گیتار لید (سولو) با زمانی طولانی، 3- استفاده از درونمایههای هارمونی سبکهای کلاسیک و بلوز و شکستن قالبهای راکاندرول 4- ریتمهای سنگینتر و قویتر با صدای کوبندهتر درامز و 5- آواز جیغگونه و آزادتر نسبت به آواز راک. که باید تفاوت در محتوای ترانهها را نیز به موارد پیش افزود. به گونهای که وجود اعتراض، سیاهنمایی وضعموجود، ضدجنگ بودن، عرفان و فرقهگرایی مذهبی (در دهه ۱۹۷۰) یا ضدمذهبی (بعداً) از ضروریات آثار هویمتال در دهههای نخستین بود.
در زیرگونههای ساخته شده در دهههای بعدی برخی از این ویژگیها از جمله تکنوازی گیتار لید یا استفاده از ریتمهای سنگین کنار گذاشته شده است. برای مثال در ترشمتال، دثمثال یا اسپیدمتال بر خلاف هویمتال بهرهگیری از ریتمهایی با تمپو بسیار بالا و سریع جزو اصول اساسی است. یا در نومتال و دیگر نمونههای متاخر متال، دیگر خبری از ملودی و تکنوازی گیتار نیست.
آلات موسیقی
گروههای متال بیشتر اوقات از یک درامر، یک بیسیست، یک نوازنده گیتا ریتم، یک نوازنده گیتار لید (تکنواز) و یک خواننده که ممکن است نوازنده هم باشد تشکیل شدهاست. در برخی از زیرشاخههای هوی متال از کیبورد نیز استفاده میشود. گروههای هوی متال اولیه بیشتر از ارگهای هاموند استفاده میکردند که بعدها سینتیسایزر جایگزین آن شد. با این وجود گیتار بیشتر اوقات عنصر اصلی هویمتال است. از تغییر صدای گیتار برای ایجاد یک صدای قویتر و 'سنگین' استفاده میشود. با گذشت زمان تکنوازیها و ریفهای ظریفتر بخش اعظم «موسیقی هویمتال» را تشکیل داد. نوازندگان گیتار از تپینگ، سویپ پیکینگ و دیگر تکنیکهای پیشرفته برای نواختن سریع استفاده کردند. همچنین با توسعه فناوری، روشهای جدیدی برای تغییر صدای گیتار به وجود آمد.
سبک آوازهای متال بسیار متنوع است. گسترهٔ این تنوع آوازهای اپرایی چند اوکتاوی ساخته راب هالفورد برای جوداس پریست و بروس دیکنسن برای گروه آیرن میدن تا آوازهای خشن بارنی گرین وی ر از ناپالم دث و چاک بیلی از تستامنت را شامل میشود.
در خصوص صدای زنده، شدت صدا یکی از مهمترین عوامل بهشمار میآید.اولین گروهی که به شکلی شاخص چه از نظر نوازندگی گیتار و چه درام نوازی و خوانندگی اثار هوی متال منتشر کرد گروهلدزپلین بود . به دنبال جیمی هندریکس و دِ هو گروههای اولیه هوی متال معیارهای جدیدی برای شدت صدا در حین اجرا تعیین کردند. تونی ایومی گیتاریست پیشگام گروه هوی متال بلک سبت، یکی از نخستین نوازندگان هوی متال است که به دلیل صدای زنده موسیقی دچار مشکلات فراوان در شنوایی خود شد. راک نواز دیترویت تد نوجنت و پیت تونشند-گیتاریست گروه دِ هو- تقریباً کر شدهاند. گروه یوداکسیس از کانادا معروف به داشتن طولانیترین و بلندترین طبلهای باس به طول شش پا هستند، که برخی از آن به عنوان دلیل اهمیت اندازه یاد میکنند. تثبیت صدای هوی متال در هجو راک با نام «این ضربه فقرات است» اثر گیتاریست «نایجل توفنل-که اعتراف کرد آمپلی فایرهای مارشال وی به گونهای تغییر یافتهاند که تا یازده بالا بروند-به تمسخر گرفته شدهاست.
در اواخر دهه هفتاد ابتدا تین لیزی و سپس جوداس پریست استفاده از دو گیتار لید (تکنواز)را باب کردند. گرچه پیش از آن گروههایی همچون ویشبون اش، اسکورپیونز، و ایسی/دیسی هم از دو گیتار استفاده میکردند، در حالیکه جوداس پریست ریتمی دوگانه را مورد استفاده قرار داد، تین لیزی از دو گیتار لید به عنوان بخشی از صدای ثابت موسیقی خود استفاده کرد. بسیاری از گروهها همچون آیرن میدن از این روند پیروی کردند. و حتی گاه شمار گیتارهای خود را به سه رساندند.
درون مایهها
در هوی متال نیز مانند دیگر سبکهای پرطرفدار موسیقی، تصاویر بخشی از موسیقی را تشکیل میدهد. گرچه جلد آلبوم و نمایشهای صحنهای هیچگاه از خود موسیقی اهمیتی بیشتر نیافتند اما به اندازه خود موسیقی ابزاری برای نشان دادن محتوا شدند. بسیاری از هنرمندان از طریق هوی متال با هم همکاری میکنند تا مجموعهای از تجربههایشان را در هر قطعه ارائه کنند و از این طریق تجربیات متنوعتری برای شنوندگان ایجاد کنند. در این رابطه هوی متال از دیگر انواع هنر که تنها یک روش برای ابراز خود داشتند از تنوع بیشتری برخوردار است. در حالیکه بایک تابلوی نقاشی از طریق تصویر ارتباط برقرار میشود یا یک سمفونی از طریق شنیداری درک میشود، ایماژ هوی متال و درون مایه عمومی که تمامی موسیقی آنها را شامل میشود علاوه بر صدای موسیقی از طریق تصاویر روی آلبوم، اجرای صحنه، اشعار، لباس و آرایش گروهها ابراز میشود.
مورخان موسیقی راک معتقدند تأثیر موسیقی پاپ غربی هویت فرار از واقعیت را از طریق اشعار عجیب و خیالی به موسیقی هوی متال داده است. در همین حال موسیقی بلوز سیاهان آمریکا با تمرکز بر خسران، افسردگی و تنهایی، واقعیت برهنه هوی متال را به آن میدهد.
اگر مولفههای فضا و درونمایه هوی متال عموماً واقعیت متأثر از بلوز است، مولفه تصویری آن عموماً تحت تأثیر خیالپردازی موسیقی پاپ است. درون مایههای تاریکی، پلیدی، قدرت و الهام مولفههای زبانی خطاب قراردادن مشکلات زندگی هستند. هوی متال در واکنش به «صلح و عشق» فرهنگ هیپی در دهه ۱۹۶۰، به عنوان یک ضد فرهنگ، نشان داد که تاریکی جای نور را میگیرد و واقعیت برهنه جایگزین پایان خوش پاپ شده و همه چیز پایان خوشی نخواهد داشت. در حالیکه برخی از طرفداران معتقدند که ابزار تاریکی پیام هوی متال نیست، منتقدان هوی متال این نوع موسیقی را متهم به ستایش جنبههای منفی واقعیت کردهاند.
درون مایههای هوی متال عموماً عمیقتر از درون مایههای پاپ دهههای ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ است؛ که توجه آن معطوف به جنگ، نابودی اتمی، مسائل زیست محیطی، و تبلیغات سیاسی یا مذهبی بود. لد زپلین اولین گروهی بود که با ساخت ترانه های حماسی و اسطوره ای نظیر immigrant song موسیقی راک را از فرم هنری به شکل اپیک و حماسی تغییر داد . «خوکهای جنگی» اثر بلک سبت، «قاتل بزرگان» اثر آزی آزبورن، و عدالت برای همهی متالیکا، «دو دقیقه به نیمهشب» اثر آیرن میدن و بسیار از آوازهای سیستم آو ا داون و اشعار گروه مگادث است. گاهی اوقات تفسیر بیش از حد ساده میشود چرا که واژگان شعری متال در اصل به دوگانگی تاریکی در برابر روشنایی، امید در برابر نومیدی یا خوب در برابر بد میپردازد و جایی برای سایههای پیچیده خاکستری باقی نمیگذارد.
سیاست
گروه های و اشعار زیاد هوی متال خوانده شده اند اما همه آنان به اندازه اشعار گروه مگادث نبوده است. اشعار مگادث اشعاری سیاسی است که به نمونه هایی از آنان اشاره میکنیم :
Sympothy Of Destruction
«سمفونی ویرانی» نام تک آهنگی از گروه ترش متال مگادث است که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد. این اثر اولین بار در آلبوم دابل پلاتینیوم شمارش معکوس برای انقراض در سال ۱۹۹۲ منتشر شده بود.
«سمفونی ویرانی» از آثار مورد علاقهی هواداران گروه و بخش جدانشدنی کنسرت های مگادث است. وب گاه آل میوزیک از «سمفونی ویرانی» به عنوان یکی از موفق ترین آهنگ های آلبوم شمارش معکوس برای انقراض یاد کرده است. آهنگ با یک سمفونی خیلی کوتاه به همراه گروه کر شروع میگردد که با توجه نام آهنگ ومحتوای شعری چندان نا مربوط نمیباشد.
متن آهنگ، سران سیاسی جهان را به رهبرهای ارکستری تشبیه می کند که «سمفونی ویرانی» اجرا می کنند و توده های مردم حکم بازیچه هایی را دارند که صرفاً مجبورند به آهنگ آن ها گوش کنند و با آن برقصند. دیو ماستین در مصاحبه ای در سال ۱۹۹۲ دربارهی این ترانه گفته است: «سمفونی ویرانی در مورد تودهی مردمی است که توسط رهبرشان به سمت تباهی هدایت می شوند، رهبری که خود کمابیش عروسک خیمه شب بازی یک دولت شبح مخفی است. تقریباً تمام رهبران ما، به خصوص آن هایی که از مغزشان گلوله ای رد نشده، یک عروسک خیمه شب بازی سیاسی اند.» در واقع ازگفته های ماستین اینگونه می شود بر داشت کرد رهبرانی که از دستان پشت پرده اطاعت نکند مطمئناً کشته خواهند شد. یا به قول دیو ماستین گلوله ای از مغزشان رد میشه. تا به امروز گروه ها و هنرمندان مختلفی «سمفونی ویرانی» را بازخوانی کرده اند که از میان آن ها می توان نایت ویش، آرچ اِنِمی و اَل جورگنسن به همراه ترنت رزنر را نام برد.
Hangar 18 آهنگ آشیانه 18 دومین ترک از آلبوم شنیدنی بگذارید که آرام بخوابد(Rust In Peace) می باشد که در سال 1990به بازار موسیقی عرضه شد.
موضوع آهنگ به موجودات فضایی وآشیانه هایی بر می گردد که محل نگهداری اطلاعات نظامی بشقاب پرنده ها و هواپیماهای بیگانه می باشد،ولی در واقع اشاره ظریفی است به سیاست های دولت آمریکا برای منفعل کردن اذهان عمومی و توجه آنان به مسائلی که شاید هرگز وجود خارجی نداشته باشند. دیو ماستین در رابطه با این آهنگ گفته است که ایده ی اصلی آهنگ براساس گفته های فردی به نام نیک بوده که اعتقاد داشته مسیح نیز از مریخ آمده است.. آهنگ از نظر ساختاری شباهت فراوانی با آهنگ صلح خوب می فروشه (Peace Sells)از آلبوم صلح خوب می فروشه...اما کیه که بخره؟(Peace Sells…But Whose Buying) دارد و از دو بخش تشکیل شده است،بخش اول که شامل ورسهای اصلی،کروز و سولوهای دلنشین میان آنهاو بخش دوم که با تغییر ریتم به گونهای بسیار زیبا و سولوهای پی در پی همراه است. این آهنگ در سال 1991 برای بهترین اجرای متال نامزد جایزه گرمی شدو در نهایت این جایزه نصیب متالیکا شد.
بسیاری هوی متال را بیشتر با شیطانپرستی مترادف میدانند. با اینحال استفاده از نمادهای شیطانپرستانه و ضدمسیح به مرور و پس از یکی دو دهه از آغاز به کار گروههای هوی متال، و بیشتر در زیرگونههای فرعی متال رایج است. بیشتر گروههای نخستین در دهههای هفتاد و هشتاد نوعی عرفان مسیحی را دنبال میکردند و استفاده از گردنبند و نشان صلیب به هنگام اجرای زنده یا حتی بر روی آلات موسیقی کاملاً معمول بود.
تأثیر موسیقی کلاسیک
تأثیرپذیری موسیقی هوی متال از موسیقی کلاسیک نوعاً شامل تأثیر آهنگسازان باروک، رومانتیک یا کلاسیک مدرن همچون باخ، پاگانینی، واگنر و بتهوون است و نه موتسارت یا هایدن. ریچی بلکمور گیتاریست دیپ پرپل و رینبو از اوایل دهه ۱۹۷۰ نمادهای موسیقایی به عاریت گرفته از موسیقی کلاسیک را به کار گرفت. به دنبال ریچی بلکمور رندی رودز و اولی یان روت رویهی او را در درگیر کردن موسیقی کلاسیک در هوی متال ادامه دادند و طی دهه ۱۹۸۰ برای الگوی سرعت و تکنیک خود به اوایل قرن هیجده بازگشتند. اینگوی مالمستین-گیتاریست، تحت تأثیر موسیقی کلاسیک- که تبحر فنی وی الهام بخش شمار زیادی از نوازندگان نئو-کلاسیکال متال از جمله تیمو تولکی، مایکل رومئو، مایکل آنجلو بتیو و تونی مک آلپاین بوده است بیش از همه در این میان شناخته شدهاست. موسیقی کلاسیک و موسیقی هوی متال ریشه در سنن و آداب مختلفی دارند. موسیقی کلاسیک «موسیقی هنری» است در حالیکه هوی متال گونهای از «موسیقی عامهپسند» به شمار میآید. با این حال موسیقیشناسانی همچون نیکلاس کوک و نیکلا دیبن روی این مسئله تاکید کردهاند که بررسی و تحلیل دقیق موسیقی عامهپسند نشان داده که برخی اوقات این گونهٔ موسیقی از هنر سنتی تاثیر گرفته است.
مسئلهٔ دیگر نقش عمدهی تریتون و گامهای کروماتیک در هوی متال است. استفاده از یک فاصله متنافر مرکب از یک نت روت و یک چهار تقویت شده/پنج تضعیف شده، مثلاً C و F، منجر به تولید یک صدای «سنگین» و «پلید» تا حدی میشود که استفاده از آن در قرون وسطی ممنوع بود و اصطلاحاً به آن «ابلیس در موسیقی» گفته میشد. استفاده از تریتون از عناصر زیربنایی تک نوازیها و ریفهای هنرمندان هوی متال است و از نمونههای اولیهٔ آن میتوان به بخش آغازین آهنگ «یکشنبهٔ سیاه» از آثار بلک سبث اشاره کرد.
اواخر دوره باروک در موسیقی غرب نیز اغلب از طریق دیدگاه گوتیک تفسیر شد. در آهنگ «آقای کراولی» -از آثار آزی آزبورن و گیتاریست رندی رودز- از یک ابزار نی مانند سینتی سایزر و تک نوازیهای گیتار الهام گرفته از باروک برای خلق حالتی خاص برای اشعار آزبورن در ارتباط با عالم به علم غیب آلیستر کراولی استفاده شدهاست.
رودز در بخش آغازین آهنگ «خاطرات یک دیوانه» در سال ۱۹۸۲، تأثیر بسیاری از«Etude #۶» اثر آهنگساز کوبایی گیتار کلاسیک لئو بروور گرفت. او همانند بسیاری دیگر از گیتاریستهای متال دهه ۱۹۸۰ صراحتاً از مطالعات «آموخته» نظریه موسیقی برای تثبیت صنعت ضعیف مجلات آموزشی گیتار از جمله «گیتار برای آهنگسازان حرفهای» که طی دهه شکل گرفته بود استفاده کرد. با این وجود در اکثر موارد، آهنگسازان متال که تکنیک و بلاغت موسیقی کلاسیک را به عاریت گرفته بودند تلاشی نکردند تا آهنگساز کلاسیک باشند.
در دائرةالمعارف انکارتا آمدهاست: «زمانی که متن به موسیقی ارتباط داده شد، باخ توانست برای ایدههای کلامی معادلهای موسیقیایی بنویسد. گروههای پراگرسیو راک مثل امرسون، لیک اند پالمر و یِس پیش از پیدایش هوی متال این پدیده را بررسی کردهاند.
هوی متال از موضوعات فاجعهآمیز و تصاویر قدرت و تاریکی استفاده کره و قابلیت ترجمه دقیق ایدههای زبانی به موسیقی برای کسب اصالت و اعتبار آن ضروری است. آلبوم Powerslave آیرن میدن یک مثال در این مورد است. طرح روی جلد و تم آهنگ «Powerslave» (همنام با آلبوم) تاثیرگرفته از فرهنگ مصر باستان است و بسیاری از آهنگهای درون آلبوم از اصواتی تشکیل شدهاند که یاد آور مرگ و زندگی هستند. نمونه آن آهنگ «The Rime of the Ancient Mariner» بر اساس شعری از ساموئل تیلور کالریج است. آهنگ دوم آلبوم A Farewell to Kings گروه راش یک اثر ۱۲ دقیقهای بهنام «Xanadu» است که از شعر کالریج و پیش از آن از ساختهٔ آیرن میدن الهام میگیرد.
پیشینه
واژه هوی متال
ریشه و سرچشمه اصطلاح «هوی متال» در ارتباط با نوعی موسیقی نامعلوم است. این اصطلاح قرنها در علم شیمی و علم فلزات مورد استفاده بودهاست و در «لغتنامه انگلیسی آکسفورد» نیز در همین لیست قرار گرفتهاست. از اولین نمونههای استفاده از این واژه در فرهنگ مدرن توسط نویسندهِ مخالف فرهنگ ویلیام اس بوروگز بودهاست. او در رماناش در سال ۱۹۶۲ بنام The Soft Machine به معرفی شخصیت اورانین ویلی، فرزند هوی متال پرداخت. وی در رمان بعدیاش در سال ۱۹۶۴ بنام Nova Express این مضمون را گشترش داد، هوی متال به عنوان استعارهای برای داروهای مخدر به کار رفت.
مردم هوی متال اورانوس با بیماریها، داروهای ارگاسم و روش زندگی سرد خوشان در ساحل آبی غبارآلود پیچیده شدند و مردم مینراد با موسیقی متال
با توجه به تاریخ انتشار این کتابها چنین به نظر میرسد که بوروگز قصدی در مورد مرتبط ساختن این واژه با موسیقی راک نداشته است؛ با این وجود ممکن است نوشتههای بوروگز برکابردهای بعدی این واژه تأثیراتی گذاشته باشند.
اولین استفاده از واژه «هوی متال» در غزلیات آوازی در اصطلاح «heavy metal thunder» در سال ۱۹۶۸ میباشد.:
I like smoke and lightning
Heavy metal thunder
Racin' with the wind
And the feelin' that I'm under
در کتاب «تاریخ هوی متال» عنوان شده که «هوی» از «hippiespeak» گرفته شده به معنای هر چیزی که؟؟؟؟
کلمه «هوی» (به معنی جدی و عمیق یا سنگین و سخت) است.
ارجاعات به «موسیقی هوی»، با این تعریف که معمولاً از انواع دیگر موسیقی عامهپسند سرعت کمتر و قدرت بیشتری داشت، رواج یافته بود. آیرن باترفلای برای اولین بار در سال ۱۹۶۸ آلبومی به نام «هِوی» منتشر کرد و توضیح روی جلد آلبوم بدین صورت بود: «آیرن- سمبل چیزی سنگین در آهنگ، باترفلای- نور، جذاب و متحرک....شیئی که براحتی میتوان در تخیلات از آن استفاده کرد.
این حقیقت که لد زپلین (که نام آن تا حدودی ارجاع به تمسخر کیت مون که «مثل بالونی سربی فرو میروند» است) هوی متال را در نام آلبومش افزود ممکن است دلیل عدم استفاده بیشتر از این واژه باشد.
در اواخر دهه ۱۹۶۰، بیرمینگهام، انگلیس کماکان مرکز تولیدات صنعتی بود. با توجه به گروههای راک که در گوشه و کنار شهر ایجاد شده بودند-از جمله لد زپلین، دِ موو، و بلک سبث- برخی افراد بر این باورند که واژه هوی متال ممکن است ارتباطی با این فعالیتها داشته باشد. در بیوگرافیهای دِ موو عنوان شدهاست که صدای ریفهای گیتارهای هوی آنها بود که در میان متال میدلند محبوبیت داشت.
آلبوم ۱۹۶۸ بلو ایستر کالت با نام کلاب نینجا، نشاندهندهٔ استفاده گروه از سمبلهای شیمیایی برای سرب است – «یک فلز سنگین». سندی پرلمن تهیه کننده، مدیر و ترانه نویس بلو ایستر کالت، ادعا کردهاست که اولین فردی بودهاست که از واژه هوی متال برای موسیقی راک در سال ۱۹۷۰ استفاده کردهاست. پرلمن در جریان ایجاد تصویری از گروه که در برگیرنده اشارات شوخی آمیز به پدیدههای غیبی باشد به استفاده از یک سمبل برای گروه رسید(مانند استفاده از سمبل آیرن میدن که بعدها در آلبوم هنری آنها استفاده شد)، شیمیایی سمبل برای سرب یکی از سنگینترین فلزات. او این واژه را برای توضیح نوع موسیقی که بلو ایستر کالت اجرا کرد پیشنهاد کرد.
یکی از فرضیههای اخیر اما جنجال برانگیز در مورد ریشه این ژانر از طرف «چاس» که در سال ۱۹۶۹ مدیر Jimi Hendrix Experience بود در مصاحبهای تلویزیونی وی با برنامه تلویزیونی PBS TV به نام «Rock and Roll» در سال ۱۹۹۵ پیشنهاد شد.او عنوان کرد: واژه هوی متال از یک مقاله در نیویورک تایمز که راجع به بررسی یک نوازنده بنام Jimi Hendrix بود نشات گرفتهاست... مانند گوش دادن به نوای سقوط فلزات سنگین از آسمان. با این وجود منشاء دقیق این ادعا پیدا نشدهاست و بحثهای بسیاری در مورد صحت آن وجود دارد.
در ماه مه ۱۹۷۱ مایک ساندرز-منتقد موسیقی راک- در مجلهٔ Creem کلمهٔ «هوی متال» را در یک نقد مساعد راجع به آلبوم Kingdom Come گروه سِر لُرد بالتیمور بهکار برد. تا به امروز این نقد، اولین منبع چاپی است که در آن از عبارت «هوی متال» برای اشاره به یک «ژانر موسیقی» استفاده شده است.
«هوی متال» ممکن است در ابتدا توسط برخی منتقدان موسیقی برای تمسخر بکار گرفته باشد، اما هواداران آن سریعاً آن را پذیرفتند. سایر گروهها از جمله دیپ پرپل-که از قبل ایجاد شده بودند و ریشه در پاپ و یا پراگرسیو راک داشتند، بلافاصله از هوی متال استفاده کرده و با یک رویکرد خشن تغییراتی در آن ایجاد کردند.
خاستگاه (دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰)
موسیقی بلوز که خاستگاهاش آمریکا بود در میان هواداران راک در انگلستان بسیارتأثیر گذاربود و محبوبیت خاصی داشت. گروههایی مثل رولینگ استونز و د یارد بردز بسیاری از آهنگهای کلاسیک بلوز را با بالا بردن ضربآهنگ و استفاده از گیتار الکتریک بازخوانی کردند. در حالیکه آهنگهای اصلی با گیتار آکوستیک اجرا شده بودند. این تغییرات در موسیقی بلوز و دیگر موسیقیهایی که ریشه در فرهنگ مهاجران آفریقاییِ آمریکا داشت منجر به پیدایش اولین نمونههای موسیقی راک اند رول شد که الویس پرسلی از پیشگامان آن بهشمار میآید.
پس از آن موسیقی بلوز مورد توجه بسیاری از موسیقیدانان و نوازندگانی قرار گرفت که سعی داشتند با بهرهگیری از این نوع موسیقی و فرصتی که گیتار الکتریکهای جدید ایجاد میکرد، صداهای بلندتر و بیشتری-هماهنگ و ناهماهنگ-تولید کنند. از آنجاییکه شیوهٔ نواختن درامز در بلوز-راک استفاده از ضربههای بسیار ساده بر روی طبلهای کوچک بود، درامرها به استفاده از سِتهای درامز پیچیدهتر و پرصداتر رویآوردند تا بتوانند با صدای گیتار که هر روز بلند و بلندتر میشد مقابله کرده و شنیده شوند. به همین ترتیب خوانندگان نیز تکنیکهای خود را تغییر داده و با اتکای بیشتر بر روی آمپلی فایر، روند تصنعیتر و دراماتیک را پیش روگرفتند. در همین راستا پیشرفتهای حاصله در صنعت ضبط، نوازندگان و خوانندگان را قادر ساخت این تغییر رویه و افزایش قدرت و صدا را بهراحتی ضبط کنند.
اولین نمونه موسیقیای که بهعنوان هوی متال نامگذاری شد در اواخر دهه ۱۹۶۰ از منطقه بیرمنگام در انگلستان شنیده شد. زمانیکه گروههایی همچون لدزپلین و بلک سبث رویهای کاملاً غیرسنتی را نسبت به استانداردهای بلوز در پیش گرفتند و موسیقیای جدید بر پایهٔ گامها و تنظیمات موسیقی بلوز ابداع کردند.لد زپلین اولین گروهی بود به شکلی همه جانبه در سازها و آهنگسازی و ترانه نویسی به سوی ساخت هوی متال قدم گذاشت.
از دیگر افرادی که در این روند تأثیرگذار بودند وانیلا فیوج بود که تُنهای پاپ را آهسته و توهمزا کرد و گروههای دِ هو و د کینکس که با تلفیق پاور کُرد و آکُردهای خشنتر در ژانر راک، راهی برای نمونههای مختلف هوی متال باز کردند. نمونه تأثیر گذار دیگر کریم بود که قالب پاور تریو را ابداع کرد و در هوی متال سهم عمدهای را به خود اختصاص داد.
در اواخر سال ۱۹۶۸ اصوات هوی بلوز برای بسیاری از مردم آشنا بودند؛ بسیاری از طرفداران و موسیقیدانان بازخوانی «Summertime Blues» -اثر ادی کوچران- توسط گروه بلو چیر را از اولین آهنگ های هوی متال میدانند. بسیاری از متخصصان بیتلز از آهنگ «Helter Skelter» در آلبومبیتلز (آلبوم) و تک آهنگ انقلاب(۱۹۶۸) یاد میکنند که استانداردهای جدیدی برای میزان تغییر و خشونت صوت در آلبومهای پاپ وضع کرد. در نوامبر همان سال گروه Love Sculpture به همراه گیتاریستاش دیو ادموند کاوری خشن از موومان Sabre Dance اثر آرام خاچاطوریان را خلق کرد. آلبوم حقیقت (در اواخر سال ۱۹۶۸) ساخته گروه جف بک از آثار مهم و تأثیرگذار راک بود که کمی پیش از اولین آلبوم لدزپلین منتشر شد . در اینجا از تک آهنگ «درباره آن فکر کن» ساخته گروه یارد بردز در سال ۱۹۶۸ نیز باید یاد کرد که در آن از اصواتی استفاده شده بود که مشابهاش را جیمی پیج در لدزپلین استفاده کرد.
همچنین آهنگ «مرد اسکیزوفرن قرن ۲۱» از آلبوم اول گروه پراگرسیو راک کینگ کریمسون با نام در دربار شاه کریمسون(۱۹۶۹) دارای اغلب ویژگیهای مضمونی، تصنیفی و موسیقایی متال بود. ویژگیهایی مثل صدای بلند و درب و داغون گیتار و تکخوانی ناموزون رابرت فیلیپ با اشعاری که معطوف بر نقصهای انسان قرن ۲۱ بود، به همراه فضای تاریک آواز گرگ لیک که از درون یک جعبه کج و معوج میگذشت.
بیپروایی موسیقایی «لد زپلین» در تمامی ابعاد و نه فقط نوازندگی گیتار در سال ۱۹۶۸ توجه جهانیان را به شکلگیری ژانر جدیدی معطوف کرد. از گروههای شاخص اولیهٔ هوی متال لد زپلین، دیپ پرپل، یوریا هیپ، یوفو، بلک سبث بودند که جامعهٔ مدرن متال در حال حاضر اغلب آنها را گروههای هاردراک مینامد تا هوی متال. بهویژه آندسته از گروههایی که صدایشان بیشتر شبیه به موسیقی راک سنتی بود. به طور کلی واژههای «هوی متال» و «هاردراک»، خصوصاً درهنگام بحث در مورد موسیقی دهه هفتاد، اغلب به یک معنا به کار میروند. بسیاری از چنین گروههایی بهخودی خود گروههای هوی متال نیستند، بلکه آهنگها یا آثاری از خود به جای گذاشتهاند که به این ژانر کمک کردهاست. به عنوان مثال کمتر کسی میتواند جترو تال را به معنای واقعی هوی متال در نظر بگیرد، اما از طرف دیگر کمتر کسی میتواند منکر آن شود که آهنگ «وسایل تنفس» (از آلبوم ۱۹۷۱ گروه با همین نام) آنها یکی از اولین آهنگهای هوی متال بودهاست.
هوی متال کلاسیک (اواخر دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد میلادی)
اواخر دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد میلادی از تاریخ موسیقی هوی متال یکی از دورانی است که مورخین موسیقی در مورد آن به شدت بحث و مناظره دارند. منتقدین بر این باورند که شروع هوی متال متشخص و متعارف انتشار آلبوم بریتیش استیل گروه جوداس پریست بوده است .تشخص هوی متال امروزی همیشه وامدار دو گروه جوداس پریست و آیرون میدن بوده است اما گروههایی مثل بلو ایستر کالت به موفقیت نسبتاً بالایی دست یافتند و صحنه لوس آنجلس به تدریج در دهه هشتاد میلادی، مخاطبان پاپ را به خود دید. دیگران منکر اهمیت این گروهها هستند یا آن را ناچیز جلوه میدهند و به جای آن توجه خود را بر ظهور موسیقی نفوذ کلاسیک-که در آثار رندی رودز و نظایر آن شنیده میشود-معطوف ساختند. عدهای دیگر ترکیب هوی متال را با موسیقی گروههای پانک راک از قبیل گروه جوان و سرعت بالای سکس پیستولز مورد تاکید قرار میدهند که سرانجام در سال ۱۹۸۰ منجر به شکل گیری جریان موج نوی هوی متال بریتانیا شد. از گروههای پیشرو این جریان ساکسون، آیرن میدن، موتوهد، ونوم و دایمُند هد بودند.
برخی از موسیقی دانان گروههای برجسته هوی متال، معتقدند که پایههای سبک خاص و صدای اصیل هوی متال توسط جریان موج نو هوی متال انگلیسی، از طریق سه آلبوم اولیه و شاخص گروه جوداس پریست یعنی «بالهای غمگین سرنوشت» (۱۹۷۶)، «گناه پشت سر گناه» (۱۹۷۷)، و «کلاس لکه دار» (۱۹۷۸) گذاشته شد.
گروه رینبو نیز هر از گاهی به عنوان پیشروی یک نوع هوی متال اصیل خوانده میشود. این ادعا را میتوان در مورد آلبومهای آخر دیپ پرپل از قبیل سوزش و طوفان زا مطرح کرد، لیکن این گروهها عموماً گروههای «هاردراک» قلمداد میشوند. گروههای متال به تدریج فراتر از استفاده تقریباً انحصاری گامهای غمگین رفتند و مدهایی دیاتونیک را با سولوهای خود تلفیق کردند. این اتفاق نخستین بار توسط جوداس پریست رقم خورد و این رویکرد از آن زمان تاکنون به موارد زیادی گسترش یافتهاست.
بعضی معتقدند تک نوازی ادی ون هیلن در آهنگ «فوران» آلبوم ون هیلن (۱۹۷۸) نقطه عطفی در تکنوازی گیتار بود. ریچی بلکمور، رندی رودز و اینگوی مالمستین کارهای بیشتری را با گیتار ارائه کردند و در پارهای موارد گیتارهایی که سیمهای نایلونی داشت در کنسرتهای هوی متال و آلبومهای هوی متال نواخته میشد. نوازندگان شاخص گیتار کلاسیک همچون لیونا بوید نیز با دخالت دادن عناصر نیو ایج و راک در موسیقیشان به ستارههای هوی متال پیوستند. این روند باعث شد نوازندگان کلاسیک و تجددطلب برای رد و بدل کردن قسمتهایی از موسیقی نواخته شده با گیتار در کنار هم قرار گیرند.
استیلای جریان اصلی
محبوبترین ژانر فرعی هوی متال در ایالات متحده ظاهر شد که از گروههای گلم متال متعلق به دهه هشتاد قرن بیستم بود مرکز این رشد ناگهانی عمدتاً در سان ست استریپ از لوس آنجلس، کالفرنیا بود. اولین موج گلم متال شامل مواردی از قبیل موتلی کرو، رت، وسپ، داکن و تویستد سیستر میشد. گروههای اولیه گلم متال تحت تأثیر برنامههای هوی متال از قبیل دیپ پرپل، بلک سبث و کیس قرار داشتند که تک نوازی گیتار را با اکثر آوازهایشان میآمیختند. گروههایی مثل موتلی کرو و وسپ پایههای نهاده شده توسط آلیس کوپر و کیس را از لحاظ برنامههای سن گسترش دادند و به خود جرئت حضور در قلمرو شاک راک را دادند. گلم متال به نحوی از انحا میبایست از اوائل دهه هشتاد قرن بیستم تا حدود سال ۱۹۹۲؛ یعنی زمانی که جنبش گرانژ از سیاتل و رپ محبوب شدند، بر موجهای جریان اصلی تسلط مییافت. در آن زمان که گروههایی نظیر دیو، آزی آزبورن و جوداس پریست مدلهای گلم متال را در موسیقی خود آزمایش کردند. این ژانر باعث به وجود آمدن نوعی شکاف در جامعه روبه تکامل متال در دهه هشتاد شد، که علت اصلی آن ایماژ گروههای گلم متال، بویژه گروههایی از قبیل پویزن که ظاهری زنانه داشتند بود.
زیرزمینی (دهههای ۸و۹ قرن ۲۰ و دهه اول قرن ۲۱)
بسیاری از ژانرهای فرعی هوی متال طی دهه هشتاد قرن ۲۰ شکل گرفت. با فاصله گرفتن از ریشههای متال هارد راک، ژانری به نام ترش متال ظهور کرد که صدای این ژانر خشنتر، بلندتر و تندتر از گروههای متال اصلی و گلم متال همعصرشان بود. پیشگامان این ژانر آنترکس، مگادث، متالیکا و اسلیر بودند و گروههایی مانند تستمنت و اکسودس از سن فرانسیسکو، اورکیل از نیوجرسی و سپلتورا از برزیل نیز بر آن تأثیر داشتند. به استثنای متالیکا که بی وقفه فروشهای میلیونی داشت و حتی در دهه هشتاد رتبه ششم مجله بیل برد را به خاطر آلبوم و عدالت برای همه به دست آورد، ترش از لحاظ فروش و پوشش رسانهای در مقایسه با دیگر ژانرهای فرعی معروف، مطرودتر بود. طی سالهای دهه ۹۰ فروش ترش-بهویژه فروش «بیگ فور»- رونق گرفت.
در اوایل و نیمه دهه هشتاد، ترش به تدریج به گروههای دث متال و بلک متال تقسیم شد و مرسی فول فیت، باتوری سلتیک فراست، هِلهَمر و میهم گروههای عمدهای بودند که در ابتدا رواج داشتند.
از دهه هشتاد تا سالهای دههٔ نود پاور متال بهویژه در اروپا با حفظ «ذهنیت ضد تجاری» و «شور هوی متال» و تمرکز بر تمهای ضرب بالا و حماسی و ملودیک، در مسیر عکس دث متال و ترش تکامل یافت. پاور متال بر خلاف دث معمولاً شامل صدای ظریف زیر شبیه صدای خوانندگان موج نو هوی متال انگلیسی از قبیل راب هالفورد و بروس دیکینسن بود. گروه آمریکایی منووار از پیشگامان پاور متال بود. به مرور تمهای ویکینگ و تمهای غنایی نئو-بیخدایی در اروپا و آمریکای جنوبی محبوبیت یافت. پراگرسیو متال که ترکیبی از مدلهای تجددطلبانه گروههایی از قبیل راش و کینگ کریمسون بود در دهه هشتاد جریان یافت. گروههایی همچون فیتس ورنینگ، کویینز رایش و دریم ثیتر از پیشگامان این سبک به شمار میآیند.
آلترنتیو متال/ نومتال (دهه نود قرن۲۰ و دهه اول قرن ۲۱)
عصر متال پر زرق و برق دههٔ ۸۰ میلادی با ظهور نیروانا و دیگر گروههای گرانج-که نشاندهنده تغییر سلیقهٔ مخاطبان به سمت آلترنتیو راک بود- به پایان رسید.
در پی این تغییر گروههای دهه هشتادی که توانستند خود را با شرایط جدید وفق دهند شهرت بیشتری به دست آوردند و موفق شدند جایگاهشان را حفظ کنند. مخصوصا گروههایی که ترکیبی از سبکهای آلترنتیو راک و هوی متال را داشتند به تدریج شتاب بیشتری گرفتند و ژانر مرکبی تحت عنوان آلترنتیو متال را پدید آوردند. این ژانر شامل موارد زیادی از جمله گروه گرانج آلیس این چینز، جینز ادیکشن متأثر از گوت، وایت زامبی مرکب از نویز راک و گروههایی بود که تحت تأثیر ژانرهای جایگزین متعدد دیگری قرار داشتند.
با موفقیت بیشتر متال به عنوان سبک جایگزین در "جریان اصلی"، گروههای قابل توجهتراین سبک همچون فیر فکتری، هلمت، مریلین منسون، ریج اگنست د ماشین و تول گروههای جدید موسیقی راک را تحت تأثیر قرار دادند. این گروهها مثل گروههای قبلی ترکیبی از آلترنتیو راک و هوی متال نبودند، بلکه ژانر جدیدی بودند که از آن الهام گرفته بود و با نام نومتال شناخته شدند. کورن، لیمپ بیزکت و اسلیپنات از سرشناسترین گروههای نومتال هستند. نومتال از طریق برنامههای پرسروصدای امتیوی و شکلگیری جشنوارهٔ موسیقی آزفست، در جریان رایج به موفقیتهای بیشتری رسید که لینکین پارک با فروش ۳۵ میلیون آلبوم در راس آنها قرار داشت. در مورد موفقیتهای گسترده نومتال و اینکه از نقطه نظر متداول، این سبک در ردیف متال قرار دارد یا نه بحثهای فراوانی وجود دارد. مضاف براینکه طرفداران ژانرهای متال افراطی (که خود موضوع بحث تصفیهانگاران است) اغلب تاکید دارند که چنین نیست. در سالهای اخیر گروههای متال کور فراوانی در آزفست برنامه اجرا کردهاند که همین امر به افزایش محبوبیت این سبک موسیقی کمک فراوانی کردهاست. برخی این سبک را جانشین نومتال میدانند در حالیکه برخی دیگر معتقدند که این سبک به روشی همچون نومتال به محبوبیت رسیده و رواج خواهد یافت و در ایران هم این سبک جدیدا رایج و بندهای زیادی به این سمت امده اند که موفقیت های زیادی هم داشته اند بند شیرازیshervinnz هم در این سبک یک البوم که ارمانشهر نامیده می شوند دارند البته خود پروژه ارمانشهر بلک متال میباشد .
احیای متال قدیمی (اواسط دهه اول ۲۰۰۰)
در ابتدای دهه اول قرن بیستویکم، احیای انواع سبکهای هویمتال آغاز شد و گروههای موسیقی تحت تأثیر سبکهای اولیه دهه هفتاد و پیشگامان این سبک همچون لد زپلین، بلک سبث و دیپ پرپل به اجرای موسیقی پرداختند.
این گروههای جدید عبارتاند از وُلفمادِر، پرتوافشان، (گروه)جادو/جادو، گروهایرلندی و (گروه) پاسخ/ پاسخ. این گروهها اخیراً در رسانههای محبوب موسیقی همچون هفتتیر، کرانگ و دنیای گیتار و در مجله محبوب کلاسیک راک که (گروه) پاسخ/پاسخ را به عنوان «بهترین گروه سال ۲۰۰۵» معرفی کرده، به رسمیت شناخته میشوند. <ر.ک.> منبع: Classic Rock Magazine Best New Band 2005 (انگلیسی)</ref> در همینحال، وُلفمادِر در جدول پرفروشترین آلبومهای بریتانیا به ردیف ۲۵# و در ایالات متحده به ردیف ۲۲# رسیدهاست. <ر.ک.>منبع: VH۱ Wolfmother Profile Stating Billboard Success (انگلیسی)</ref> علاوه بر این، چندین گردهمایی، باعث شدند علاقههای ازدست رفته بازهم نسبت به سبک کلاسیک متال جلب شوند. گردهماییهای بلک سبث در سال ۱۹۹۷، جوداس پریست در سال ۲۰۰۳ و دیگر حرکتهای اینچنینی باعث شد مخاطبان جوانتر نسبت به گروههای قدیمی گرایش پیدا کنند.
تأثیر فرهنگی
جنبههای برخوردی و پرسروصدای هویمتال باعث شدهاست در بسیاری از کشورها، میان جامعه جاز میانه و طرفدارن آن شکاف ایجاد شود. این اختلاف از آنجا ناشی میشود که افکارعمومی بویژه در جوامع محافظهکار بر این باورند که فرهنگ فرعی هویمتال، مروج لذتگرایی و گاهی احساسات ضدمذهبی است. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۱ در اردن کلیه آلبومهای متالیکا برای همیشه ممنوع اعلام شدند. در اروپا و آمریکا طرفداران هویمتال را پسران سفیدپوست بین ۱۰ تا ۲۰ سال تشکیل میدهند بسیاری از این افراد جذب ترانههای ضداجتماعی و در عینحال عجیب و غریب هویمتال و صدای بلند و ضرب شدید آن شدهاند. بدین ترتیب تصویر کلیشهای نوجوان هِدبَنگِر که با گوش کردن به موسیقیهای گوشخراش و شوم، جنون طغیانگری خود را تخلیه میکند شکل گرفت. این تصویر با شوهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی همچون بیویس و باتهد و کلهبادیها درفرهنگ عامه شاخصتر شدهاست. افراطکاریهای پرزرقوبرق گروههای هویمتال اغلب مورد هجونگاری قرار گرفته که از مشهورترین این موارد میتوان به فیلم «این شیر نخاع است» اشاره کرد. (همچنین رجوع کنید به پدیده اوملات هویمتال).
بسیاری از سبکسازیهای هویمتال، کاربردهای روزمره پیدا کرده است؛ به عنوان مثال علامتهای دستی «شاخ شیطان» که رونی جیمز دیو آنرا باب کرده، در بسیاری از کنسرتهای راک به یک صحنه متداول تبدیل شدهاست. گفته میشود رایج شدن علامتهای دستی «شاخ شیطان» در اصل به خاطر جلد آلبوم «تفنگ عشق» کیس بودهاست. طی دهههای هفتاد و هشتاد وررفتن با درونمایههای جادوگری توسط هنرمندانی همچون بلک سبث، آیرن میدن، کیس، جوداس پریست، لد زپلین، موتلی کرو، آزی آزبورن و آلیس کوپر باعث شد تأثیرات شیطانی توسط بنیادگرایان مسیحی در هویمتال شکل بگیرد. در آن زمان یک برداشت رایج این بود که در آلبومهای هوی متال نوعی پیام مخفی نهفتهاست که شنونده را به پرستش شیطان یا خودکشی ترغیب میکند (رجوع کنید به جوداس پریست و پیام روبه عقب و اتهامات شیطانپرستی در فرهنگ عامه).
چیزی که کمتر از آن یاد شده، تأثیر ساختار پیچیده موسیقی هویمتال بر سبک پیشگام موسیقی کلاسیک در موسیقی پیچیدگی نو است که پیشگامان آن برایان فرنیهاف، مایکل فینیسی، جیمز دیلون و پس از آنها آهنگساز امرکایی جیسون اکارت میباشند.
در یورو ویژن ۲۰۰۶ برای اولین بار در تاریخ این رقابتها یک گروه هویمتال برنده جایزه اول شد. این گروه که لردی نام داشت اهل فنلاند بود و ترانهٔ آنها هارد راک هله لویا نام داشت. با توجه به اینکه در رقابتهای یورو ویژن، هر ساله ترانههای پاپ و بالادها جایزه میگرفتند، این امر نقطه عطفی در تاریخ یورو ویژن به شمار میآمد. به علاوه این اولین باری بود که یک گروه فنلاندی برنده رقابتها میشد و این در حالی بود که بهترین رتبهای که فنلاندیها تا آن زمان کسب کرده بودند مقام ششم بود.
سبکهای مرتبط
هارد راک که پیش از این نیز به آن اشاره شد ارتباط نزدیکی با هویمتال دارد (و اغلب این دو اصطلاح به جای هم بکار میروند)، اما این مفهوم با آنچه که تصفیهگرایان آنرا به عنوان تعریف هویمتال میشناسند یکی نیست. در حالیکه ماهیت این سبک مبتنی بر گیتار و ترجیعبند است، شاید بهترین شاهد این مدعا دِ هو در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ و سایر گروههای دهه ۷۰ و ۸۰ همچون کوئین باشد که بر موسیقی هویمتال و گروههایی مانند ای سی/دی سی، اروسمیت، کیس، تین لیزی و اسکورپینز تأثیر چشمگیری گذاشتند.
گلم راک که دورهای زودگذر در اوایل دهه ۷۰ بود، بر گیتارهای سنگین و شکننده، ترانههای سرودمانند و تصاویر تئاتری مبتنی بود. تی رکس، دیوید بویی (بویژه در تجسمش بصورت زیگی خیالباف) و آلیس کوپر از محبوبترین نمونههای این سبک فرعی بودند.
پارهای اوقات تأثیرات متقابل بین پانک راک، هاردکور پانک و هویمتال صورت گرفتهاست. از یک نمونه بارز میتوان به موتورهد اشاره کرد؛ لمی رییس این گروه، مدتی را در گروه پانکی دِ دَمند سپری کرد و در یک دوره تلاش کرد به سید ویشس نحوه نواختن گیتار باس را آموزش دهد.
آلترنتیو راک-بویژه گرانج- گاهی از هویمتال الهام میگیرد. برخی گروههای گرانج همچون ساوندگاردن و الیس این چینز پیش از آنکه از لحاظ تجاری قدرت بگیرند کارهای خود را تحت عنوان متال به بازار عرضه میکردند.
بلک متال
بلک متال (به انگلیسی: Black metal) یکی از زیرشاخههای نهایی موسیقی هوی متال است. ضربآهنگ بالا، خواندن همراه با جیغهای گوشخراش، صداهای گیتار دیسترت شده و استفادهٔ زیاد از تکنیکهایی مانند ترمولوپیکینگ، دابل کیک درامینگ و ساختار غیر متعارف آهنگها از مشخصههای این سبک هستند.
در طول دهه ۸۰ میلادی برخی گروههای ترش متال نمونههای اولیه بلک متال را خلق کردند. این گروهها که اصطلاحا به آنها «موج اول» هم گفته میشود ونوم، بَثِری، هِلهَمِر و سلتیک فراست بودند. «موج دوم» که در اوائل دههٔ ۹۰ میلادی پدیدار شد عمدتا شامل گروههای نروژی میهم، بورزوم، دارکثرون، ایمورتال و ایمپرر بود. در واقع این گروههای موج دوم بودند که بلک متال را به عنوان یک سبک مشخص و متمایز توسعه دادند و بهزودی بلک متال از اروپا به آمریکای شمالی راه یافت.
بلک متال همواره در تضاد با جریانهای روتین فرهنگی بودهاست، بهخصوص دو خصیصهٔ انسانگریزی و مسیح ستیزی که در میان بیشتر هنرمندان این سبک به چشم میخورد. برخی از هنرمندان بلک متال در بهآتش کشیدن کلیساها، قتل و برخی «جریانهای ملی/اجتماعیگرایانهٔ افراطی» نقش داشتهاند. غالب هنرمندان این سبک با پوشیدن لباسهای سیاه رنگ، استفاده از نقوش و سمبلهای مربوط به مرگ و گریمهای ترسناک، چهرهای شیطانی و تهدیدآمیز از خود ارائه میکنند.
به دلیل آنچه که شرحاش رفت و برخی دلایل دیگر، این گونهٔ موسیقی اغلب یک سبک «موسیقی زیرزمینی» به شمار میآید.
بلک متال در ایران
در طول سالهای ۲۰۰۰ به بعد در ایران نیز همچون سایر کشورهای خاورمیانه بندهایی تشکیل شدند که اغلب خصوصیات نیهیلیستی دارند با موسیقی دپرسیو، امبینت و مینیمال. از گروههای اولیه این سبک در ایران میتوان به ارس، اوینار، اکوه افریتز، سورگ اینکللس و نژند اشاره کرد که بعضی ازانها هنوز فعالیت میکنند.
دث متال
دِث متال یکی از سبکهای موسقی زیر رده هوی متال است. در این سبک از ضرب آهنگهای میانه، گیتارهای با صدای بسیار دیستروشن ، خواندن با صدای غُرش بم، استفاده از تکنیک بلست بیت در نوازندگی درامز و ساختارهای موسقی پیچیده به همراه تغییرات بسیار ضرب آهنگ استفاده میشود.
سبک دث متال از اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی ایجاد شد. به طور کلی از سبکهای ترش متال و بلک متال های اولیه، چون اسلیر، کریتور، سِلتیک فراست و ونوم الهام گرفت. از پوسسد و دث ، به همراه گروههایی همچون آبیچوآری، کارکاس، دیساید، کنیبال کورپس و ماربید انجل به عنوان پیشتازان این سبک یاد میشود. در اواخر دهه 80 و اوایل 90 دث متال توانست توجه رسانه ها را به سوی خود جلب کند و این موضوع سبب شد تا لبل های معروف مانند کومبت، ایرچ و رودرانر رکوردز به سرعت با این گروهها قرار داد ثبت کنند. از آن زمان به بعد دث متال دارای زیر شاخه های متنوع تری شد.
گلم متال
گلم متال (به انگلیسی: Glam metal) یا هِر متال (به انگلیسی: Hair metal) اصطلاحی است که برای توصیف برخی گروههای موسیقی هوی متال و هارد راک دههٔ ۸۰ میلادی بهکار میرود.
گروههای گلم متال که در اواخر دههٔ ۷۰ و اوایل دههٔ ۸۰ میلادی در ایالات متحده آمریکا ظهور کردند بیشتر شهرتشان را مدیون دیدهشدن تصویرشان از شبکههایی مانند امتیوی بودند. از مشخصههای ظاهری گروههای گلم متال-که غالبا بیشتر از موسیقیشان مورد توجه قرار میگرفت- لباسهای تزئین شدهٔ زرق و برقدار، آرایشهای سنگین و موهای پوش داده و بسیار بلندشان بود. آنها که در طول دههٔ ۱۹۸۰ تا سالهای آغازین دههٔ ۱۹۹۰ در میان هواداران محبوبیت داشتند، ظاهر پُر زرق و برقشان را از گروههای گلم راک به عاریت گرفتند و از مشخصات موسیقیشان استفادهٔ فراگیر از پاور کورد بود که در موسیقی هارد راک ریشه داشت.
در سالهای آغازین دههٔ ۹۰ میلادی و با ظهور گروههایی مانند نیروانا مخاطبان متال بیشتر به موسیقی آلترنتیو و سبکهای نوظهور مانند گرانج رویآوردند و گروههای گلم متال به سرعت از صحنه محو شدند. تعدادی از گروههای معروف این سبک مانند بون جووی و ماتلی کرو با تطبیق دادن خود با شرایط جدید همچنان شهرت و مخاطبانشان را حفظ کردهاند اما آنچه که در دههٔ ۸۰ آفریدند هیچگاه از خاطرهٔ هواداران محو نشد.
گوتیک متال
گوتیک متال (به انگلیسی: Gothic metal) یا گوث متال یکی از زیرشاخههای موسیقی هوی متال است.
گوث متال در سالهای آغازین دههٔ ۹۰ میلادی در اروپا، به عنوان سبکی مشتق از دث/دوم-که خود ترکیبی از دث متال و دوم متال بود- پدید آمد. این گونهٔ موسیقی که آمیزهای از جو ماتمزده و غمافزای گوتیک راک و صدای بلند گیتار و فرم تهاجمی هوی متال است، با شیوهٔ روایت ملودرام و اشعاری که عمدتا از مفاهیمی مانند مذهب و وحشت آکندهاند در فضایی مابین این دو سبک سیر میکند. هنرمندان گوث متال با درهمآمیختن المانهای گوتیک با ژانرهای مختلف هوی متال، تنوع زیادی در این سبک ایجاد کردهاند. از گروههای پیشگام گوتیک متال پارادایز لاست، آناتما و مای داینگ براید هستند که خاستگاه هر سهشان شمال انگلستان است. از گروههای مهم دیگر این سبک که در نیمهٔ اول دههٔ ۱۹۹۰ ظهور کردند میتوان به تایپ او نگاتیو از آمریکا، تیامات از سوئد و د گدرینگ از هلند اشاره کرد. گروه نروژی تیتر آو تراژدی با همراه کردن صدای پرخاشگر خوانندهٔ اصلی مرد و نوای زلال گروه کر زنان، ترکیبی «دیو و دلبر وار» از صداها را ایجاد کردند. اکثر گروههای گوتیک متال از چنین تضادی در اجرای آثارشان بهره میبرند.
در سالهای میانی دههٔ ۹۰ میلادی گروههایی مانند کریدل او فیلث، تیترز دس ومپایرز و مونسپل گوث متال را به سمت بلک متال سوق دادند. با استمرار این حرکت و در پایان آن دهه، گونهای سمفونیک شدهٔ گوث متال بهوجود آمد. گروههای تریستانیا از نروژ و ویثین تمپتیشن از هلند از گروههای شاخص سیمفونیک متال هستند.
با آغاز قرن بیست و یکم گوتیک متال حرکت رو به جلواش در اروپا را ادامه داد، بهخصوص در فنلاند که آثار گروههایی مانند ۶۹ آیز، اِنتواین، لولاکرای، هیم و پویزنبلک با استقبال مخاطبان همراه شدند و به ردههای بالای جدولهای فروش موسیقی راه یافتند. در ایالات متحده گروههای معدودی از این سبک مانند لاکونا کویل به موفقیت تجاری دست یافتهاند.
اینداستریال متال
اینداستریال متال (به انگلیسی: Industrial Metal) سبکی از موسیقی است که از اینداستریال دنس میوزیک، ترش متال و هاردکور پانک بدست آمده است. در این سبک از تکرار ریفهای گیتار متال، سمپلینگ، سینثسایزرینگ یا خطوط سیکوئینسر و صدای دیستروت شدهی خواننده استفاده میکنند.
نئو-کلاسیکال متال
نئو-کلاسیکال متال (به انگلیسی: Neo-classical metal) یکی از زیرشاخههای موسیقی هوی متال است که در آن موسیقی کلاسیک به طور چشمگیری متجلی است. در این سبک شاهد اجرای قطعات بسیار سخت تکنیکی هستیم که مرکب از عناصر اقتباسی از موسیقی کلاسیک و هوی متال است. به جرات میتوان گفت اینگوی مالمستین برجستهترین موسیقیدانی است که در رشد و توسعه این سبک در دههٔ ۸۰ فعالیت نمودهاست.
مشخصات
نام نئو-کلاسیکال متال از مفهوم عظیم و گسترده موسیقی کلاسیک گرفته شدهاست. در این زمینه میتوان گفت که این مفهموم خاص، نئو-کلاسیکال متال، چگونگی استفاده کردن نئوکلاسیسم از موسیقی کلاسیک سنتی را نشان میدهد. موسیقی نئوکلاسیک را معمولاً مربوط به جنبش مدرنیسمی میدانند که در آن آهنگسازان تحت تاثیر دوران کلاسیک قرار دارند. بطور کلی این دوره از سالهای میان ۱۷۵۰ تا ۱۸۱۰ میلادی سرچشمه میگیرد، دورانی که در آن بهترین آهنگسازان همچون بتهوون، موتزارت و هایدن ظهور کردند . به طور حتم دورهٔ کلاسیک زمانی بود که موسیقی قانونمند و ساختاریافته پدید آمد مانند سونات، سمفونی و موسیقی چهاربخشی که در همین دوره تکامل یافتند. مکتب نئوکلاسیسم در عرصه موسیقی تقریبا یک قرن پس از دوره کلاسیک بوجود آمد و در خلال جنگهای جهانی اول و دوم به اوج شکوفایی رسید. مکتب نئوکلاسیم در عرصه موسیقی در واقع یک واکنش بود، واکنشی به مکتب رومانتیسم در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ میلادی. در مکتب رومانتیسم که در آن نام آهنگسازانی چون ریچارد واگنر و گوستاو مالر به چشم میخورد، سعی شده بود تا بر روی دو مقوله موسیقی گفتاری و فرم موسیقی کار شود تا بتوان با کمک آنها در هنگام ساختن آثار بزرگ، محدودیتهای قانون تونالیته را نادیده گرفت. ایگور استراوینسکی و پائول هایندمیث دو آهنگساز در سبک نئوکلاسیک بودند که توانستند عناصری از موسیقی کلاسیک مانند هارمونی اجرای دسته جمعی و تبعیت مطلق از فرم موسیقی را با ادبیات خاص خود در مورد هارمونی پیشرفته و ریتمهای متغیر ترکیب کنند.
از سوی دیگر موسیقی نئو-کلاسیکال متال خود را به جنبههای زیباییشناسی ایدهآل موسیقی کلاسیک مانند توازن و تعهد به فرمها و قوانین محدود نکرد . همچنین میتوان گفت این سبک از موسیقی دوره رومانتیک و موسیقی دوران باروک در قرن ۱۷ و اوایل قرن ۱۸ میلادی تاثیر گرفتهاست. موسیقی آهنگسازان دوره باروک همچون ویوالدی، هندل و باخ اغلب بطور چشمگیری پر آب و تاب بودند. موسیقیدانان نئو-کلاسیکال متالی همچون اینگوی مالمستین، سخت تحت تاثیر این وجه موسیقی دوران باروک هستند و از آثار آهنگسازان خوشقریحه متاخری چون نیکول پاگانینی در اجرای تکنیکهایشان استفاده کردهاند. برای اینکه این موضوع را درک کنید کافیست بدانید چندین آهنگساز نئو-کلاسیکال متال از قطعه کاپریس ۲۴ پاگانینی اجراهای مختلف و خاص خود را دارند.
نگاه این سبک به موسیقی کلاسیک طوریست که آن را برای عموم مردم قابل فهم میکند و نه برای عدهای خاص. به دلیل سادگی و قابل درک بودن آن و به خاطر پتانسیل بالای این سبک برای جلب هواداران مختلف، موسیقی نئو-کلاسیکال متال صرفا یک تعریف سنتی خشک و خالی از نئوکلاسیسم نیست.
نگاهی به تاریخ و نفوذ نئو-کلاسیکال متال
شکل گیری فرم ناب موسیقی نئو-کلاسیکال متال را در دههٔ ۸۰ میلادی میتوانیم ببینیم. اگرچه که تاثیر این سبک را در آثار آهنگسازان قدیمیتری مانند ریچی بلکمور ، اولی جان روث و رندی رودز میتوان دید. این سبک بیشتر در قطعاتی که نوازندگان گیتار اجرا میکردند به چشم میخورد اگرچه که نوازندگان دیگر سازها هم از این سبک بیبهره نبودند مانند نوازنده کیبورد ریک ویکمن. در اوایل دههٔ ۷۰ میلادی و از آغاز پیدایش راک، تکنیکهای اجرا شده توسط گیتار الکتریک بطور پیاپی پیشرفت میکردند ولی هنوز تکنیکها برای اجرای ناب این سبک کافی نبودند. بدون شک در دههٔ ۸۰ بود که این تکنیکها از نظر فنی فوران کردند و رشد چشمگیری حاصل آمد. سبک نئو-کلاسیکال متال به همان اندازهای که بخاطر فرم و قوانین موسیقیاش شهرت دارد برای تکنیکهای پیشرفتهاش هم مشهور است. یکی از دلایل محبوبیت و گسترش این سبک را در وجود قطعات فوقالعاده زیبای اجرا شده توسط گیتار میدانند و آن هنگامی است که اکثر گیتاریستها در این سبک از آثار جذاب و فوقالعاده زیبای آهنگسازان دوره کلاسیک مانند نیکول پاگانینی و فردریش شوپن استفاده میکردند.
لقب سلطان و خالق سبک زیبای نئو-کلاسیکال متال را به گیتاریست سوئدی، اینگوی مالمستین دادهاند. او در سال ۱۹۸۲ میلادی به دعوت مایک وارنی از شرکت شرپنل رکوردز به آمریکا مهاجرت کرد. مالمستین از دوران جوانی تحت تاثیر موسیقی راک و کلاسیک بود.
بطور قطع سالهای طلایی نئو-کلاسیکال متال اواخر دههٔ ۸۰ میلادی بود. زمانی که گیتاریستهای بزرگی چون اینگوی مالمستین، پائول گیلبرت، جیسون بکر و مارتی فریدمن و دیوید چستین توانستند با مایک وارنی و شرکت شرپنل رکوردز قرارداد ببندند. اکثر این آهنگسازان همان راهی را رفتند که توسط اینگوی مالمستین در اوایل دههٔ ۸۰ پایه گذاری شده بود.
به تازگی این سبک از طرف نوازندگان گیتاری که به اصطلاح زیرزمینی فعالیت میکنند و چندان شهرتی ندارند مورد استقبال قرار گرفتهاست. امروزه همچنین در تفاوت با سالهای گذشته که نئو-کلاسیک متال در تسخیر نوازندگان سولیست بود، گروههای زیادی در این سبک فعالیت میکنند از این دست میتوان گروهها و اشخاص بزرگی چون مایکل انجلو بتیو، ترنس-سیبریان ارکسترا، استراتو واریوس، سیمفونی ایکس، جو استمپ و آداجیو را نام برد.
در اجراهای همگانی این سبک، قطعات کلاسیک رونویسی میشوند و سپس در فرمهای راک و متال اجرا میشوند. و در آخر یک بار دیگر باید تاکید کنیم که دورههای کلاسیک و باروک تاثیر شگفتی بر روی این سبک داشته و دارند و این به دلیل اصوات و تکنیکهای خاص این دورههاست که در ترکیب با فرمهای راک و متال آثار شگفتی را پدید آوردهاست.
پاور متال
ریشههای سبکی
ترش متال، اسپید متال، موج جدید هوی متال انگلیسی
ریشههای فرهنگی
اوایل دهه ۸۰ میلادی، آلمان
سازهای موسیقی
خواننده، گیتارالکتریک، گیتار باس، کیبورد، درام
محبوبیت عمومی شهرت متوسط در اروپا، ژاپن و آمریکای جنوبی؛ زیر زمینی در آمریکای شمالی
سبکهای درهمآمیخته
سمفونیک متال، پروگرسیو متال، فولک متال و نئو-کلاسیکال متال
حلقههای منطقهای
پاور متال اروپایی، پاور متال آمریکایی
مشخصات موسیقایی
امروزه پاور متال دارای تمپویی با سرعت بالا و هارمونیهای ملودیک است. میتوان گفت اصوات در پاور متال ملایم شده اصوات موسیقایی سبک اسپیدمتال است به همین دلیل اسپید متال را طلایهدار پاورمتال مینامند.
سموث جز یا جاز نرم (به انگلیسی: Smooth Jazz) نوعی سبک موسیقی است که با استفاده از سازهای رایج در جاز و معمولاً بدون بداههنوازی عرضه میشود. بسیاری از دوستداران جاز آنرا سبکی از جاز نمیشمارند.
برخی هنرمندان نامی جاز نرم
جورج بنسون
کنی جی
شاده
مدال جز
مُدال جز (به انگلیسی: Modal jazz) به معنای «جَز اسلوب» به سبکی از موسیقی جاز گفته میشود که در آن به جای آکورد از مدهای موسیقی یا اسلوبهای موسیقی استفاده میشود. این به طور خلاصه بدین معنا است که نوازندگان به جای ترکیب و پشت هم نوازی نتهای یک کورد میتوانند از نتهایی که در کورد مورد نظر نمیگنجند ولی در قالب آهنگ و به گوش شنونده زیبا میرسند نیز استفاده کنند. بدین ترتیب نوازندگان آزادی بیشتری برای نواختن موسیقی به دست میآورند. این نوع موسیقی که تحت تأثیر موسیقی شرقی به جاز راه یافتهاست، در موسیقی سنتی ایران نیز دیده میشود. مایلز دیویس را از سردمداران این سبک میدانند و آلبوم به نوعی آبی (به نوعی غمگین) او مهمترین اثر در این سبک به شمار میرود.
آوانگارد جاز
آوانگارد جز (به انگلیسی: Avant-garde jazz) به سبکی از موسیقی جز گفته میشود که در آن عناصر موسیقی جز و آوانگارد با هم ترکیب میشوند. این سبک موسیقی با فری جز هم شباهتهایی دارد اما فری جز معمولاً بدون هیچ ساختار از پیش تعیین شدهایی اجرا میشود. وجود نقاط اشتراک بسیار بین این ۲ سبک بدیهی است، به شکلی که اغلب هنرمندانی که متعلق به یکی از این سبکها هستند در سبک دیگر هم مینوازند. در بهترین اجراهای جز آوانگارد، مشخص کردن محل «پایان بخشهای از پیش تنظیمشده» و «آغاز بخش بداههنوازی» کار دشواری است، گرچه نشان دادن تمایز بین تکنوازیهای بداهه و بخشهای از پیش تنظیمشده، هدف نهایی است.
از مهمترین نوازندگان این سبک میتوان به جان کولترین، اریک دلفی، دان چری، سان را، فیریا سندرز، سسیل تیلور و آلبرت آیلر اشاره کرد.
سوینگ
موسیقی
در موسیقی واژه سوینگ به دو معنی به کار میرود:
به عنوان اسم عام به معنای ضربها و فاصلههای تابدار و خرامان بهویژه در موسیقی جاز.
سوینگ به عنوان اسم خاص به معنای سبک معینی از جاز که در دهههای ۳۰ و ۴۰ میلادی بسیار رایج و محبوب بود.
الکترونیک
در الکترونیک، سوینگ به حداکثر دامنهٔ نوسان یک سیگنال در خروجی یک تقویتکننده اطلاق میشود.
رگتایم
رَگتایم گونهای موسیقی آمریکایی است که در میان سالهای ۱۹۰۰–۱۹۱۸ به اوج محبوبیت خود رسید. در این سبک از شیوهای به نام صدای بَمِ راونده (walking bass) استفاده میشود.این سبک از سبکهای پیانویی در موسیقی جاز است.
موسیقی بلوز
بلوز گونه موسیقی سازی و آوازی است که ریشه در آوازهای مذهبی و آوازهای کار و فریادها و همخوانیهای سیاهان آمریکا دارد و اصل آن به فرهنگ و موسیقی غرب آفریقا میرسد.علت اینکه این سبک به بلوز معروف شد این بود که پیشگامان این سبک ( بردههای سیاه) با غم این موسیقی را اجرا میکردند و Blue در زبان انگلیسی به معنای غم نیز میباشد، برخی از صاحبان نظر بر این نکته اعتقاد دارند که نحوه شیوع این سبک در آمریکا بر میگردد به زمان برده داری و مزارع پنبه در کشور آمریکا که در آن دوره بردههای آفریقای در هنگام کار در مزارع با خواندن شعرهایی بعضاً ریتمیک و موزون به همراه پاسخ و تکرار توسط دیگر کارگران اقدام به ایجاد شوق و نظم در کار برداشت می نمودند.
شهر ممفیس زادگاه موسیقی سبک "بلوز" است.
موسیقی هوی متال
هوی متال زیرگونهای از موسیقی راک است که به عنوان یک سبک تعریفشدهی موسیقی در دههٔ ۱۹۷۰ پا به عرصه گذاشت.
این سبک ریشه در موسیقی گروههای هارد راک انگلیسی و آمریکایی دارد که در سالهای پایانی دههٔ ۶۰ و آغازین دههٔ ۷۰ میلادی با الهام از بلوز/راک و سایکدلیک راک و آمیزهای از صداهای حجیم، خشن (دیستورشن) و تقویت شدهی گیتار، تکنوازیهای طولانی گیتار الکتریک و ضربآهنگهای سنگین، «موسیقی هوی متال» را آفریدند. سازهای استفاده شده در این سبک عمدتاً گیتار الکتریک، گیتار بیس و درامز هستند که در شاخههای مختلف سازهای دیگر همانند کیبورد، ویولن، ویولنسل و گیتار آکوستیک به این مجموعه اضافه میشوند.
پس از گذشت چند سال از تشکیل اولین گروهها در این سبک، متال نه تنها بهعنوان یک ژانر موسیقی، بلکه بهعنوان شیوهای جدید برای بیان عقیدههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی افراد که معمولاً ساختار اعتراضی داشت شناخته شد. گروههایی همچون لِد زپلین، بِلَک سَبَث، دیپ پرپل و بعدها جوداس پریست در شکلگیری و گسترش این شاخه موسیقی در اواخر دهه شصت و دهه هفتاد تأثیر زیادی داشتند.
اوج اقبال این گونهٔ موسیقی نزد مخاطبان در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی بود و در این دوره شاخههای متعددی از هوی متال ایجاد شد که از بسیاری از آنها صرفاً تحت عنوان «متال» یاد میشود. هوی متال در سرتاسر دنیا طرفداران بسیاری دارد که اصطلاحاً به آنها «متال هد» و «هدبنگر» میگویند.
گونههای هوی متال
«هوی متال» در حال حاضر دارای دومعنای مجزاست: یکی نام گونهای از موسیقی به همراه زیرگونههای آن و دیگری سبکی است که گروههای اولیهٔ هوی متال در دههٔ ۱۹۷۰ داشتند که گاهی اوقات متال سنتی نیز نامیده میشود.
شاخهها
بلک متال
کلاسیک متال
دث متال
دووم متال
فوک متال
گلم متال
گوتیک متال
گرایندکور
اینداستریال متال
نئو-کلاسیکال متال
نو متال
پاور متال
پراگرسیو متال
اسپید متال
سیمفونیک متال
ترش متال
کریسچن متال
نومتال
مشخصات
مشخصههای اصلی هویمتال که آنرا از راک جریان اصلی جدا میکردند عبارتند از 1- بهرهگیری از ریتم و ریفهای سنگینتر و خشنتر گیتار الکتریک، 2- بهکارگیری ملودی و تکنوازیهای گیتار لید (سولو) با زمانی طولانی، 3- استفاده از درونمایههای هارمونی سبکهای کلاسیک و بلوز و شکستن قالبهای راکاندرول 4- ریتمهای سنگینتر و قویتر با صدای کوبندهتر درامز و 5- آواز جیغگونه و آزادتر نسبت به آواز راک. که باید تفاوت در محتوای ترانهها را نیز به موارد پیش افزود. به گونهای که وجود اعتراض، سیاهنمایی وضعموجود، ضدجنگ بودن، عرفان و فرقهگرایی مذهبی (در دهه ۱۹۷۰) یا ضدمذهبی (بعداً) از ضروریات آثار هویمتال در دهههای نخستین بود.
در زیرگونههای ساخته شده در دهههای بعدی برخی از این ویژگیها از جمله تکنوازی گیتار لید یا استفاده از ریتمهای سنگین کنار گذاشته شده است. برای مثال در ترشمتال، دثمثال یا اسپیدمتال بر خلاف هویمتال بهرهگیری از ریتمهایی با تمپو بسیار بالا و سریع جزو اصول اساسی است. یا در نومتال و دیگر نمونههای متاخر متال، دیگر خبری از ملودی و تکنوازی گیتار نیست.
آلات موسیقی
گروههای متال بیشتر اوقات از یک درامر، یک بیسیست، یک نوازنده گیتا ریتم، یک نوازنده گیتار لید (تکنواز) و یک خواننده که ممکن است نوازنده هم باشد تشکیل شدهاست. در برخی از زیرشاخههای هوی متال از کیبورد نیز استفاده میشود. گروههای هوی متال اولیه بیشتر از ارگهای هاموند استفاده میکردند که بعدها سینتیسایزر جایگزین آن شد. با این وجود گیتار بیشتر اوقات عنصر اصلی هویمتال است. از تغییر صدای گیتار برای ایجاد یک صدای قویتر و 'سنگین' استفاده میشود. با گذشت زمان تکنوازیها و ریفهای ظریفتر بخش اعظم «موسیقی هویمتال» را تشکیل داد. نوازندگان گیتار از تپینگ، سویپ پیکینگ و دیگر تکنیکهای پیشرفته برای نواختن سریع استفاده کردند. همچنین با توسعه فناوری، روشهای جدیدی برای تغییر صدای گیتار به وجود آمد.
سبک آوازهای متال بسیار متنوع است. گسترهٔ این تنوع آوازهای اپرایی چند اوکتاوی ساخته راب هالفورد برای جوداس پریست و بروس دیکنسن برای گروه آیرن میدن تا آوازهای خشن بارنی گرین وی ر از ناپالم دث و چاک بیلی از تستامنت را شامل میشود.
در خصوص صدای زنده، شدت صدا یکی از مهمترین عوامل بهشمار میآید.اولین گروهی که به شکلی شاخص چه از نظر نوازندگی گیتار و چه درام نوازی و خوانندگی اثار هوی متال منتشر کرد گروهلدزپلین بود . به دنبال جیمی هندریکس و دِ هو گروههای اولیه هوی متال معیارهای جدیدی برای شدت صدا در حین اجرا تعیین کردند. تونی ایومی گیتاریست پیشگام گروه هوی متال بلک سبت، یکی از نخستین نوازندگان هوی متال است که به دلیل صدای زنده موسیقی دچار مشکلات فراوان در شنوایی خود شد. راک نواز دیترویت تد نوجنت و پیت تونشند-گیتاریست گروه دِ هو- تقریباً کر شدهاند. گروه یوداکسیس از کانادا معروف به داشتن طولانیترین و بلندترین طبلهای باس به طول شش پا هستند، که برخی از آن به عنوان دلیل اهمیت اندازه یاد میکنند. تثبیت صدای هوی متال در هجو راک با نام «این ضربه فقرات است» اثر گیتاریست «نایجل توفنل-که اعتراف کرد آمپلی فایرهای مارشال وی به گونهای تغییر یافتهاند که تا یازده بالا بروند-به تمسخر گرفته شدهاست.
در اواخر دهه هفتاد ابتدا تین لیزی و سپس جوداس پریست استفاده از دو گیتار لید (تکنواز)را باب کردند. گرچه پیش از آن گروههایی همچون ویشبون اش، اسکورپیونز، و ایسی/دیسی هم از دو گیتار استفاده میکردند، در حالیکه جوداس پریست ریتمی دوگانه را مورد استفاده قرار داد، تین لیزی از دو گیتار لید به عنوان بخشی از صدای ثابت موسیقی خود استفاده کرد. بسیاری از گروهها همچون آیرن میدن از این روند پیروی کردند. و حتی گاه شمار گیتارهای خود را به سه رساندند.
درون مایهها
در هوی متال نیز مانند دیگر سبکهای پرطرفدار موسیقی، تصاویر بخشی از موسیقی را تشکیل میدهد. گرچه جلد آلبوم و نمایشهای صحنهای هیچگاه از خود موسیقی اهمیتی بیشتر نیافتند اما به اندازه خود موسیقی ابزاری برای نشان دادن محتوا شدند. بسیاری از هنرمندان از طریق هوی متال با هم همکاری میکنند تا مجموعهای از تجربههایشان را در هر قطعه ارائه کنند و از این طریق تجربیات متنوعتری برای شنوندگان ایجاد کنند. در این رابطه هوی متال از دیگر انواع هنر که تنها یک روش برای ابراز خود داشتند از تنوع بیشتری برخوردار است. در حالیکه بایک تابلوی نقاشی از طریق تصویر ارتباط برقرار میشود یا یک سمفونی از طریق شنیداری درک میشود، ایماژ هوی متال و درون مایه عمومی که تمامی موسیقی آنها را شامل میشود علاوه بر صدای موسیقی از طریق تصاویر روی آلبوم، اجرای صحنه، اشعار، لباس و آرایش گروهها ابراز میشود.
مورخان موسیقی راک معتقدند تأثیر موسیقی پاپ غربی هویت فرار از واقعیت را از طریق اشعار عجیب و خیالی به موسیقی هوی متال داده است. در همین حال موسیقی بلوز سیاهان آمریکا با تمرکز بر خسران، افسردگی و تنهایی، واقعیت برهنه هوی متال را به آن میدهد.
اگر مولفههای فضا و درونمایه هوی متال عموماً واقعیت متأثر از بلوز است، مولفه تصویری آن عموماً تحت تأثیر خیالپردازی موسیقی پاپ است. درون مایههای تاریکی، پلیدی، قدرت و الهام مولفههای زبانی خطاب قراردادن مشکلات زندگی هستند. هوی متال در واکنش به «صلح و عشق» فرهنگ هیپی در دهه ۱۹۶۰، به عنوان یک ضد فرهنگ، نشان داد که تاریکی جای نور را میگیرد و واقعیت برهنه جایگزین پایان خوش پاپ شده و همه چیز پایان خوشی نخواهد داشت. در حالیکه برخی از طرفداران معتقدند که ابزار تاریکی پیام هوی متال نیست، منتقدان هوی متال این نوع موسیقی را متهم به ستایش جنبههای منفی واقعیت کردهاند.
درون مایههای هوی متال عموماً عمیقتر از درون مایههای پاپ دهههای ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ است؛ که توجه آن معطوف به جنگ، نابودی اتمی، مسائل زیست محیطی، و تبلیغات سیاسی یا مذهبی بود. لد زپلین اولین گروهی بود که با ساخت ترانه های حماسی و اسطوره ای نظیر immigrant song موسیقی راک را از فرم هنری به شکل اپیک و حماسی تغییر داد . «خوکهای جنگی» اثر بلک سبت، «قاتل بزرگان» اثر آزی آزبورن، و عدالت برای همهی متالیکا، «دو دقیقه به نیمهشب» اثر آیرن میدن و بسیار از آوازهای سیستم آو ا داون و اشعار گروه مگادث است. گاهی اوقات تفسیر بیش از حد ساده میشود چرا که واژگان شعری متال در اصل به دوگانگی تاریکی در برابر روشنایی، امید در برابر نومیدی یا خوب در برابر بد میپردازد و جایی برای سایههای پیچیده خاکستری باقی نمیگذارد.
سیاست
گروه های و اشعار زیاد هوی متال خوانده شده اند اما همه آنان به اندازه اشعار گروه مگادث نبوده است. اشعار مگادث اشعاری سیاسی است که به نمونه هایی از آنان اشاره میکنیم :
Sympothy Of Destruction
«سمفونی ویرانی» نام تک آهنگی از گروه ترش متال مگادث است که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد. این اثر اولین بار در آلبوم دابل پلاتینیوم شمارش معکوس برای انقراض در سال ۱۹۹۲ منتشر شده بود.
«سمفونی ویرانی» از آثار مورد علاقهی هواداران گروه و بخش جدانشدنی کنسرت های مگادث است. وب گاه آل میوزیک از «سمفونی ویرانی» به عنوان یکی از موفق ترین آهنگ های آلبوم شمارش معکوس برای انقراض یاد کرده است. آهنگ با یک سمفونی خیلی کوتاه به همراه گروه کر شروع میگردد که با توجه نام آهنگ ومحتوای شعری چندان نا مربوط نمیباشد.
متن آهنگ، سران سیاسی جهان را به رهبرهای ارکستری تشبیه می کند که «سمفونی ویرانی» اجرا می کنند و توده های مردم حکم بازیچه هایی را دارند که صرفاً مجبورند به آهنگ آن ها گوش کنند و با آن برقصند. دیو ماستین در مصاحبه ای در سال ۱۹۹۲ دربارهی این ترانه گفته است: «سمفونی ویرانی در مورد تودهی مردمی است که توسط رهبرشان به سمت تباهی هدایت می شوند، رهبری که خود کمابیش عروسک خیمه شب بازی یک دولت شبح مخفی است. تقریباً تمام رهبران ما، به خصوص آن هایی که از مغزشان گلوله ای رد نشده، یک عروسک خیمه شب بازی سیاسی اند.» در واقع ازگفته های ماستین اینگونه می شود بر داشت کرد رهبرانی که از دستان پشت پرده اطاعت نکند مطمئناً کشته خواهند شد. یا به قول دیو ماستین گلوله ای از مغزشان رد میشه. تا به امروز گروه ها و هنرمندان مختلفی «سمفونی ویرانی» را بازخوانی کرده اند که از میان آن ها می توان نایت ویش، آرچ اِنِمی و اَل جورگنسن به همراه ترنت رزنر را نام برد.
Hangar 18 آهنگ آشیانه 18 دومین ترک از آلبوم شنیدنی بگذارید که آرام بخوابد(Rust In Peace) می باشد که در سال 1990به بازار موسیقی عرضه شد.
موضوع آهنگ به موجودات فضایی وآشیانه هایی بر می گردد که محل نگهداری اطلاعات نظامی بشقاب پرنده ها و هواپیماهای بیگانه می باشد،ولی در واقع اشاره ظریفی است به سیاست های دولت آمریکا برای منفعل کردن اذهان عمومی و توجه آنان به مسائلی که شاید هرگز وجود خارجی نداشته باشند. دیو ماستین در رابطه با این آهنگ گفته است که ایده ی اصلی آهنگ براساس گفته های فردی به نام نیک بوده که اعتقاد داشته مسیح نیز از مریخ آمده است.. آهنگ از نظر ساختاری شباهت فراوانی با آهنگ صلح خوب می فروشه (Peace Sells)از آلبوم صلح خوب می فروشه...اما کیه که بخره؟(Peace Sells…But Whose Buying) دارد و از دو بخش تشکیل شده است،بخش اول که شامل ورسهای اصلی،کروز و سولوهای دلنشین میان آنهاو بخش دوم که با تغییر ریتم به گونهای بسیار زیبا و سولوهای پی در پی همراه است. این آهنگ در سال 1991 برای بهترین اجرای متال نامزد جایزه گرمی شدو در نهایت این جایزه نصیب متالیکا شد.
بسیاری هوی متال را بیشتر با شیطانپرستی مترادف میدانند. با اینحال استفاده از نمادهای شیطانپرستانه و ضدمسیح به مرور و پس از یکی دو دهه از آغاز به کار گروههای هوی متال، و بیشتر در زیرگونههای فرعی متال رایج است. بیشتر گروههای نخستین در دهههای هفتاد و هشتاد نوعی عرفان مسیحی را دنبال میکردند و استفاده از گردنبند و نشان صلیب به هنگام اجرای زنده یا حتی بر روی آلات موسیقی کاملاً معمول بود.
تأثیر موسیقی کلاسیک
تأثیرپذیری موسیقی هوی متال از موسیقی کلاسیک نوعاً شامل تأثیر آهنگسازان باروک، رومانتیک یا کلاسیک مدرن همچون باخ، پاگانینی، واگنر و بتهوون است و نه موتسارت یا هایدن. ریچی بلکمور گیتاریست دیپ پرپل و رینبو از اوایل دهه ۱۹۷۰ نمادهای موسیقایی به عاریت گرفته از موسیقی کلاسیک را به کار گرفت. به دنبال ریچی بلکمور رندی رودز و اولی یان روت رویهی او را در درگیر کردن موسیقی کلاسیک در هوی متال ادامه دادند و طی دهه ۱۹۸۰ برای الگوی سرعت و تکنیک خود به اوایل قرن هیجده بازگشتند. اینگوی مالمستین-گیتاریست، تحت تأثیر موسیقی کلاسیک- که تبحر فنی وی الهام بخش شمار زیادی از نوازندگان نئو-کلاسیکال متال از جمله تیمو تولکی، مایکل رومئو، مایکل آنجلو بتیو و تونی مک آلپاین بوده است بیش از همه در این میان شناخته شدهاست. موسیقی کلاسیک و موسیقی هوی متال ریشه در سنن و آداب مختلفی دارند. موسیقی کلاسیک «موسیقی هنری» است در حالیکه هوی متال گونهای از «موسیقی عامهپسند» به شمار میآید. با این حال موسیقیشناسانی همچون نیکلاس کوک و نیکلا دیبن روی این مسئله تاکید کردهاند که بررسی و تحلیل دقیق موسیقی عامهپسند نشان داده که برخی اوقات این گونهٔ موسیقی از هنر سنتی تاثیر گرفته است.
مسئلهٔ دیگر نقش عمدهی تریتون و گامهای کروماتیک در هوی متال است. استفاده از یک فاصله متنافر مرکب از یک نت روت و یک چهار تقویت شده/پنج تضعیف شده، مثلاً C و F، منجر به تولید یک صدای «سنگین» و «پلید» تا حدی میشود که استفاده از آن در قرون وسطی ممنوع بود و اصطلاحاً به آن «ابلیس در موسیقی» گفته میشد. استفاده از تریتون از عناصر زیربنایی تک نوازیها و ریفهای هنرمندان هوی متال است و از نمونههای اولیهٔ آن میتوان به بخش آغازین آهنگ «یکشنبهٔ سیاه» از آثار بلک سبث اشاره کرد.
اواخر دوره باروک در موسیقی غرب نیز اغلب از طریق دیدگاه گوتیک تفسیر شد. در آهنگ «آقای کراولی» -از آثار آزی آزبورن و گیتاریست رندی رودز- از یک ابزار نی مانند سینتی سایزر و تک نوازیهای گیتار الهام گرفته از باروک برای خلق حالتی خاص برای اشعار آزبورن در ارتباط با عالم به علم غیب آلیستر کراولی استفاده شدهاست.
رودز در بخش آغازین آهنگ «خاطرات یک دیوانه» در سال ۱۹۸۲، تأثیر بسیاری از«Etude #۶» اثر آهنگساز کوبایی گیتار کلاسیک لئو بروور گرفت. او همانند بسیاری دیگر از گیتاریستهای متال دهه ۱۹۸۰ صراحتاً از مطالعات «آموخته» نظریه موسیقی برای تثبیت صنعت ضعیف مجلات آموزشی گیتار از جمله «گیتار برای آهنگسازان حرفهای» که طی دهه شکل گرفته بود استفاده کرد. با این وجود در اکثر موارد، آهنگسازان متال که تکنیک و بلاغت موسیقی کلاسیک را به عاریت گرفته بودند تلاشی نکردند تا آهنگساز کلاسیک باشند.
در دائرةالمعارف انکارتا آمدهاست: «زمانی که متن به موسیقی ارتباط داده شد، باخ توانست برای ایدههای کلامی معادلهای موسیقیایی بنویسد. گروههای پراگرسیو راک مثل امرسون، لیک اند پالمر و یِس پیش از پیدایش هوی متال این پدیده را بررسی کردهاند.
هوی متال از موضوعات فاجعهآمیز و تصاویر قدرت و تاریکی استفاده کره و قابلیت ترجمه دقیق ایدههای زبانی به موسیقی برای کسب اصالت و اعتبار آن ضروری است. آلبوم Powerslave آیرن میدن یک مثال در این مورد است. طرح روی جلد و تم آهنگ «Powerslave» (همنام با آلبوم) تاثیرگرفته از فرهنگ مصر باستان است و بسیاری از آهنگهای درون آلبوم از اصواتی تشکیل شدهاند که یاد آور مرگ و زندگی هستند. نمونه آن آهنگ «The Rime of the Ancient Mariner» بر اساس شعری از ساموئل تیلور کالریج است. آهنگ دوم آلبوم A Farewell to Kings گروه راش یک اثر ۱۲ دقیقهای بهنام «Xanadu» است که از شعر کالریج و پیش از آن از ساختهٔ آیرن میدن الهام میگیرد.
پیشینه
واژه هوی متال
ریشه و سرچشمه اصطلاح «هوی متال» در ارتباط با نوعی موسیقی نامعلوم است. این اصطلاح قرنها در علم شیمی و علم فلزات مورد استفاده بودهاست و در «لغتنامه انگلیسی آکسفورد» نیز در همین لیست قرار گرفتهاست. از اولین نمونههای استفاده از این واژه در فرهنگ مدرن توسط نویسندهِ مخالف فرهنگ ویلیام اس بوروگز بودهاست. او در رماناش در سال ۱۹۶۲ بنام The Soft Machine به معرفی شخصیت اورانین ویلی، فرزند هوی متال پرداخت. وی در رمان بعدیاش در سال ۱۹۶۴ بنام Nova Express این مضمون را گشترش داد، هوی متال به عنوان استعارهای برای داروهای مخدر به کار رفت.
مردم هوی متال اورانوس با بیماریها، داروهای ارگاسم و روش زندگی سرد خوشان در ساحل آبی غبارآلود پیچیده شدند و مردم مینراد با موسیقی متال
با توجه به تاریخ انتشار این کتابها چنین به نظر میرسد که بوروگز قصدی در مورد مرتبط ساختن این واژه با موسیقی راک نداشته است؛ با این وجود ممکن است نوشتههای بوروگز برکابردهای بعدی این واژه تأثیراتی گذاشته باشند.
اولین استفاده از واژه «هوی متال» در غزلیات آوازی در اصطلاح «heavy metal thunder» در سال ۱۹۶۸ میباشد.:
I like smoke and lightning
Heavy metal thunder
Racin' with the wind
And the feelin' that I'm under
در کتاب «تاریخ هوی متال» عنوان شده که «هوی» از «hippiespeak» گرفته شده به معنای هر چیزی که؟؟؟؟
کلمه «هوی» (به معنی جدی و عمیق یا سنگین و سخت) است.
ارجاعات به «موسیقی هوی»، با این تعریف که معمولاً از انواع دیگر موسیقی عامهپسند سرعت کمتر و قدرت بیشتری داشت، رواج یافته بود. آیرن باترفلای برای اولین بار در سال ۱۹۶۸ آلبومی به نام «هِوی» منتشر کرد و توضیح روی جلد آلبوم بدین صورت بود: «آیرن- سمبل چیزی سنگین در آهنگ، باترفلای- نور، جذاب و متحرک....شیئی که براحتی میتوان در تخیلات از آن استفاده کرد.
این حقیقت که لد زپلین (که نام آن تا حدودی ارجاع به تمسخر کیت مون که «مثل بالونی سربی فرو میروند» است) هوی متال را در نام آلبومش افزود ممکن است دلیل عدم استفاده بیشتر از این واژه باشد.
در اواخر دهه ۱۹۶۰، بیرمینگهام، انگلیس کماکان مرکز تولیدات صنعتی بود. با توجه به گروههای راک که در گوشه و کنار شهر ایجاد شده بودند-از جمله لد زپلین، دِ موو، و بلک سبث- برخی افراد بر این باورند که واژه هوی متال ممکن است ارتباطی با این فعالیتها داشته باشد. در بیوگرافیهای دِ موو عنوان شدهاست که صدای ریفهای گیتارهای هوی آنها بود که در میان متال میدلند محبوبیت داشت.
آلبوم ۱۹۶۸ بلو ایستر کالت با نام کلاب نینجا، نشاندهندهٔ استفاده گروه از سمبلهای شیمیایی برای سرب است – «یک فلز سنگین». سندی پرلمن تهیه کننده، مدیر و ترانه نویس بلو ایستر کالت، ادعا کردهاست که اولین فردی بودهاست که از واژه هوی متال برای موسیقی راک در سال ۱۹۷۰ استفاده کردهاست. پرلمن در جریان ایجاد تصویری از گروه که در برگیرنده اشارات شوخی آمیز به پدیدههای غیبی باشد به استفاده از یک سمبل برای گروه رسید(مانند استفاده از سمبل آیرن میدن که بعدها در آلبوم هنری آنها استفاده شد)، شیمیایی سمبل برای سرب یکی از سنگینترین فلزات. او این واژه را برای توضیح نوع موسیقی که بلو ایستر کالت اجرا کرد پیشنهاد کرد.
یکی از فرضیههای اخیر اما جنجال برانگیز در مورد ریشه این ژانر از طرف «چاس» که در سال ۱۹۶۹ مدیر Jimi Hendrix Experience بود در مصاحبهای تلویزیونی وی با برنامه تلویزیونی PBS TV به نام «Rock and Roll» در سال ۱۹۹۵ پیشنهاد شد.او عنوان کرد: واژه هوی متال از یک مقاله در نیویورک تایمز که راجع به بررسی یک نوازنده بنام Jimi Hendrix بود نشات گرفتهاست... مانند گوش دادن به نوای سقوط فلزات سنگین از آسمان. با این وجود منشاء دقیق این ادعا پیدا نشدهاست و بحثهای بسیاری در مورد صحت آن وجود دارد.
در ماه مه ۱۹۷۱ مایک ساندرز-منتقد موسیقی راک- در مجلهٔ Creem کلمهٔ «هوی متال» را در یک نقد مساعد راجع به آلبوم Kingdom Come گروه سِر لُرد بالتیمور بهکار برد. تا به امروز این نقد، اولین منبع چاپی است که در آن از عبارت «هوی متال» برای اشاره به یک «ژانر موسیقی» استفاده شده است.
«هوی متال» ممکن است در ابتدا توسط برخی منتقدان موسیقی برای تمسخر بکار گرفته باشد، اما هواداران آن سریعاً آن را پذیرفتند. سایر گروهها از جمله دیپ پرپل-که از قبل ایجاد شده بودند و ریشه در پاپ و یا پراگرسیو راک داشتند، بلافاصله از هوی متال استفاده کرده و با یک رویکرد خشن تغییراتی در آن ایجاد کردند.
خاستگاه (دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰)
موسیقی بلوز که خاستگاهاش آمریکا بود در میان هواداران راک در انگلستان بسیارتأثیر گذاربود و محبوبیت خاصی داشت. گروههایی مثل رولینگ استونز و د یارد بردز بسیاری از آهنگهای کلاسیک بلوز را با بالا بردن ضربآهنگ و استفاده از گیتار الکتریک بازخوانی کردند. در حالیکه آهنگهای اصلی با گیتار آکوستیک اجرا شده بودند. این تغییرات در موسیقی بلوز و دیگر موسیقیهایی که ریشه در فرهنگ مهاجران آفریقاییِ آمریکا داشت منجر به پیدایش اولین نمونههای موسیقی راک اند رول شد که الویس پرسلی از پیشگامان آن بهشمار میآید.
پس از آن موسیقی بلوز مورد توجه بسیاری از موسیقیدانان و نوازندگانی قرار گرفت که سعی داشتند با بهرهگیری از این نوع موسیقی و فرصتی که گیتار الکتریکهای جدید ایجاد میکرد، صداهای بلندتر و بیشتری-هماهنگ و ناهماهنگ-تولید کنند. از آنجاییکه شیوهٔ نواختن درامز در بلوز-راک استفاده از ضربههای بسیار ساده بر روی طبلهای کوچک بود، درامرها به استفاده از سِتهای درامز پیچیدهتر و پرصداتر رویآوردند تا بتوانند با صدای گیتار که هر روز بلند و بلندتر میشد مقابله کرده و شنیده شوند. به همین ترتیب خوانندگان نیز تکنیکهای خود را تغییر داده و با اتکای بیشتر بر روی آمپلی فایر، روند تصنعیتر و دراماتیک را پیش روگرفتند. در همین راستا پیشرفتهای حاصله در صنعت ضبط، نوازندگان و خوانندگان را قادر ساخت این تغییر رویه و افزایش قدرت و صدا را بهراحتی ضبط کنند.
اولین نمونه موسیقیای که بهعنوان هوی متال نامگذاری شد در اواخر دهه ۱۹۶۰ از منطقه بیرمنگام در انگلستان شنیده شد. زمانیکه گروههایی همچون لدزپلین و بلک سبث رویهای کاملاً غیرسنتی را نسبت به استانداردهای بلوز در پیش گرفتند و موسیقیای جدید بر پایهٔ گامها و تنظیمات موسیقی بلوز ابداع کردند.لد زپلین اولین گروهی بود به شکلی همه جانبه در سازها و آهنگسازی و ترانه نویسی به سوی ساخت هوی متال قدم گذاشت.
از دیگر افرادی که در این روند تأثیرگذار بودند وانیلا فیوج بود که تُنهای پاپ را آهسته و توهمزا کرد و گروههای دِ هو و د کینکس که با تلفیق پاور کُرد و آکُردهای خشنتر در ژانر راک، راهی برای نمونههای مختلف هوی متال باز کردند. نمونه تأثیر گذار دیگر کریم بود که قالب پاور تریو را ابداع کرد و در هوی متال سهم عمدهای را به خود اختصاص داد.
در اواخر سال ۱۹۶۸ اصوات هوی بلوز برای بسیاری از مردم آشنا بودند؛ بسیاری از طرفداران و موسیقیدانان بازخوانی «Summertime Blues» -اثر ادی کوچران- توسط گروه بلو چیر را از اولین آهنگ های هوی متال میدانند. بسیاری از متخصصان بیتلز از آهنگ «Helter Skelter» در آلبومبیتلز (آلبوم) و تک آهنگ انقلاب(۱۹۶۸) یاد میکنند که استانداردهای جدیدی برای میزان تغییر و خشونت صوت در آلبومهای پاپ وضع کرد. در نوامبر همان سال گروه Love Sculpture به همراه گیتاریستاش دیو ادموند کاوری خشن از موومان Sabre Dance اثر آرام خاچاطوریان را خلق کرد. آلبوم حقیقت (در اواخر سال ۱۹۶۸) ساخته گروه جف بک از آثار مهم و تأثیرگذار راک بود که کمی پیش از اولین آلبوم لدزپلین منتشر شد . در اینجا از تک آهنگ «درباره آن فکر کن» ساخته گروه یارد بردز در سال ۱۹۶۸ نیز باید یاد کرد که در آن از اصواتی استفاده شده بود که مشابهاش را جیمی پیج در لدزپلین استفاده کرد.
همچنین آهنگ «مرد اسکیزوفرن قرن ۲۱» از آلبوم اول گروه پراگرسیو راک کینگ کریمسون با نام در دربار شاه کریمسون(۱۹۶۹) دارای اغلب ویژگیهای مضمونی، تصنیفی و موسیقایی متال بود. ویژگیهایی مثل صدای بلند و درب و داغون گیتار و تکخوانی ناموزون رابرت فیلیپ با اشعاری که معطوف بر نقصهای انسان قرن ۲۱ بود، به همراه فضای تاریک آواز گرگ لیک که از درون یک جعبه کج و معوج میگذشت.
بیپروایی موسیقایی «لد زپلین» در تمامی ابعاد و نه فقط نوازندگی گیتار در سال ۱۹۶۸ توجه جهانیان را به شکلگیری ژانر جدیدی معطوف کرد. از گروههای شاخص اولیهٔ هوی متال لد زپلین، دیپ پرپل، یوریا هیپ، یوفو، بلک سبث بودند که جامعهٔ مدرن متال در حال حاضر اغلب آنها را گروههای هاردراک مینامد تا هوی متال. بهویژه آندسته از گروههایی که صدایشان بیشتر شبیه به موسیقی راک سنتی بود. به طور کلی واژههای «هوی متال» و «هاردراک»، خصوصاً درهنگام بحث در مورد موسیقی دهه هفتاد، اغلب به یک معنا به کار میروند. بسیاری از چنین گروههایی بهخودی خود گروههای هوی متال نیستند، بلکه آهنگها یا آثاری از خود به جای گذاشتهاند که به این ژانر کمک کردهاست. به عنوان مثال کمتر کسی میتواند جترو تال را به معنای واقعی هوی متال در نظر بگیرد، اما از طرف دیگر کمتر کسی میتواند منکر آن شود که آهنگ «وسایل تنفس» (از آلبوم ۱۹۷۱ گروه با همین نام) آنها یکی از اولین آهنگهای هوی متال بودهاست.
هوی متال کلاسیک (اواخر دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد میلادی)
اواخر دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد میلادی از تاریخ موسیقی هوی متال یکی از دورانی است که مورخین موسیقی در مورد آن به شدت بحث و مناظره دارند. منتقدین بر این باورند که شروع هوی متال متشخص و متعارف انتشار آلبوم بریتیش استیل گروه جوداس پریست بوده است .تشخص هوی متال امروزی همیشه وامدار دو گروه جوداس پریست و آیرون میدن بوده است اما گروههایی مثل بلو ایستر کالت به موفقیت نسبتاً بالایی دست یافتند و صحنه لوس آنجلس به تدریج در دهه هشتاد میلادی، مخاطبان پاپ را به خود دید. دیگران منکر اهمیت این گروهها هستند یا آن را ناچیز جلوه میدهند و به جای آن توجه خود را بر ظهور موسیقی نفوذ کلاسیک-که در آثار رندی رودز و نظایر آن شنیده میشود-معطوف ساختند. عدهای دیگر ترکیب هوی متال را با موسیقی گروههای پانک راک از قبیل گروه جوان و سرعت بالای سکس پیستولز مورد تاکید قرار میدهند که سرانجام در سال ۱۹۸۰ منجر به شکل گیری جریان موج نوی هوی متال بریتانیا شد. از گروههای پیشرو این جریان ساکسون، آیرن میدن، موتوهد، ونوم و دایمُند هد بودند.
برخی از موسیقی دانان گروههای برجسته هوی متال، معتقدند که پایههای سبک خاص و صدای اصیل هوی متال توسط جریان موج نو هوی متال انگلیسی، از طریق سه آلبوم اولیه و شاخص گروه جوداس پریست یعنی «بالهای غمگین سرنوشت» (۱۹۷۶)، «گناه پشت سر گناه» (۱۹۷۷)، و «کلاس لکه دار» (۱۹۷۸) گذاشته شد.
گروه رینبو نیز هر از گاهی به عنوان پیشروی یک نوع هوی متال اصیل خوانده میشود. این ادعا را میتوان در مورد آلبومهای آخر دیپ پرپل از قبیل سوزش و طوفان زا مطرح کرد، لیکن این گروهها عموماً گروههای «هاردراک» قلمداد میشوند. گروههای متال به تدریج فراتر از استفاده تقریباً انحصاری گامهای غمگین رفتند و مدهایی دیاتونیک را با سولوهای خود تلفیق کردند. این اتفاق نخستین بار توسط جوداس پریست رقم خورد و این رویکرد از آن زمان تاکنون به موارد زیادی گسترش یافتهاست.
بعضی معتقدند تک نوازی ادی ون هیلن در آهنگ «فوران» آلبوم ون هیلن (۱۹۷۸) نقطه عطفی در تکنوازی گیتار بود. ریچی بلکمور، رندی رودز و اینگوی مالمستین کارهای بیشتری را با گیتار ارائه کردند و در پارهای موارد گیتارهایی که سیمهای نایلونی داشت در کنسرتهای هوی متال و آلبومهای هوی متال نواخته میشد. نوازندگان شاخص گیتار کلاسیک همچون لیونا بوید نیز با دخالت دادن عناصر نیو ایج و راک در موسیقیشان به ستارههای هوی متال پیوستند. این روند باعث شد نوازندگان کلاسیک و تجددطلب برای رد و بدل کردن قسمتهایی از موسیقی نواخته شده با گیتار در کنار هم قرار گیرند.
استیلای جریان اصلی
محبوبترین ژانر فرعی هوی متال در ایالات متحده ظاهر شد که از گروههای گلم متال متعلق به دهه هشتاد قرن بیستم بود مرکز این رشد ناگهانی عمدتاً در سان ست استریپ از لوس آنجلس، کالفرنیا بود. اولین موج گلم متال شامل مواردی از قبیل موتلی کرو، رت، وسپ، داکن و تویستد سیستر میشد. گروههای اولیه گلم متال تحت تأثیر برنامههای هوی متال از قبیل دیپ پرپل، بلک سبث و کیس قرار داشتند که تک نوازی گیتار را با اکثر آوازهایشان میآمیختند. گروههایی مثل موتلی کرو و وسپ پایههای نهاده شده توسط آلیس کوپر و کیس را از لحاظ برنامههای سن گسترش دادند و به خود جرئت حضور در قلمرو شاک راک را دادند. گلم متال به نحوی از انحا میبایست از اوائل دهه هشتاد قرن بیستم تا حدود سال ۱۹۹۲؛ یعنی زمانی که جنبش گرانژ از سیاتل و رپ محبوب شدند، بر موجهای جریان اصلی تسلط مییافت. در آن زمان که گروههایی نظیر دیو، آزی آزبورن و جوداس پریست مدلهای گلم متال را در موسیقی خود آزمایش کردند. این ژانر باعث به وجود آمدن نوعی شکاف در جامعه روبه تکامل متال در دهه هشتاد شد، که علت اصلی آن ایماژ گروههای گلم متال، بویژه گروههایی از قبیل پویزن که ظاهری زنانه داشتند بود.
زیرزمینی (دهههای ۸و۹ قرن ۲۰ و دهه اول قرن ۲۱)
بسیاری از ژانرهای فرعی هوی متال طی دهه هشتاد قرن ۲۰ شکل گرفت. با فاصله گرفتن از ریشههای متال هارد راک، ژانری به نام ترش متال ظهور کرد که صدای این ژانر خشنتر، بلندتر و تندتر از گروههای متال اصلی و گلم متال همعصرشان بود. پیشگامان این ژانر آنترکس، مگادث، متالیکا و اسلیر بودند و گروههایی مانند تستمنت و اکسودس از سن فرانسیسکو، اورکیل از نیوجرسی و سپلتورا از برزیل نیز بر آن تأثیر داشتند. به استثنای متالیکا که بی وقفه فروشهای میلیونی داشت و حتی در دهه هشتاد رتبه ششم مجله بیل برد را به خاطر آلبوم و عدالت برای همه به دست آورد، ترش از لحاظ فروش و پوشش رسانهای در مقایسه با دیگر ژانرهای فرعی معروف، مطرودتر بود. طی سالهای دهه ۹۰ فروش ترش-بهویژه فروش «بیگ فور»- رونق گرفت.
در اوایل و نیمه دهه هشتاد، ترش به تدریج به گروههای دث متال و بلک متال تقسیم شد و مرسی فول فیت، باتوری سلتیک فراست، هِلهَمر و میهم گروههای عمدهای بودند که در ابتدا رواج داشتند.
از دهه هشتاد تا سالهای دههٔ نود پاور متال بهویژه در اروپا با حفظ «ذهنیت ضد تجاری» و «شور هوی متال» و تمرکز بر تمهای ضرب بالا و حماسی و ملودیک، در مسیر عکس دث متال و ترش تکامل یافت. پاور متال بر خلاف دث معمولاً شامل صدای ظریف زیر شبیه صدای خوانندگان موج نو هوی متال انگلیسی از قبیل راب هالفورد و بروس دیکینسن بود. گروه آمریکایی منووار از پیشگامان پاور متال بود. به مرور تمهای ویکینگ و تمهای غنایی نئو-بیخدایی در اروپا و آمریکای جنوبی محبوبیت یافت. پراگرسیو متال که ترکیبی از مدلهای تجددطلبانه گروههایی از قبیل راش و کینگ کریمسون بود در دهه هشتاد جریان یافت. گروههایی همچون فیتس ورنینگ، کویینز رایش و دریم ثیتر از پیشگامان این سبک به شمار میآیند.
آلترنتیو متال/ نومتال (دهه نود قرن۲۰ و دهه اول قرن ۲۱)
عصر متال پر زرق و برق دههٔ ۸۰ میلادی با ظهور نیروانا و دیگر گروههای گرانج-که نشاندهنده تغییر سلیقهٔ مخاطبان به سمت آلترنتیو راک بود- به پایان رسید.
در پی این تغییر گروههای دهه هشتادی که توانستند خود را با شرایط جدید وفق دهند شهرت بیشتری به دست آوردند و موفق شدند جایگاهشان را حفظ کنند. مخصوصا گروههایی که ترکیبی از سبکهای آلترنتیو راک و هوی متال را داشتند به تدریج شتاب بیشتری گرفتند و ژانر مرکبی تحت عنوان آلترنتیو متال را پدید آوردند. این ژانر شامل موارد زیادی از جمله گروه گرانج آلیس این چینز، جینز ادیکشن متأثر از گوت، وایت زامبی مرکب از نویز راک و گروههایی بود که تحت تأثیر ژانرهای جایگزین متعدد دیگری قرار داشتند.
با موفقیت بیشتر متال به عنوان سبک جایگزین در "جریان اصلی"، گروههای قابل توجهتراین سبک همچون فیر فکتری، هلمت، مریلین منسون، ریج اگنست د ماشین و تول گروههای جدید موسیقی راک را تحت تأثیر قرار دادند. این گروهها مثل گروههای قبلی ترکیبی از آلترنتیو راک و هوی متال نبودند، بلکه ژانر جدیدی بودند که از آن الهام گرفته بود و با نام نومتال شناخته شدند. کورن، لیمپ بیزکت و اسلیپنات از سرشناسترین گروههای نومتال هستند. نومتال از طریق برنامههای پرسروصدای امتیوی و شکلگیری جشنوارهٔ موسیقی آزفست، در جریان رایج به موفقیتهای بیشتری رسید که لینکین پارک با فروش ۳۵ میلیون آلبوم در راس آنها قرار داشت. در مورد موفقیتهای گسترده نومتال و اینکه از نقطه نظر متداول، این سبک در ردیف متال قرار دارد یا نه بحثهای فراوانی وجود دارد. مضاف براینکه طرفداران ژانرهای متال افراطی (که خود موضوع بحث تصفیهانگاران است) اغلب تاکید دارند که چنین نیست. در سالهای اخیر گروههای متال کور فراوانی در آزفست برنامه اجرا کردهاند که همین امر به افزایش محبوبیت این سبک موسیقی کمک فراوانی کردهاست. برخی این سبک را جانشین نومتال میدانند در حالیکه برخی دیگر معتقدند که این سبک به روشی همچون نومتال به محبوبیت رسیده و رواج خواهد یافت و در ایران هم این سبک جدیدا رایج و بندهای زیادی به این سمت امده اند که موفقیت های زیادی هم داشته اند بند شیرازیshervinnz هم در این سبک یک البوم که ارمانشهر نامیده می شوند دارند البته خود پروژه ارمانشهر بلک متال میباشد .
احیای متال قدیمی (اواسط دهه اول ۲۰۰۰)
در ابتدای دهه اول قرن بیستویکم، احیای انواع سبکهای هویمتال آغاز شد و گروههای موسیقی تحت تأثیر سبکهای اولیه دهه هفتاد و پیشگامان این سبک همچون لد زپلین، بلک سبث و دیپ پرپل به اجرای موسیقی پرداختند.
این گروههای جدید عبارتاند از وُلفمادِر، پرتوافشان، (گروه)جادو/جادو، گروهایرلندی و (گروه) پاسخ/ پاسخ. این گروهها اخیراً در رسانههای محبوب موسیقی همچون هفتتیر، کرانگ و دنیای گیتار و در مجله محبوب کلاسیک راک که (گروه) پاسخ/پاسخ را به عنوان «بهترین گروه سال ۲۰۰۵» معرفی کرده، به رسمیت شناخته میشوند. <ر.ک.> منبع: Classic Rock Magazine Best New Band 2005 (انگلیسی)</ref> در همینحال، وُلفمادِر در جدول پرفروشترین آلبومهای بریتانیا به ردیف ۲۵# و در ایالات متحده به ردیف ۲۲# رسیدهاست. <ر.ک.>منبع: VH۱ Wolfmother Profile Stating Billboard Success (انگلیسی)</ref> علاوه بر این، چندین گردهمایی، باعث شدند علاقههای ازدست رفته بازهم نسبت به سبک کلاسیک متال جلب شوند. گردهماییهای بلک سبث در سال ۱۹۹۷، جوداس پریست در سال ۲۰۰۳ و دیگر حرکتهای اینچنینی باعث شد مخاطبان جوانتر نسبت به گروههای قدیمی گرایش پیدا کنند.
تأثیر فرهنگی
جنبههای برخوردی و پرسروصدای هویمتال باعث شدهاست در بسیاری از کشورها، میان جامعه جاز میانه و طرفدارن آن شکاف ایجاد شود. این اختلاف از آنجا ناشی میشود که افکارعمومی بویژه در جوامع محافظهکار بر این باورند که فرهنگ فرعی هویمتال، مروج لذتگرایی و گاهی احساسات ضدمذهبی است. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۱ در اردن کلیه آلبومهای متالیکا برای همیشه ممنوع اعلام شدند. در اروپا و آمریکا طرفداران هویمتال را پسران سفیدپوست بین ۱۰ تا ۲۰ سال تشکیل میدهند بسیاری از این افراد جذب ترانههای ضداجتماعی و در عینحال عجیب و غریب هویمتال و صدای بلند و ضرب شدید آن شدهاند. بدین ترتیب تصویر کلیشهای نوجوان هِدبَنگِر که با گوش کردن به موسیقیهای گوشخراش و شوم، جنون طغیانگری خود را تخلیه میکند شکل گرفت. این تصویر با شوهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی همچون بیویس و باتهد و کلهبادیها درفرهنگ عامه شاخصتر شدهاست. افراطکاریهای پرزرقوبرق گروههای هویمتال اغلب مورد هجونگاری قرار گرفته که از مشهورترین این موارد میتوان به فیلم «این شیر نخاع است» اشاره کرد. (همچنین رجوع کنید به پدیده اوملات هویمتال).
بسیاری از سبکسازیهای هویمتال، کاربردهای روزمره پیدا کرده است؛ به عنوان مثال علامتهای دستی «شاخ شیطان» که رونی جیمز دیو آنرا باب کرده، در بسیاری از کنسرتهای راک به یک صحنه متداول تبدیل شدهاست. گفته میشود رایج شدن علامتهای دستی «شاخ شیطان» در اصل به خاطر جلد آلبوم «تفنگ عشق» کیس بودهاست. طی دهههای هفتاد و هشتاد وررفتن با درونمایههای جادوگری توسط هنرمندانی همچون بلک سبث، آیرن میدن، کیس، جوداس پریست، لد زپلین، موتلی کرو، آزی آزبورن و آلیس کوپر باعث شد تأثیرات شیطانی توسط بنیادگرایان مسیحی در هویمتال شکل بگیرد. در آن زمان یک برداشت رایج این بود که در آلبومهای هوی متال نوعی پیام مخفی نهفتهاست که شنونده را به پرستش شیطان یا خودکشی ترغیب میکند (رجوع کنید به جوداس پریست و پیام روبه عقب و اتهامات شیطانپرستی در فرهنگ عامه).
چیزی که کمتر از آن یاد شده، تأثیر ساختار پیچیده موسیقی هویمتال بر سبک پیشگام موسیقی کلاسیک در موسیقی پیچیدگی نو است که پیشگامان آن برایان فرنیهاف، مایکل فینیسی، جیمز دیلون و پس از آنها آهنگساز امرکایی جیسون اکارت میباشند.
در یورو ویژن ۲۰۰۶ برای اولین بار در تاریخ این رقابتها یک گروه هویمتال برنده جایزه اول شد. این گروه که لردی نام داشت اهل فنلاند بود و ترانهٔ آنها هارد راک هله لویا نام داشت. با توجه به اینکه در رقابتهای یورو ویژن، هر ساله ترانههای پاپ و بالادها جایزه میگرفتند، این امر نقطه عطفی در تاریخ یورو ویژن به شمار میآمد. به علاوه این اولین باری بود که یک گروه فنلاندی برنده رقابتها میشد و این در حالی بود که بهترین رتبهای که فنلاندیها تا آن زمان کسب کرده بودند مقام ششم بود.
سبکهای مرتبط
هارد راک که پیش از این نیز به آن اشاره شد ارتباط نزدیکی با هویمتال دارد (و اغلب این دو اصطلاح به جای هم بکار میروند)، اما این مفهوم با آنچه که تصفیهگرایان آنرا به عنوان تعریف هویمتال میشناسند یکی نیست. در حالیکه ماهیت این سبک مبتنی بر گیتار و ترجیعبند است، شاید بهترین شاهد این مدعا دِ هو در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ و سایر گروههای دهه ۷۰ و ۸۰ همچون کوئین باشد که بر موسیقی هویمتال و گروههایی مانند ای سی/دی سی، اروسمیت، کیس، تین لیزی و اسکورپینز تأثیر چشمگیری گذاشتند.
گلم راک که دورهای زودگذر در اوایل دهه ۷۰ بود، بر گیتارهای سنگین و شکننده، ترانههای سرودمانند و تصاویر تئاتری مبتنی بود. تی رکس، دیوید بویی (بویژه در تجسمش بصورت زیگی خیالباف) و آلیس کوپر از محبوبترین نمونههای این سبک فرعی بودند.
پارهای اوقات تأثیرات متقابل بین پانک راک، هاردکور پانک و هویمتال صورت گرفتهاست. از یک نمونه بارز میتوان به موتورهد اشاره کرد؛ لمی رییس این گروه، مدتی را در گروه پانکی دِ دَمند سپری کرد و در یک دوره تلاش کرد به سید ویشس نحوه نواختن گیتار باس را آموزش دهد.
آلترنتیو راک-بویژه گرانج- گاهی از هویمتال الهام میگیرد. برخی گروههای گرانج همچون ساوندگاردن و الیس این چینز پیش از آنکه از لحاظ تجاری قدرت بگیرند کارهای خود را تحت عنوان متال به بازار عرضه میکردند.
بلک متال
بلک متال (به انگلیسی: Black metal) یکی از زیرشاخههای نهایی موسیقی هوی متال است. ضربآهنگ بالا، خواندن همراه با جیغهای گوشخراش، صداهای گیتار دیسترت شده و استفادهٔ زیاد از تکنیکهایی مانند ترمولوپیکینگ، دابل کیک درامینگ و ساختار غیر متعارف آهنگها از مشخصههای این سبک هستند.
در طول دهه ۸۰ میلادی برخی گروههای ترش متال نمونههای اولیه بلک متال را خلق کردند. این گروهها که اصطلاحا به آنها «موج اول» هم گفته میشود ونوم، بَثِری، هِلهَمِر و سلتیک فراست بودند. «موج دوم» که در اوائل دههٔ ۹۰ میلادی پدیدار شد عمدتا شامل گروههای نروژی میهم، بورزوم، دارکثرون، ایمورتال و ایمپرر بود. در واقع این گروههای موج دوم بودند که بلک متال را به عنوان یک سبک مشخص و متمایز توسعه دادند و بهزودی بلک متال از اروپا به آمریکای شمالی راه یافت.
بلک متال همواره در تضاد با جریانهای روتین فرهنگی بودهاست، بهخصوص دو خصیصهٔ انسانگریزی و مسیح ستیزی که در میان بیشتر هنرمندان این سبک به چشم میخورد. برخی از هنرمندان بلک متال در بهآتش کشیدن کلیساها، قتل و برخی «جریانهای ملی/اجتماعیگرایانهٔ افراطی» نقش داشتهاند. غالب هنرمندان این سبک با پوشیدن لباسهای سیاه رنگ، استفاده از نقوش و سمبلهای مربوط به مرگ و گریمهای ترسناک، چهرهای شیطانی و تهدیدآمیز از خود ارائه میکنند.
به دلیل آنچه که شرحاش رفت و برخی دلایل دیگر، این گونهٔ موسیقی اغلب یک سبک «موسیقی زیرزمینی» به شمار میآید.
بلک متال در ایران
در طول سالهای ۲۰۰۰ به بعد در ایران نیز همچون سایر کشورهای خاورمیانه بندهایی تشکیل شدند که اغلب خصوصیات نیهیلیستی دارند با موسیقی دپرسیو، امبینت و مینیمال. از گروههای اولیه این سبک در ایران میتوان به ارس، اوینار، اکوه افریتز، سورگ اینکللس و نژند اشاره کرد که بعضی ازانها هنوز فعالیت میکنند.
دث متال
دِث متال یکی از سبکهای موسقی زیر رده هوی متال است. در این سبک از ضرب آهنگهای میانه، گیتارهای با صدای بسیار دیستروشن ، خواندن با صدای غُرش بم، استفاده از تکنیک بلست بیت در نوازندگی درامز و ساختارهای موسقی پیچیده به همراه تغییرات بسیار ضرب آهنگ استفاده میشود.
سبک دث متال از اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی ایجاد شد. به طور کلی از سبکهای ترش متال و بلک متال های اولیه، چون اسلیر، کریتور، سِلتیک فراست و ونوم الهام گرفت. از پوسسد و دث ، به همراه گروههایی همچون آبیچوآری، کارکاس، دیساید، کنیبال کورپس و ماربید انجل به عنوان پیشتازان این سبک یاد میشود. در اواخر دهه 80 و اوایل 90 دث متال توانست توجه رسانه ها را به سوی خود جلب کند و این موضوع سبب شد تا لبل های معروف مانند کومبت، ایرچ و رودرانر رکوردز به سرعت با این گروهها قرار داد ثبت کنند. از آن زمان به بعد دث متال دارای زیر شاخه های متنوع تری شد.
گلم متال
گلم متال (به انگلیسی: Glam metal) یا هِر متال (به انگلیسی: Hair metal) اصطلاحی است که برای توصیف برخی گروههای موسیقی هوی متال و هارد راک دههٔ ۸۰ میلادی بهکار میرود.
گروههای گلم متال که در اواخر دههٔ ۷۰ و اوایل دههٔ ۸۰ میلادی در ایالات متحده آمریکا ظهور کردند بیشتر شهرتشان را مدیون دیدهشدن تصویرشان از شبکههایی مانند امتیوی بودند. از مشخصههای ظاهری گروههای گلم متال-که غالبا بیشتر از موسیقیشان مورد توجه قرار میگرفت- لباسهای تزئین شدهٔ زرق و برقدار، آرایشهای سنگین و موهای پوش داده و بسیار بلندشان بود. آنها که در طول دههٔ ۱۹۸۰ تا سالهای آغازین دههٔ ۱۹۹۰ در میان هواداران محبوبیت داشتند، ظاهر پُر زرق و برقشان را از گروههای گلم راک به عاریت گرفتند و از مشخصات موسیقیشان استفادهٔ فراگیر از پاور کورد بود که در موسیقی هارد راک ریشه داشت.
در سالهای آغازین دههٔ ۹۰ میلادی و با ظهور گروههایی مانند نیروانا مخاطبان متال بیشتر به موسیقی آلترنتیو و سبکهای نوظهور مانند گرانج رویآوردند و گروههای گلم متال به سرعت از صحنه محو شدند. تعدادی از گروههای معروف این سبک مانند بون جووی و ماتلی کرو با تطبیق دادن خود با شرایط جدید همچنان شهرت و مخاطبانشان را حفظ کردهاند اما آنچه که در دههٔ ۸۰ آفریدند هیچگاه از خاطرهٔ هواداران محو نشد.
گوتیک متال
گوتیک متال (به انگلیسی: Gothic metal) یا گوث متال یکی از زیرشاخههای موسیقی هوی متال است.
گوث متال در سالهای آغازین دههٔ ۹۰ میلادی در اروپا، به عنوان سبکی مشتق از دث/دوم-که خود ترکیبی از دث متال و دوم متال بود- پدید آمد. این گونهٔ موسیقی که آمیزهای از جو ماتمزده و غمافزای گوتیک راک و صدای بلند گیتار و فرم تهاجمی هوی متال است، با شیوهٔ روایت ملودرام و اشعاری که عمدتا از مفاهیمی مانند مذهب و وحشت آکندهاند در فضایی مابین این دو سبک سیر میکند. هنرمندان گوث متال با درهمآمیختن المانهای گوتیک با ژانرهای مختلف هوی متال، تنوع زیادی در این سبک ایجاد کردهاند. از گروههای پیشگام گوتیک متال پارادایز لاست، آناتما و مای داینگ براید هستند که خاستگاه هر سهشان شمال انگلستان است. از گروههای مهم دیگر این سبک که در نیمهٔ اول دههٔ ۱۹۹۰ ظهور کردند میتوان به تایپ او نگاتیو از آمریکا، تیامات از سوئد و د گدرینگ از هلند اشاره کرد. گروه نروژی تیتر آو تراژدی با همراه کردن صدای پرخاشگر خوانندهٔ اصلی مرد و نوای زلال گروه کر زنان، ترکیبی «دیو و دلبر وار» از صداها را ایجاد کردند. اکثر گروههای گوتیک متال از چنین تضادی در اجرای آثارشان بهره میبرند.
در سالهای میانی دههٔ ۹۰ میلادی گروههایی مانند کریدل او فیلث، تیترز دس ومپایرز و مونسپل گوث متال را به سمت بلک متال سوق دادند. با استمرار این حرکت و در پایان آن دهه، گونهای سمفونیک شدهٔ گوث متال بهوجود آمد. گروههای تریستانیا از نروژ و ویثین تمپتیشن از هلند از گروههای شاخص سیمفونیک متال هستند.
با آغاز قرن بیست و یکم گوتیک متال حرکت رو به جلواش در اروپا را ادامه داد، بهخصوص در فنلاند که آثار گروههایی مانند ۶۹ آیز، اِنتواین، لولاکرای، هیم و پویزنبلک با استقبال مخاطبان همراه شدند و به ردههای بالای جدولهای فروش موسیقی راه یافتند. در ایالات متحده گروههای معدودی از این سبک مانند لاکونا کویل به موفقیت تجاری دست یافتهاند.
اینداستریال متال
اینداستریال متال (به انگلیسی: Industrial Metal) سبکی از موسیقی است که از اینداستریال دنس میوزیک، ترش متال و هاردکور پانک بدست آمده است. در این سبک از تکرار ریفهای گیتار متال، سمپلینگ، سینثسایزرینگ یا خطوط سیکوئینسر و صدای دیستروت شدهی خواننده استفاده میکنند.
نئو-کلاسیکال متال
نئو-کلاسیکال متال (به انگلیسی: Neo-classical metal) یکی از زیرشاخههای موسیقی هوی متال است که در آن موسیقی کلاسیک به طور چشمگیری متجلی است. در این سبک شاهد اجرای قطعات بسیار سخت تکنیکی هستیم که مرکب از عناصر اقتباسی از موسیقی کلاسیک و هوی متال است. به جرات میتوان گفت اینگوی مالمستین برجستهترین موسیقیدانی است که در رشد و توسعه این سبک در دههٔ ۸۰ فعالیت نمودهاست.
مشخصات
نام نئو-کلاسیکال متال از مفهوم عظیم و گسترده موسیقی کلاسیک گرفته شدهاست. در این زمینه میتوان گفت که این مفهموم خاص، نئو-کلاسیکال متال، چگونگی استفاده کردن نئوکلاسیسم از موسیقی کلاسیک سنتی را نشان میدهد. موسیقی نئوکلاسیک را معمولاً مربوط به جنبش مدرنیسمی میدانند که در آن آهنگسازان تحت تاثیر دوران کلاسیک قرار دارند. بطور کلی این دوره از سالهای میان ۱۷۵۰ تا ۱۸۱۰ میلادی سرچشمه میگیرد، دورانی که در آن بهترین آهنگسازان همچون بتهوون، موتزارت و هایدن ظهور کردند . به طور حتم دورهٔ کلاسیک زمانی بود که موسیقی قانونمند و ساختاریافته پدید آمد مانند سونات، سمفونی و موسیقی چهاربخشی که در همین دوره تکامل یافتند. مکتب نئوکلاسیسم در عرصه موسیقی تقریبا یک قرن پس از دوره کلاسیک بوجود آمد و در خلال جنگهای جهانی اول و دوم به اوج شکوفایی رسید. مکتب نئوکلاسیم در عرصه موسیقی در واقع یک واکنش بود، واکنشی به مکتب رومانتیسم در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ میلادی. در مکتب رومانتیسم که در آن نام آهنگسازانی چون ریچارد واگنر و گوستاو مالر به چشم میخورد، سعی شده بود تا بر روی دو مقوله موسیقی گفتاری و فرم موسیقی کار شود تا بتوان با کمک آنها در هنگام ساختن آثار بزرگ، محدودیتهای قانون تونالیته را نادیده گرفت. ایگور استراوینسکی و پائول هایندمیث دو آهنگساز در سبک نئوکلاسیک بودند که توانستند عناصری از موسیقی کلاسیک مانند هارمونی اجرای دسته جمعی و تبعیت مطلق از فرم موسیقی را با ادبیات خاص خود در مورد هارمونی پیشرفته و ریتمهای متغیر ترکیب کنند.
از سوی دیگر موسیقی نئو-کلاسیکال متال خود را به جنبههای زیباییشناسی ایدهآل موسیقی کلاسیک مانند توازن و تعهد به فرمها و قوانین محدود نکرد . همچنین میتوان گفت این سبک از موسیقی دوره رومانتیک و موسیقی دوران باروک در قرن ۱۷ و اوایل قرن ۱۸ میلادی تاثیر گرفتهاست. موسیقی آهنگسازان دوره باروک همچون ویوالدی، هندل و باخ اغلب بطور چشمگیری پر آب و تاب بودند. موسیقیدانان نئو-کلاسیکال متالی همچون اینگوی مالمستین، سخت تحت تاثیر این وجه موسیقی دوران باروک هستند و از آثار آهنگسازان خوشقریحه متاخری چون نیکول پاگانینی در اجرای تکنیکهایشان استفاده کردهاند. برای اینکه این موضوع را درک کنید کافیست بدانید چندین آهنگساز نئو-کلاسیکال متال از قطعه کاپریس ۲۴ پاگانینی اجراهای مختلف و خاص خود را دارند.
نگاه این سبک به موسیقی کلاسیک طوریست که آن را برای عموم مردم قابل فهم میکند و نه برای عدهای خاص. به دلیل سادگی و قابل درک بودن آن و به خاطر پتانسیل بالای این سبک برای جلب هواداران مختلف، موسیقی نئو-کلاسیکال متال صرفا یک تعریف سنتی خشک و خالی از نئوکلاسیسم نیست.
نگاهی به تاریخ و نفوذ نئو-کلاسیکال متال
شکل گیری فرم ناب موسیقی نئو-کلاسیکال متال را در دههٔ ۸۰ میلادی میتوانیم ببینیم. اگرچه که تاثیر این سبک را در آثار آهنگسازان قدیمیتری مانند ریچی بلکمور ، اولی جان روث و رندی رودز میتوان دید. این سبک بیشتر در قطعاتی که نوازندگان گیتار اجرا میکردند به چشم میخورد اگرچه که نوازندگان دیگر سازها هم از این سبک بیبهره نبودند مانند نوازنده کیبورد ریک ویکمن. در اوایل دههٔ ۷۰ میلادی و از آغاز پیدایش راک، تکنیکهای اجرا شده توسط گیتار الکتریک بطور پیاپی پیشرفت میکردند ولی هنوز تکنیکها برای اجرای ناب این سبک کافی نبودند. بدون شک در دههٔ ۸۰ بود که این تکنیکها از نظر فنی فوران کردند و رشد چشمگیری حاصل آمد. سبک نئو-کلاسیکال متال به همان اندازهای که بخاطر فرم و قوانین موسیقیاش شهرت دارد برای تکنیکهای پیشرفتهاش هم مشهور است. یکی از دلایل محبوبیت و گسترش این سبک را در وجود قطعات فوقالعاده زیبای اجرا شده توسط گیتار میدانند و آن هنگامی است که اکثر گیتاریستها در این سبک از آثار جذاب و فوقالعاده زیبای آهنگسازان دوره کلاسیک مانند نیکول پاگانینی و فردریش شوپن استفاده میکردند.
لقب سلطان و خالق سبک زیبای نئو-کلاسیکال متال را به گیتاریست سوئدی، اینگوی مالمستین دادهاند. او در سال ۱۹۸۲ میلادی به دعوت مایک وارنی از شرکت شرپنل رکوردز به آمریکا مهاجرت کرد. مالمستین از دوران جوانی تحت تاثیر موسیقی راک و کلاسیک بود.
بطور قطع سالهای طلایی نئو-کلاسیکال متال اواخر دههٔ ۸۰ میلادی بود. زمانی که گیتاریستهای بزرگی چون اینگوی مالمستین، پائول گیلبرت، جیسون بکر و مارتی فریدمن و دیوید چستین توانستند با مایک وارنی و شرکت شرپنل رکوردز قرارداد ببندند. اکثر این آهنگسازان همان راهی را رفتند که توسط اینگوی مالمستین در اوایل دههٔ ۸۰ پایه گذاری شده بود.
به تازگی این سبک از طرف نوازندگان گیتاری که به اصطلاح زیرزمینی فعالیت میکنند و چندان شهرتی ندارند مورد استقبال قرار گرفتهاست. امروزه همچنین در تفاوت با سالهای گذشته که نئو-کلاسیک متال در تسخیر نوازندگان سولیست بود، گروههای زیادی در این سبک فعالیت میکنند از این دست میتوان گروهها و اشخاص بزرگی چون مایکل انجلو بتیو، ترنس-سیبریان ارکسترا، استراتو واریوس، سیمفونی ایکس، جو استمپ و آداجیو را نام برد.
در اجراهای همگانی این سبک، قطعات کلاسیک رونویسی میشوند و سپس در فرمهای راک و متال اجرا میشوند. و در آخر یک بار دیگر باید تاکید کنیم که دورههای کلاسیک و باروک تاثیر شگفتی بر روی این سبک داشته و دارند و این به دلیل اصوات و تکنیکهای خاص این دورههاست که در ترکیب با فرمهای راک و متال آثار شگفتی را پدید آوردهاست.
پاور متال
ریشههای سبکی
ترش متال، اسپید متال، موج جدید هوی متال انگلیسی
ریشههای فرهنگی
اوایل دهه ۸۰ میلادی، آلمان
سازهای موسیقی
خواننده، گیتارالکتریک، گیتار باس، کیبورد، درام
محبوبیت عمومی شهرت متوسط در اروپا، ژاپن و آمریکای جنوبی؛ زیر زمینی در آمریکای شمالی
سبکهای درهمآمیخته
سمفونیک متال، پروگرسیو متال، فولک متال و نئو-کلاسیکال متال
حلقههای منطقهای
پاور متال اروپایی، پاور متال آمریکایی
مشخصات موسیقایی
امروزه پاور متال دارای تمپویی با سرعت بالا و هارمونیهای ملودیک است. میتوان گفت اصوات در پاور متال ملایم شده اصوات موسیقایی سبک اسپیدمتال است به همین دلیل اسپید متال را طلایهدار پاورمتال مینامند.
شبکه اجتماعی
شبکهٔ اجتماعی ساختاری اجتماعی است که از گره هایی(که عموماً فردی یا سازمانی هستند) تشکیل شدهاست که توسط یک یا چند نوع خاص از وابستگی به هم متصل اند، برای مثال: قیمتها، الهامات، ایدهها و تبادلات مالی، دوستها، خویشاوندی، تجارت، لینکهای وب، سرایت بیماریها (اپیدمولوژی) یا مسیرهای هواپیمایی. ساختارهای حاصل اغلب بسیار پیچیده هستند.
تحلیل شبکههای اجتماعی روابط اجتماعی را با اصطلاحات رأس و یال مینگرد. رأسها بازیگران فردی درون شبکهها هستند و یالها روابط میان این بازیگران هستند.انواع زیادی از یالها میتواند میان رأسها وجود داشته باشد. نتایج تحقیقات مختلف بیانگر آن است که می توان از ظرفیت شبکههای اجتماعی در بسیاری از سطوح فردی و اجتماعی به منظور شناسایی مسائل و تعیین راه حل آنها، برقراری روابط اجتماعی، اداره امور تشکیلاتی، سیاستگذاری و رهنمون سازی افراد در مسیر دستیابی به اهداف استفاده نمود. به عنوان مثال، نتایج مطالعات در حوزه سیاستگذاری گردشگری نشان می دهد شبکههای اجتماعی به واسطه تاثیرگذاری روی متغیرهای رفتاری بر جذب گردشگران خارجی به مقاصد گوناگون تاثیرگذار هستند و می توان از این شبکه ها به منظور شکلگیری اعتماد و کاهش ریسک تصمیمگیری کاربران در انتخاب یک مقصد خاص گردشگری بهره گرفت.
در سادهترین شکل یک شبکهٔ اجتماعی نگاشتی از تمام یالهای مربوط، میان رأسهای مورد مطالعهاست. شبکهٔ اجتماعی هم چنین میتواند برای تشخیص موقعیت اجتماعی هر یک از بازیگران مورد استفاده قرار گیرد. این مفاهیم غالباً در یک نمودار شبکهٔ اجتماعی نشان داده میشوند که درآن، نقطهها رأسها هستند و خطها نشانگر یالها.
در ایران علیرغم اینکه عضویت در شبکههای اجتماعی جرم تلقی نمیشود، ولی به موجب فیلترینگ آنها از جانب حکومت، حضور در این وبگاهها چون از طریق دور زدن فیلترینگ میسر است، مصداق عمل مجرمانه است.
آنالیز شبکههای اجتماعی
آنالیز شبکههای اجتماعی(مرتبط با نظریه شبکهها) به عنوان یک تکنیک کلیدی در جامعه شناسی، انسان شناسی، جغرافیا، روانشناسی اجتماعی، جامعه شناسی زبان، علوم ارتباطات، علوم اطلاعات، مطالعات سازمانی، اقتصاد و زیست شناسی مدرن همانند یک موضوع محبوب در زمینهٔ تفکر ومطالعه پدیدار شدهاست.
بالغ بر یک قرن است که مردم، شبکهٔ اجتماعی مجازی را برای اشارههای ضمنی به مجموعه روابط پیچیده میان افراد درسیستمهای اجتماعی در تمامی مقیاسها از روابط بین فردی گرفته تا بینالمللی مورد استفاده قرار میدهند. در سال ۱۹۴۵ J. A. Barnes برای نخستین بار از اصطلاح قاعده مند برای مشخص کردن الگوهایی از رشتهها استفاده کرد که مفاهیم را مشخص میکنند و به صورت رایج توسط عموم و دانشمندان علوم اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد : گروههای محدود (مانند: قبایل و خانوادهها) و طبقات اجتماعی(مانند: جنسیّت و قومیت). دانشورانی چون : S.D. Berkowitz, Stephen Borgatti, Ronald Burt, Linton Freeman, Mark Granovetter, Peter Marsden, Nicholas Mullins, Anatol Rapoport, Stanley Wasserman, Barry Wellman, and Harrison White کاربرد شبکههای اجتماعی را به تفصیل بیان کردهاند.
آنالیز شبکههای اجتماعی از طریق احکام نظری و روشها و تحقیقهای مربوط به آن از یک صنعت ضمنی به معبری تحلیلی برای پارادایمها تغییر یافتهاست. برهان های تحلیلی از کل گرفته تا جزء؛ از ساختار گرفته تا روابط و افراد، از اخلاق گرفته تا رفتار همگی شبکههای سراسری را مورد بررسی قرار میدهند که در آنها، همهٔ رشتهها شامل روابط ویژهای در میان جمعیت ِ تعریف شدهاند و یا شبکههای فردی را مورد بررسی قرار میدهند که شامل رشتهها یی است که افراد مشخصی آنها را دارند از قبیل انجمنهای خصوصی.
گرایشهای تحلیلی متعددی آنالیز شبکههای اجتماعی را تمیز میدهند: هیچ فرضی وجود ندارد که گروهها، بلوکهای بنا کنندهٔ اجتماع هستند :: این معبر برای مطالعهٔ سیستمهای اجتماعی با محدودیت کمتر باز است از اجتماعات غیر محلی گرفته تا لینکهای درون وبگاهها.
آنالیز شبکههای اجتماعی علاوه بر سروکارداشتن با اشخاص (افراد، سازمانها، ایالات) به عنوان واحدهای گسستهٔ تحلیل، برروی چگونگی ساختار رشتهها که اشخاص و روابط میان آنها را تحت تاثیر قرار میدهد نیز تمرکز میکند.
برخلاف تحلیلهایی که بر این فرض استوارند که هنجارهای اجتماعی تعیین کنندهٔ رفتارها هستند، آنالیز شبکههای اجتماعی به بررسی وسعت تاثیرگذاری ساختار و ترکیب رشتهها بر هنجارها میپردازد.
شکل یک شبکهٔ اجتماعی به تعیین میزان سودمندی شبکه برای افراد آن شبکه کمک میکند. به طور جزئی شبکههای محکم برای اعضایشان نسبت به شبکههایی که تعداد زیادی اتصالات ضعیف برای افراد خارج از شبکهٔ اصلی دارند، کمتر مفید واقع میشوند. بیشتر شبکههای باز با اتصالات اجتماعی و رشتههای ضعیف، شانس بیشتری برای دسترسی به ایدهها و دست آوردهای جدید نسبت به شبکههای بسته با رشتههای طویل فراهم میآورد. به بیان دیگر گروهی از دوستان که تنها دارای ارتباط با یکدیگر هستند، اطلاعات و دست آوردهای یکسانی را به اشتراک میگذارند. اما گروهی از افراد که دارای ارتباط با بخشهای اجتماعی دیگر هستند شانس بیشتری برای دسترسی به محدودهٔ وسیعتری از اطلاعات دارند. افراد برای دستیابی به موفقیت بهتر است که با شبکههای گوناگونی ارتباط داشته باشند تا اینکه ارتباطات زیادی درون یک شبکه داشته باشند. به طور مشابه افراد میتوانند تأثیرگذاری و ایفای نقش به عنوان واسطه در برقراری ارتباط بین دو شبکه که به هم متصل نیستند را تمرین کنند.(این کار پر کردن سوراخهای ساختاری نامیده میشود.)
آنالیز شبکههای اجتماعی چشم انداز متناوبی را ایجاد میکند که در آن خواص افراد نسبت به ارتباطات و رشتههای میان آنها در شبکه از اهمیت کمتری برخوردار است. این معبر ایجاد شدهاست تا برای توضیح بسیاری از پدیدههای جهان واقعی مفید واقع شود، اما مجال کمتری برای نمایندگیهای فردی باقی میگذارد تا توانمندیهای فردیشان روی موفقیت تأثیرگذار باشد زیرا بخش زیادی از این توانمندیها درون ساختار شبکه باقی میماند.
شبکههای اجتماعی برای بررسی چگونگی تأثیرات متقابل میان تشکیلات، توصیف بسیاری از اتصالات غیررسمی که مجریان را به یکدیگر متصل میکند، نیز مورد استفاده قرار گرفتهاست و در این زمینهها نیز به خوبی برقراری ارتباطات فردی میان کارمندان در سازمانهای مختلف عمل میکند. شبکههای اجتماعی نقش کلیدی در موفقیتهای تجاری و پیشرفتهای کاری ایفا میکنند. شبکهها راههایی را برای شرکتها فراهم میکند که اطلاعات جمع آوری کنند، از رقابت بپرهیزند و حتی برای تنظیم قیمتها و سیاستها با هم تبانی کنند.
آشنایی با شبکههای اجتماعی اینترنتی
فضای مجازی مجال شکلگیری اجتماعات جدید از کاربران را فراهم میکند. از زمان تونیس (Tonnies) و تلاش او برای تعریف دو گونه تجمع انسانی یعنی «اجتماع» در مقابل «جامعه» (گزلشافت و گمنشافت) به بعد همه متفکران علوم اجتماعی و فرهنگی «رو در رو بودن»، «محدودیت تعداد»، و «ابتناء بر روابط عاطفی و نه روابط عقلانی را از خصائص بنیانی»اجتماع" عنوان کردهاند.
هر چند روابط کاربران فضای مجازی رابطهای با واسطهاست و نه رو در رو، بسیاری از مطالعه کنندگان اینترنت تمایل دارند از اصطلاح «اجتماع» برای اشاره به جمع کاربران استفاده کنند.
در این میان تلاشهای متعددی در حال انجام است تا حوزه و دامنه معنایی کاربردهای جدید این اصطلاح را برای اشاره به تجمعات کاربران فضای مجازی، روشن سازد. ازجمله میتوان به تلاشهای خانم شلینی ونچرلی اشاره کرد.
نظرات ونچرلی در سایت USINFO ارائه شدهاست. او به شبکهها و سازمانهای رسمی که به سامان بخشیدن به روابط و مقررات ارتباطاتی در فضای مجازی اشتغال دارند میپردازد و در ادامه به موضوع اجتماعات کاربران و خصوصیتهای آنها اشاره میکند.
شبکههای اجتماعی برپایه اینترنت از قبیل facebook.com و myspace.com در بین جوانان آمریکایی محبوبیت به سزایی کسب کردهاند. این شبکههای اجتماعی درعین حال که فضاهایی هستند که درآنها افراد دوستان جدیدی پیدا میکنند و یا دوستان قدیمی خود را در جریان تغییرات زندگی شان قرار میدهند، مکانهایی برای تبادل نظر هستند که در آنها جوانان عقاید و نظرات خود را با هم به اشتراک میگذارند.
این قابلیت که یک جوان بتواند با امثال خود در کشورهای دیگر جهان ارتباط برقرار کند باعث میشود تا این شبکهها به مکانی تبدیل شوند که در آنها ایدههای جدید معرفی میشوند و مورد بحث قرار میگیرند.
شبکههای اجتماعی اینترنتی در دنیا
استفاده از خدمات شبکههای اجتماعی، روزبهروز محبوبیت بیشتری پیدا میکند. هماکنون سایتهای شبکههای اجتماعی، بعد از پرتالهای بزرگی مثل یاهو یا اماسان موتورهای جستجو مثل گوگل، تبدیل به پراستفادهترین خدمت اینترنتی شدهاند.
خیلی از نهادهای مختلف جهانی و اینترنتی با اهداف گوناگون که مهمترین آنها تجاری و تبلیغاتی است، دست بهراهاندازی شبکههای اجتماعی زده یا درصدد خرید سهام مهمترین شبکههای اجتماعی دنیا هستند؛ مثل رقابت اخیر گوگل و مایکروسافت برسر سایت مایاسپیس و فیسبوک.
در رقابت مایاسپیس، پرکاربرترین سایت شبکه اجتماعی دنیا گوگل و در رقابت برسر فیسبوک، مایکروسافت برندهشد. ضمن اینکه یاهو هم بعد از راهاندازی نهچندان موفق «۳۶۰درجه»، به دنبال راهاندازی یک شبکه اجتماعی دیگر بهاسم «مش» است.
ناسا هم برای جذب جوانان علاقهمند به موضوعات هوافضا، یک شبکه اجتماعی را بر پایه استانداردهای نسل آینده وب و تنظیمات سایت خود راه اندازی کرد.
این شبکه اجتماعی جدید که مای ناسا نام دارد، بخشهای بسیار پیشرفتهای دارد که کاربران میتوانند از طریق آنها تصاویر و تفکرات خود را درباره موضوعات فضایی با سایر کاربران بهاشتراک بگذارند. مای ناسا یک نمونه بسیار اصلی از شبکههای اجتماعی است و یک محیط مجازی را میسازد که در آن کاربران میتوانند تمام موضوعات و مقولات مورد نظر و شخصی خود را جمعآوری کنند.
کاربران میتوانند در این شبکه اجتماعی جدید برای خود وبلاگ درست کنند و از وبلاگهایی نظیر وبلاگ یکی از مدیران ناسا که روایت بسیار شگفتانگیزی را از ماموریتهای فضایی خود نقل کردهاست، استفاده کنند.
شبکههای اجتماعی، بهخصوص آنهایی که کاربردهای معمولی و غیرتجاری دارند، مکانهایی در دنیای مجازی هستند که مردم خود را بهطور خلاصه معرفی میکنند و امکان برقراری ارتباط بین خود و همفکرانشان را در زمینههای مختلف مورد علاقه فراهم میکنند. البته در بعضی از این موارد مثل مایناسا سمت و سوی اصلی این علایق (فضا) مشخص است.
به نظر میرسد شبکههای اجتماعی در اینترنت، در آینده بیش از این هم اهمیت پیدا میکند. این شبکهها هماکنون هم روزبهروز محبوبتر میشوند. با شبکههای اجتماعی، دیگر افراد برای پیداکردن همفکران خود در موارد گوناگون تنها نیستند؛ یک دوست آرژانتینی برای تحلیل بازیهای بوکاجونیورز، یک دوست سوئدی برای صحبت در مورد فناوری اطلاعات، یک دوست فرانسوی برای صحبت در مورد فیلمهای سینمای مستقل یا یک دوست مصری برای بحث در مورد مسائل خاورمیانه.
مسلماً در دنیای حقیقی هیچگاه افراد علاقهمند، موضوعات موردعلاقه خود را به این گستردگی نمییافتند. این دلیل و شاید دلایل مشابه این، سرویسهای شبکههای اجتماعی را به یکی از مهمترین ارکان اینترنت در دو، سه سال اخیر تبدیل کردهاست.
گسترش شبکههای اجتماعی اینترنتی در ایران
در یک ساله اخیر وب سایت های که با نام شبکه اجتماعی در ایران فعالیت می کنن به طور روز افزونی در حال افزایش است تب فیسبوکی در ایران اوج گرفته و شبکه های اجتماعی زیادی که تا حدودی هم شبه به فیس بوک است خیلی زیاد شده تا یکسال قبل وقتی در گوگل کلمه شبکه اجتماعی را جستجو می کردیم به سختی در 5 صفح اول جستجو اثری از شبکه های اجتماعی بود ولی امروز وقتی کلمه شبکه اجتماعی را جستجو می کنی بالغ بر 21,800,000 نتایج جستجو نشان می دهد که نشانگر روشد بسیار چشمگیر آن در ایران است.
شبکههای اجتماعی اینترنتی در ایران
حدود ۴ سال پیش بود که مفهوم شبکههای اجتماعی بهطور گسترده با حضور اورکات در میان کاربران ایرانی رواج پیدا کرد و در مدت کوتاهی آنقدر سریع رشد کرد که پس از برزیل و آمریکا، ایران سومین کشور حاضر در اورکات شد.
اما درهمان زمان شایعاتی هم رواج پیدا کرد که نسبت به عضویت در این انجمن هشدار دادند. میگفتند که گوگل (گرداننده اورکات) از این طریق به اطلاعات شخصی، علایق و نظرات و ارتباطات خصوصی افراد دست پیدا میکند و ممکن است این کار باعث ازبینرفتن امنیت شخصی افراد شود.
چندی پیش دادگاهی در برزیل، از گوگل تقاضای اجرای محدودیتهایی در سرویس اورکات کرد تا گروههای نژادپرستانه از اورکات حذف شوند. البته گوگل از اجرای این تقاضا سرباز زدهاست.
گوگل اعلام کرده چون سرورهای گوگل که مرتبط با اورکات هستند، در آمریکا قرار دارند، کلیه امور مربوط به آن مطابق قوانین آمریکا بوده و نمیتوان قوانین برزیل یا سایر دولتها را در آن دخیل کرد اما گروههای خاصی را که بر خلاف قوانین داخلی اورکات بودهاند، شناسایی و بستهاست.
هرچند که یاهو ۳۶۰ هنوز مورد استفاده قرارمیگیرد، اما کاربران ایرانی به سراغ سایتهای شبکههای اجتماعی کمتر معروف و حتی شبکههای اجتماعی ایرانی میروند.
با نگاهی به تعداد کاربران ۲۴ شبکه اجتماعی پرطرفدار دنیا (جدول)، به آسانی میشود میزان تاثیرگذاری این شبکهها را درک کرد. این شبکهها مجموعاً بیش از یک میلیارد کاربر دارند و اگرچه تعامل زیادی بین کاربران آنها هست، اما بههرحال رقم فوقالعادهای است.
شبکهٔ اجتماعی ساختاری اجتماعی است که از گره هایی(که عموماً فردی یا سازمانی هستند) تشکیل شدهاست که توسط یک یا چند نوع خاص از وابستگی به هم متصل اند، برای مثال: قیمتها، الهامات، ایدهها و تبادلات مالی، دوستها، خویشاوندی، تجارت، لینکهای وب، سرایت بیماریها (اپیدمولوژی) یا مسیرهای هواپیمایی. ساختارهای حاصل اغلب بسیار پیچیده هستند.
تحلیل شبکههای اجتماعی روابط اجتماعی را با اصطلاحات رأس و یال مینگرد. رأسها بازیگران فردی درون شبکهها هستند و یالها روابط میان این بازیگران هستند.انواع زیادی از یالها میتواند میان رأسها وجود داشته باشد. نتایج تحقیقات مختلف بیانگر آن است که می توان از ظرفیت شبکههای اجتماعی در بسیاری از سطوح فردی و اجتماعی به منظور شناسایی مسائل و تعیین راه حل آنها، برقراری روابط اجتماعی، اداره امور تشکیلاتی، سیاستگذاری و رهنمون سازی افراد در مسیر دستیابی به اهداف استفاده نمود. به عنوان مثال، نتایج مطالعات در حوزه سیاستگذاری گردشگری نشان می دهد شبکههای اجتماعی به واسطه تاثیرگذاری روی متغیرهای رفتاری بر جذب گردشگران خارجی به مقاصد گوناگون تاثیرگذار هستند و می توان از این شبکه ها به منظور شکلگیری اعتماد و کاهش ریسک تصمیمگیری کاربران در انتخاب یک مقصد خاص گردشگری بهره گرفت.
در سادهترین شکل یک شبکهٔ اجتماعی نگاشتی از تمام یالهای مربوط، میان رأسهای مورد مطالعهاست. شبکهٔ اجتماعی هم چنین میتواند برای تشخیص موقعیت اجتماعی هر یک از بازیگران مورد استفاده قرار گیرد. این مفاهیم غالباً در یک نمودار شبکهٔ اجتماعی نشان داده میشوند که درآن، نقطهها رأسها هستند و خطها نشانگر یالها.
در ایران علیرغم اینکه عضویت در شبکههای اجتماعی جرم تلقی نمیشود، ولی به موجب فیلترینگ آنها از جانب حکومت، حضور در این وبگاهها چون از طریق دور زدن فیلترینگ میسر است، مصداق عمل مجرمانه است.
آنالیز شبکههای اجتماعی
آنالیز شبکههای اجتماعی(مرتبط با نظریه شبکهها) به عنوان یک تکنیک کلیدی در جامعه شناسی، انسان شناسی، جغرافیا، روانشناسی اجتماعی، جامعه شناسی زبان، علوم ارتباطات، علوم اطلاعات، مطالعات سازمانی، اقتصاد و زیست شناسی مدرن همانند یک موضوع محبوب در زمینهٔ تفکر ومطالعه پدیدار شدهاست.
بالغ بر یک قرن است که مردم، شبکهٔ اجتماعی مجازی را برای اشارههای ضمنی به مجموعه روابط پیچیده میان افراد درسیستمهای اجتماعی در تمامی مقیاسها از روابط بین فردی گرفته تا بینالمللی مورد استفاده قرار میدهند. در سال ۱۹۴۵ J. A. Barnes برای نخستین بار از اصطلاح قاعده مند برای مشخص کردن الگوهایی از رشتهها استفاده کرد که مفاهیم را مشخص میکنند و به صورت رایج توسط عموم و دانشمندان علوم اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد : گروههای محدود (مانند: قبایل و خانوادهها) و طبقات اجتماعی(مانند: جنسیّت و قومیت). دانشورانی چون : S.D. Berkowitz, Stephen Borgatti, Ronald Burt, Linton Freeman, Mark Granovetter, Peter Marsden, Nicholas Mullins, Anatol Rapoport, Stanley Wasserman, Barry Wellman, and Harrison White کاربرد شبکههای اجتماعی را به تفصیل بیان کردهاند.
آنالیز شبکههای اجتماعی از طریق احکام نظری و روشها و تحقیقهای مربوط به آن از یک صنعت ضمنی به معبری تحلیلی برای پارادایمها تغییر یافتهاست. برهان های تحلیلی از کل گرفته تا جزء؛ از ساختار گرفته تا روابط و افراد، از اخلاق گرفته تا رفتار همگی شبکههای سراسری را مورد بررسی قرار میدهند که در آنها، همهٔ رشتهها شامل روابط ویژهای در میان جمعیت ِ تعریف شدهاند و یا شبکههای فردی را مورد بررسی قرار میدهند که شامل رشتهها یی است که افراد مشخصی آنها را دارند از قبیل انجمنهای خصوصی.
گرایشهای تحلیلی متعددی آنالیز شبکههای اجتماعی را تمیز میدهند: هیچ فرضی وجود ندارد که گروهها، بلوکهای بنا کنندهٔ اجتماع هستند :: این معبر برای مطالعهٔ سیستمهای اجتماعی با محدودیت کمتر باز است از اجتماعات غیر محلی گرفته تا لینکهای درون وبگاهها.
آنالیز شبکههای اجتماعی علاوه بر سروکارداشتن با اشخاص (افراد، سازمانها، ایالات) به عنوان واحدهای گسستهٔ تحلیل، برروی چگونگی ساختار رشتهها که اشخاص و روابط میان آنها را تحت تاثیر قرار میدهد نیز تمرکز میکند.
برخلاف تحلیلهایی که بر این فرض استوارند که هنجارهای اجتماعی تعیین کنندهٔ رفتارها هستند، آنالیز شبکههای اجتماعی به بررسی وسعت تاثیرگذاری ساختار و ترکیب رشتهها بر هنجارها میپردازد.
شکل یک شبکهٔ اجتماعی به تعیین میزان سودمندی شبکه برای افراد آن شبکه کمک میکند. به طور جزئی شبکههای محکم برای اعضایشان نسبت به شبکههایی که تعداد زیادی اتصالات ضعیف برای افراد خارج از شبکهٔ اصلی دارند، کمتر مفید واقع میشوند. بیشتر شبکههای باز با اتصالات اجتماعی و رشتههای ضعیف، شانس بیشتری برای دسترسی به ایدهها و دست آوردهای جدید نسبت به شبکههای بسته با رشتههای طویل فراهم میآورد. به بیان دیگر گروهی از دوستان که تنها دارای ارتباط با یکدیگر هستند، اطلاعات و دست آوردهای یکسانی را به اشتراک میگذارند. اما گروهی از افراد که دارای ارتباط با بخشهای اجتماعی دیگر هستند شانس بیشتری برای دسترسی به محدودهٔ وسیعتری از اطلاعات دارند. افراد برای دستیابی به موفقیت بهتر است که با شبکههای گوناگونی ارتباط داشته باشند تا اینکه ارتباطات زیادی درون یک شبکه داشته باشند. به طور مشابه افراد میتوانند تأثیرگذاری و ایفای نقش به عنوان واسطه در برقراری ارتباط بین دو شبکه که به هم متصل نیستند را تمرین کنند.(این کار پر کردن سوراخهای ساختاری نامیده میشود.)
آنالیز شبکههای اجتماعی چشم انداز متناوبی را ایجاد میکند که در آن خواص افراد نسبت به ارتباطات و رشتههای میان آنها در شبکه از اهمیت کمتری برخوردار است. این معبر ایجاد شدهاست تا برای توضیح بسیاری از پدیدههای جهان واقعی مفید واقع شود، اما مجال کمتری برای نمایندگیهای فردی باقی میگذارد تا توانمندیهای فردیشان روی موفقیت تأثیرگذار باشد زیرا بخش زیادی از این توانمندیها درون ساختار شبکه باقی میماند.
شبکههای اجتماعی برای بررسی چگونگی تأثیرات متقابل میان تشکیلات، توصیف بسیاری از اتصالات غیررسمی که مجریان را به یکدیگر متصل میکند، نیز مورد استفاده قرار گرفتهاست و در این زمینهها نیز به خوبی برقراری ارتباطات فردی میان کارمندان در سازمانهای مختلف عمل میکند. شبکههای اجتماعی نقش کلیدی در موفقیتهای تجاری و پیشرفتهای کاری ایفا میکنند. شبکهها راههایی را برای شرکتها فراهم میکند که اطلاعات جمع آوری کنند، از رقابت بپرهیزند و حتی برای تنظیم قیمتها و سیاستها با هم تبانی کنند.
آشنایی با شبکههای اجتماعی اینترنتی
فضای مجازی مجال شکلگیری اجتماعات جدید از کاربران را فراهم میکند. از زمان تونیس (Tonnies) و تلاش او برای تعریف دو گونه تجمع انسانی یعنی «اجتماع» در مقابل «جامعه» (گزلشافت و گمنشافت) به بعد همه متفکران علوم اجتماعی و فرهنگی «رو در رو بودن»، «محدودیت تعداد»، و «ابتناء بر روابط عاطفی و نه روابط عقلانی را از خصائص بنیانی»اجتماع" عنوان کردهاند.
هر چند روابط کاربران فضای مجازی رابطهای با واسطهاست و نه رو در رو، بسیاری از مطالعه کنندگان اینترنت تمایل دارند از اصطلاح «اجتماع» برای اشاره به جمع کاربران استفاده کنند.
در این میان تلاشهای متعددی در حال انجام است تا حوزه و دامنه معنایی کاربردهای جدید این اصطلاح را برای اشاره به تجمعات کاربران فضای مجازی، روشن سازد. ازجمله میتوان به تلاشهای خانم شلینی ونچرلی اشاره کرد.
نظرات ونچرلی در سایت USINFO ارائه شدهاست. او به شبکهها و سازمانهای رسمی که به سامان بخشیدن به روابط و مقررات ارتباطاتی در فضای مجازی اشتغال دارند میپردازد و در ادامه به موضوع اجتماعات کاربران و خصوصیتهای آنها اشاره میکند.
شبکههای اجتماعی برپایه اینترنت از قبیل facebook.com و myspace.com در بین جوانان آمریکایی محبوبیت به سزایی کسب کردهاند. این شبکههای اجتماعی درعین حال که فضاهایی هستند که درآنها افراد دوستان جدیدی پیدا میکنند و یا دوستان قدیمی خود را در جریان تغییرات زندگی شان قرار میدهند، مکانهایی برای تبادل نظر هستند که در آنها جوانان عقاید و نظرات خود را با هم به اشتراک میگذارند.
این قابلیت که یک جوان بتواند با امثال خود در کشورهای دیگر جهان ارتباط برقرار کند باعث میشود تا این شبکهها به مکانی تبدیل شوند که در آنها ایدههای جدید معرفی میشوند و مورد بحث قرار میگیرند.
شبکههای اجتماعی اینترنتی در دنیا
استفاده از خدمات شبکههای اجتماعی، روزبهروز محبوبیت بیشتری پیدا میکند. هماکنون سایتهای شبکههای اجتماعی، بعد از پرتالهای بزرگی مثل یاهو یا اماسان موتورهای جستجو مثل گوگل، تبدیل به پراستفادهترین خدمت اینترنتی شدهاند.
خیلی از نهادهای مختلف جهانی و اینترنتی با اهداف گوناگون که مهمترین آنها تجاری و تبلیغاتی است، دست بهراهاندازی شبکههای اجتماعی زده یا درصدد خرید سهام مهمترین شبکههای اجتماعی دنیا هستند؛ مثل رقابت اخیر گوگل و مایکروسافت برسر سایت مایاسپیس و فیسبوک.
در رقابت مایاسپیس، پرکاربرترین سایت شبکه اجتماعی دنیا گوگل و در رقابت برسر فیسبوک، مایکروسافت برندهشد. ضمن اینکه یاهو هم بعد از راهاندازی نهچندان موفق «۳۶۰درجه»، به دنبال راهاندازی یک شبکه اجتماعی دیگر بهاسم «مش» است.
ناسا هم برای جذب جوانان علاقهمند به موضوعات هوافضا، یک شبکه اجتماعی را بر پایه استانداردهای نسل آینده وب و تنظیمات سایت خود راه اندازی کرد.
این شبکه اجتماعی جدید که مای ناسا نام دارد، بخشهای بسیار پیشرفتهای دارد که کاربران میتوانند از طریق آنها تصاویر و تفکرات خود را درباره موضوعات فضایی با سایر کاربران بهاشتراک بگذارند. مای ناسا یک نمونه بسیار اصلی از شبکههای اجتماعی است و یک محیط مجازی را میسازد که در آن کاربران میتوانند تمام موضوعات و مقولات مورد نظر و شخصی خود را جمعآوری کنند.
کاربران میتوانند در این شبکه اجتماعی جدید برای خود وبلاگ درست کنند و از وبلاگهایی نظیر وبلاگ یکی از مدیران ناسا که روایت بسیار شگفتانگیزی را از ماموریتهای فضایی خود نقل کردهاست، استفاده کنند.
شبکههای اجتماعی، بهخصوص آنهایی که کاربردهای معمولی و غیرتجاری دارند، مکانهایی در دنیای مجازی هستند که مردم خود را بهطور خلاصه معرفی میکنند و امکان برقراری ارتباط بین خود و همفکرانشان را در زمینههای مختلف مورد علاقه فراهم میکنند. البته در بعضی از این موارد مثل مایناسا سمت و سوی اصلی این علایق (فضا) مشخص است.
به نظر میرسد شبکههای اجتماعی در اینترنت، در آینده بیش از این هم اهمیت پیدا میکند. این شبکهها هماکنون هم روزبهروز محبوبتر میشوند. با شبکههای اجتماعی، دیگر افراد برای پیداکردن همفکران خود در موارد گوناگون تنها نیستند؛ یک دوست آرژانتینی برای تحلیل بازیهای بوکاجونیورز، یک دوست سوئدی برای صحبت در مورد فناوری اطلاعات، یک دوست فرانسوی برای صحبت در مورد فیلمهای سینمای مستقل یا یک دوست مصری برای بحث در مورد مسائل خاورمیانه.
مسلماً در دنیای حقیقی هیچگاه افراد علاقهمند، موضوعات موردعلاقه خود را به این گستردگی نمییافتند. این دلیل و شاید دلایل مشابه این، سرویسهای شبکههای اجتماعی را به یکی از مهمترین ارکان اینترنت در دو، سه سال اخیر تبدیل کردهاست.
گسترش شبکههای اجتماعی اینترنتی در ایران
در یک ساله اخیر وب سایت های که با نام شبکه اجتماعی در ایران فعالیت می کنن به طور روز افزونی در حال افزایش است تب فیسبوکی در ایران اوج گرفته و شبکه های اجتماعی زیادی که تا حدودی هم شبه به فیس بوک است خیلی زیاد شده تا یکسال قبل وقتی در گوگل کلمه شبکه اجتماعی را جستجو می کردیم به سختی در 5 صفح اول جستجو اثری از شبکه های اجتماعی بود ولی امروز وقتی کلمه شبکه اجتماعی را جستجو می کنی بالغ بر 21,800,000 نتایج جستجو نشان می دهد که نشانگر روشد بسیار چشمگیر آن در ایران است.
شبکههای اجتماعی اینترنتی در ایران
حدود ۴ سال پیش بود که مفهوم شبکههای اجتماعی بهطور گسترده با حضور اورکات در میان کاربران ایرانی رواج پیدا کرد و در مدت کوتاهی آنقدر سریع رشد کرد که پس از برزیل و آمریکا، ایران سومین کشور حاضر در اورکات شد.
اما درهمان زمان شایعاتی هم رواج پیدا کرد که نسبت به عضویت در این انجمن هشدار دادند. میگفتند که گوگل (گرداننده اورکات) از این طریق به اطلاعات شخصی، علایق و نظرات و ارتباطات خصوصی افراد دست پیدا میکند و ممکن است این کار باعث ازبینرفتن امنیت شخصی افراد شود.
چندی پیش دادگاهی در برزیل، از گوگل تقاضای اجرای محدودیتهایی در سرویس اورکات کرد تا گروههای نژادپرستانه از اورکات حذف شوند. البته گوگل از اجرای این تقاضا سرباز زدهاست.
گوگل اعلام کرده چون سرورهای گوگل که مرتبط با اورکات هستند، در آمریکا قرار دارند، کلیه امور مربوط به آن مطابق قوانین آمریکا بوده و نمیتوان قوانین برزیل یا سایر دولتها را در آن دخیل کرد اما گروههای خاصی را که بر خلاف قوانین داخلی اورکات بودهاند، شناسایی و بستهاست.
هرچند که یاهو ۳۶۰ هنوز مورد استفاده قرارمیگیرد، اما کاربران ایرانی به سراغ سایتهای شبکههای اجتماعی کمتر معروف و حتی شبکههای اجتماعی ایرانی میروند.
با نگاهی به تعداد کاربران ۲۴ شبکه اجتماعی پرطرفدار دنیا (جدول)، به آسانی میشود میزان تاثیرگذاری این شبکهها را درک کرد. این شبکهها مجموعاً بیش از یک میلیارد کاربر دارند و اگرچه تعامل زیادی بین کاربران آنها هست، اما بههرحال رقم فوقالعادهای است.
ساعت : 9:32 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی