وقف در قرآن
وقف در قرآن و احادیث
در قرآن کریم کلمهٔ وقف نیامده است، ولی عناوینی مترادف همچون صدقه، خیر، برّ، انفاق، احسان در مواردی از قرآن آمده است، و هر یک از این عناوین بر وقف صدق میکند، زیرا وقف، هم صدقه است و هم برّ و نیکی است ولی در عین حال عنوانی خاص برای وقف است، یعنی بین وقف و بین این عناوین عام و خاص مطلق است و وقف عنوانی خاص میباشد.
در اکثر قریب به اتفاق احادیث نیز لفظ وقف به کار برده نشده است اما برای تشویق مردم به آن روایات و حدیثهای متعددی موجود است و ثوابهای فراوانی برای کسانی که به انجام آن همت بگمارند وعده داده شده است. یکی از این احادیث حدیث «صدقهٔ جاریه» است که در جواهر آمده: در مسالک است و از تذکره نیز حکایت شده و در مهذبالبارع و تنقیح هم آمده که علماء فرمودهاند: مراد از صدقه جاریه همان وقف است.
اهمیت وقف در اسلام
یکی از خصوصیات انسان مومن تخصیص دادن قسمتی از مالش برای نیازمندان است «و فی اموالهم حق معلوم* للسائل والمحروم». یکی از بهترین نوع تخصیص مال، وقف است که انسان مومن قسمتی از مالش را در جهت رفع مشکل موسسههای خدمات رسانی به اجتماع و نیازمندان وقف میکند که دائماً صرف آن شود.
پیشینه در ایران
در اواخر شاهنشاهی ساسانیان بنیادهای نیکوکاری به منظور رستگاری روان در ایران بنیاد شد که پول آن صرف کمک به تنگدستان و احداث تأسیسات عامالمنفعه میشد. همین بنیادها بعدها الگویی برای وقف اسلامی شدند.
در ایران در تشکیلات اداری دورهٔ سامانیان (۲۶۱ – ۳۸۹ هجری) از دیوان موقوفات و یا دیوان اوقاف نام برده شده که کار آن رسیدگی به امور مساجد و اراضی موقوفه بودهاست.
شرایط وقف
برای انعقاد وقف به جز «شرایط اساسی صحت قراردادها» شرایط خاصی ضروری میباشد که عبارتاند از:
حبس عین: واقف (وقف دهنده) در مدت وقف، حق هیچ گونه دخل و تصرفی در عین موقوفه ندارد. یعنی واقف حق ندارد که مال موقوفه را بفروشد یا اینکه هرگونه نقل و انتقال حقوقی نسبت به مال موقوفه انجام دهد یا تصرفی در مال موقوفه بکند که منافی وقف باشد.
تسبیل منفعت: ،قف در صورتی صحیح میباشد که منظور واقف از وقف حبس عین به منظور قرب الهی و فی سبیل الله باشد.
قابلیت بقای عین: «فقط وقف مالی جایز میباشد که با بقای عین بتوان از آن منتفع شد...»(ماده ۵۸ قانون مدنی) بنابراین وقف مالی که در صورت استفاده از آن مال، قابلیت بقا ندارد باطل میباشد؛ به عنوان مثال خوراکیها را نمیتوان وقف نمود.
قبض عین:وقف از عقود تشریفاتی میباشد بنابراین وقف زمانی تحقق پیدا میکند که واقف عین موقوفه را در اختیار موقوف علیه(کسی که وقف به نفع اوست) یا موقوف علیهم قرار دهد و عین موقوفه به قبض موقوف علیه یا موقوف علیهم درآید.
هدیه
هدیه، پیشکش یا تحفه چیزی است که آن را بدون انتظار دریافت چیزی دیگر به شخص دیگری تقدیم کنند. اگر چه ممکن است در مقابل هدیه دادن، چشمداشت هدیهای متقابل داشت، اما هدیه چیزی است که آن را به رایگان میبخشند.
هدیه میتواند هر چیزی باشد که سبب خشنودی دیگری شود یا از غمش کاسته شود، بهویژه خدمتی چون بخشندگی یا مهربانی.
مناسبتها
مردم سراسر جهان به مناسبتهای گوناگون هدیه میدهند یا میگیرند، از جمله به مناسبتهای:
اشتغال
بازنشستگی
تبلیغات
جشنها
خانهٔ نو
رهآورد سفر (سوغات)
عیدی
زادروز
روز عشق
روز مادر
زایمان
سال نو
سپاسگزاری
عروسی
فارغالتحصیلی
قبولی در امتحانات
مجلس ترحیم
مراسم دینی
نامزدی
همکاری
یادبود
دوستی
همدردی
همدردی یا ترحم، توجه، درک و واکنش انسانی نسبت به پریشانی یا نیاز انسان یا موجود دیگری است. همدردی با همدلی تفاوت دارد. همدلی، درک و اشتراک احساسی با شخص دیگری است اما همدردی نیازی به اشتراک احساس یکسان ندارد و در حکم اهمیت دادن به خوشی یا ناخوشی دیگران است که ممکن است تا داشتن احساسی یگانه گسترش یابد.
همدلی
همدلی یا هماحساسی توانایی درک و اشتراک احساس دیگران با مشاهده وضع حال و هیجانهای آنان است.
واژهشناسی
واژهٔ انگلیسی Empathy نخستین بار در سال ۱۹۰۹ توسط ادوارد بردفورد تیچنر استفاده شد که به منظور ترجمه واژه آلمانی Einfühlungsvermögen ابداع شده بود. در اواخر قرن ۱۹ میلادی پدیده جدیدی توسط تئودور لیپس کشف شد که آن را از انگلیسی به آلمانی Empathie ترجمه کردند که هنوز در آن کشور استفاده میشود.
بشردوستی
مفهوم بشردوستی عبارتست از اصول اخلاقی که مرتبط با نیکوکاری، مهربانی، همدردی و ... نسبت به همهٔ مردم جهان میباشد. این مفهوم قدمتی به طول تاریخ دارد، ولی وجه اجتماعی و فراگیر آن را میتوان جدید و تکاملیافتهٔ وجه فردی بشردوستی دانست که قدمتش به چند دهه میرسد. رفتارهایی شبیه تبعیض جنسی، تبعیضهای قومی و نژادی، طبقهبندی اجتماعی، سوء استفاده جنسی، تفکیک مذهبی و ملیتی و ... با بشردوستی مفهوم بشردوستی منافات دارد. افراد بشردوست، انسانها را به صرف همنوع بودنشان پذیرا هستند و معیار دیگری برای کمک به دیگران برای خود قائل نیستند.
فلسفه اخلاق
فلسفه اخلاق شاخهای است از فلسفه که به استدلال درباره پرسشهای بنیادین اخلاقیات میپردازد. درستی و نادرستی امور، شناخت امور خیر و شر، و باز شناسی فضایل، مسائل بنیادین اخلاق را تشکیل میدهند. پرسش از این مسائل بنیادین منجر به شکلگیری دو حوزه نظری میشود: فرا اخلاق و اخلاق هنجاری؛ فلسفه اخلاق این دو حوزه را شامل میشود.
فلسفه اخلاق یکی از رویکردهای علم اخلاق است و بدون در نظر گرفتن نقش و اهمیت آن و پیش کشیدن سؤالاتی که این حوزه از فلسفه مطرح میکند نمیتوان فهم کاملی از اخلاق و اخلاقیات کسب کرد. نهایتاً فلسفه اخلاق در شرایط بحرانی یا فوری بیش از دیگر علوم انتزاعی به دادمان نخواهد رسید اما مطمئناً اصول و مسائل اخلاقی که توسط فلسفه اخلاق مورد بررسی قرار میگیرند میتوانند به صورت پیشینی بسیار از رخدادها را ممکن و یا غیر ممکن سازند. به این معنا که ساختار شکل گرفته اخلاقی پیرامون ما (به عنوان دستاورد اندیشه و فلسفه اخلاق)، رخ دادن امور را از صافی اخلاقیات حاکم رد میکند و در نتیجه شناخت این محیط اخلاقی به ما در تصمیم گیریهای موقعی مان کمک فراوان خواهد رساند.
تاریخچه
آدمیان در مرحلهای از تاریخ پدیداری خود رفته رفته برخی چیزها را ارزشمند تصور کردند. تفکر ابتدایی انسان به این صورت وارد مرحله مفهوم سازی شد و مفهوم سازی موجب پدیدار شدن مفهوم خوبی یا خیر در ذهن انسان گشت و این شروع تفکر اخلاقی انسان بود. وقتی کومونهای اولیه شکل گرفتند دو مفهوم عمده در ساختار اجتماعی شان مشهود بود؛ یکی از این مفاهیم، مفهوم عرف بود و دیگری مفهوم تابو. عرف مجموعه قواعدی بود که جامعه به صورت سنتی آن را پذیرفته بود و موجبات انتظام اجتماعی را فراهم میآورد؛ زمانی که جوامع به سوی متمدن شدن گام برداشتند و از حالت کومون درآمدند، به مرور مفهوم عرف نیز تبدیل به مفهوم قانون شد. تابو مجموعهای از رفتارها و گفتارهای ناهنجار اجتماعی بود که از سوی آیین و مذهب قوم ممنوع و نکوهیده بودند؛ مفهوم تابو نیز در سیر تطور جوامع مدنی، به مرور زمان به مفهوم اخلاقیات بدل گشت. پس از گذار از دوران کومونهای اولیه و شکل گیری نخستین جوامع مدنی تشریک مساعی رو به افزایش نهاد و تقسیم کار برآوردن نیازها را آسان کرد. این جریان موجب شد که خواستهها از نیازها پیشی بگیرند. بالیدن آرمانها، تکامل هوش بشری و نیز قابلیت تأمل درباره حیات و عالم موجب شد تا انسان ارزش گذاری نیازها و خواستههای خود را امری جدی و تا حدی حیاتی قلمداد کند. سرانجام آدمیان برای هر چیزی که در آن منفعتی احساس میکردند ارزش قائل میشدند و بدین طریق مفهوم خیر گسترش یافت.
همزمان با پیدایش و گسترش مفهوم خیر در جوامع انسانی مفهوم شر نیز به وجود آمد و گسترش یافت. انسانها بسته به نوع عملکردشان در چشم یکدیگر به خوب و بد تقسیم شدند. این جریان موجب آن شد که افراد بشر گرایش به شر را تقبیح کنند چرا که با وجود منفعت عمل شر برای فرد شرور، کلیت این عمل به ضرر تمام افراد جامعه تمام میشد و میتوانست بنیاد شهروندی را ریشه کن کند. در این راستا بود که معلمین اخلاق ظهور یافتند. آنچه تا کنون گفته شد بنا بر دیدگاه تکاملی در جامعه شناسی غربی است ولی بر خلاف این سیر تکاملی برای پیدایش مفهوم خیر و شر باید چنین گفت این مفهوم خیر و شر تنها در باب خیر و شر نوعی جریان دارد یعنی خیر و شری که به واسطه آن منافع اجتماعی حفظ یا منهدم می گردد در حالی که به بداهت عقلی مشخص است که برخی از اعمال و رفتار درای منافع و مضرات اجتماعی نیست ولی با این وجود عقل به شر بودن آن حکم می کند به عنوان نمونه فخر فروشی مضرت اجتماعی مستقیمی ندارد ولکن عقل به قبح آن حکم می کند همچنین شرور و موارد اخلاقی وجود دارند که عقل به آنها دسترسی ندارد چرا که عقل نظری مدرک کلیات است و عقل عملی نیز در قالب همان کلیات به مصداق یابی می پردازد با این تفاصیل نیاز به پیامبران از زمان کشف خیر و شر نوعی - اجتماعی نمی باشد بله از اغاز هستی انسان نیاز به پیامبران برای نشان دادن این شرور و خیر ها وجود دارد چرا که تنها پیامبران به منبع اصلی دانش یعنی خدا متصل هستند و به تمام جوانب نفس بشری و هستی احاط دارند و این کلام که اولین و مهمترین معلمین اخلاق پیامبران بودند. دین به مثابه برنامه و روش اخلاقی به واسطه عدهای افراد که خود را مرتبط با خداوند معرفی میکردند به مردمان ارائه شد. ان هم بعد از کشف این خیر ها و شر های اجتماعی کلامی است که با توجه به استدلال گذشته باطل است. البته اینکه پیامبران ابراهیمی مهمترین این افراد بودند. نیز جای بحث دارد چرا که دین در نزد خدا یکی است و در هر زمان به تناسب آن زمان فرامینی داده است تا دین خاتم که همان اسلام است همچنین گفته شده اولین فرامین اخلاقی مدون که انسان را مورد خطاب قرار داد فرامین دهگانه خداوند در سفر پیدایش و سفر تثنیه و نیز احکام دینی و اخلاقی یهود در سفر لاویان بود. که این نیز جای تامل است با توجه به انچه گفته شد از ضرورت وجود پیامبران از اغاز زمان زندگانی بشر و وجود پیامبران قبل از موسی بدون شک ده فرمان اولین فرمان اخلاقی خداوند نمی باشد چرا که در زمان نوح نیز خط موجود بوده است و مطلب دیگری که گفته شده آن است که: پس از نزول شریعت یهود باب نزول ادیان مختلف بر جوامع انسانی گشوده شد. مسیحیت و اسلام دو دین ابراهیمی دیگر بودند که هر یک با تفاوتهای کلی و جزیی به تبیین اصول اخلاقی پرداختند. به واقع در صدد آن است که این دو دین را وام دار یهودیت بداند اما این در جائی باعث اشکال است که ما ماهیت دین ها را متفاوت بدانیم اما در تفکر اسلام دین تنها نزد خدا یکی است و هر دین تکامل بخش دین دیگری است و این ادیان منافاتی با هم ندارند هرچند که در جریان تحریفات یهود و مسیح گذاره های اخلاقی در برخی از این دین ها تحریف شده است. در مورد آیینهای دینی غیر ابراهیمی نیز همزمان با این جریان شروع به گسترش کردند. از جمله اینان میتوان از ادیان زرتشتی و بودایی نام برد. در قرن پنجم پیش از میلاد مسیح و در سرزمین یونان معلم اخلاقی سر بر میآورد که فارغ از آموزههای دینی به تعلیم اخلاق میپرداخت. سقراط حلقه پیوند معلمین اخلاق با فلاسفه اخلاق بود.
افلاطون مکالمات فراوانی در باب فلسفه نوشت و در این آثار اشارات و بررسیهای ضمنی بسیاری درباره اخلاقیات کرد؛ اما فلسفه اخلاق راه خود را رسماً از زمان ارسطو آغاز کرد. نگارش اخلاق نیکوماخوس شروع تاریخ فلسفه اخلاق است. پس از ارسطو اپیکوریان و رواقیون سردمداران نگرش فلسفی به اخلاق بودند. پس از تحول بزرگ مسیحیت فلسفه اخلاق وارد مسیری جدید شد. آگوستین یکی از تأثیرگذارترین فلاسفه اخلاق بود و با آراء خود به تبیین موضوعات فلسفه اخلاق از منظر مسیحیت کاتولیک پرداخت. در دوران قرون وسطی فلسفه اخلاق رشد روزافزونی داشت اما تنها در مسیر اخلاقیات مسیحی پیش میرفت. اوج فلسفه اخلاق در قرون وسطی را میتوان در آراء توماس آکویناس مشاهده کرد. پس از دوران رنسانس اندک اندک آزادی اندیشه و بیان در جوامع اروپایی نهادینه شد و با وجود مشکلات به جا مانده از دوران تاریکی انقلاب فلسفی آغاز گشت. این انقلاب همان شروع دوران جدید است. دوران مذکور دوران شکوفایی علم و فلسفه بود. تمام فلاسفه بزرگ این دوران درباره اخلاق نظریات مهمی را مطرح ساختند اما قابل توجهترین این فلاسفه باروخ اسپینوزا است. پیش از دوران جدید تمامی فلاسفه به اخلاق رویکردی مبتنی بر فضیلت داشتند. انقلاب اسپینوزا در فلسفه اخلاق تغییر این رویکرد به اخلاق مبتنی بر کردار بود. تأثیر متفکران دوران جدید بر عصر روشنگری غیر قابل انکار است. در پایان دوران روشنگری بارزترین چهره فلسفه اخلاق طول تاریخ یعنی ایمانوئل کانت رخ مینماید. در حقیقت کانت مفهوم امروزی فلسفه اخلاق را ساخت. پس از کانتجان استوارت میل و آرتور شوپنهاور علم اخلاق را بیش از پیش متحول ساختند. در قرن بیستم نیز فلاسفه بزرگی در دو شاخه فلسفه تحلیلی و فلسفه قارهای آثار مهمی از خود بر جای گذاشتند.
مسائل
فلسفه اخلاق مانند هر شاخه دیگری از فلسفه، برای پاسخ دادن به سؤالات پیش رویش به تبیین و توضیح پاره ای مسائل می پردازد. این مسائل می توانند مخصوص اخلاق باشند و یا می توانند مسائلی باشند که هم در اخلاق و هم در علوم دیگر مورد بررسی است. اصولاً فلسفه اخلاق رابطه نزدیکی با فلسفه سیاسی، فلسفه حقوق، جامعه شناسی و روان شناسی دارد؛ در نتیجه بعضی از مسائل فلسفه اخلاق مسائل حوزههای مذکور نیز هستند.
خیر و شر
مبنای اخلاقیات بر این عقیده استوار است که آن چه برای انسانهای (و یا حتی حیوانات) به خصوصی خوب یا بد است، نه فقط از دیدگاه آنان، بلکه از دیدگاه فراگیرتری خوب یا بد می باشد.
حکم کردن به این که چه چیزی فی نفسه خوب است به این معناست که آن چیز ارزشمند است. ذهن انسان با عمل ارزش گذاری امور خیر و شر را پدید می آورد و در نتیجه به تقبیح و تحسین این امور می پردازد. نمی توان به طور قطع گفت که ارزش گذاریهای این چنینی اصولاً قراردادی هستند و یا به صورت غریزی موجودند. با این حال، وجود این دو مفهوم در تاریخ تفکر بشری غیر قابل انکار است. وجود این مفاهیم در ذهن انسان موجب شده است تا نظریات مختلف اخلاقی خیر و شر را به طرق گوناگون تعبیر کند. برخی خیر را، خیر فرد می دانند؛ عده ای معتقدند که خیر همان خیر جمعی است و دیگرانی معتقدند که مفهوم خیر نسبت به موقعیت تاریخی و فرهنگی یک جامعه تعریف می شود. با وجود این عدم توافق، یک مفهوم در فلسفه اخلاق از اهمیت کلیدی برخوردار است و آن مفهوم خیر اعلی است. خیر اعلی یعنی بالاترین شکل خیر که انسان می تواند با حرکت به سوی آن اخلاقی تر عمل کند.
خیر می تواند به واسطه روابط علّی، هنجاری و مفهومی با درستی در ارتباط باشد. با این حال امکان عدم رابطه میان این دو مفهوم نیز وجود دارد. تبیین روابط خیر و درستی نیز در نظریات مختلف به اشکال مختلف بیان شده است.
اخلاق
علم اخلاق شاخهای از علوم انسانی∗ است که موضوع آن شناخت مصادیق ارزش ها و بیانگر راه های کسب فضائل و ترک رذائل اخلاقی است. در فلسفه اخلاق دربارهٔ خوب یا بد بودن یک امر چند گرایش وجود دارد. یک گرایش تنها در صورتی یک امر را خوب میداند که نتیجه(ها)یی دلخواه به همراه داشته باشد(نتیجه گرایی/پیامدگرایی/غایت گروی) اما گرایشی دیگر بدون رد نتیجههای دلخواه خوب بودن یک امر را ذاتی میداند (وظیفه گرایی). برخی از ادیان گرایش دوم در اخلاق را پذیرفته و ادعا می نمایند. در اخلاق دینمدار این نتیجهها ممکن است در جهان دیگر که فرامادی است نیز اتفاق بیافتند اما در اخلاق نا-دینمدار رخداد نتیجههای دلخواه برای مثلا جامعهٔ انسانی تنها در جهان مادی مد نظر است. در این اخلاق ریز الگوهای اخلاقی و اینکه چه اموری نتیجههایی دلخواه برای مثلا جامعهٔ انسانی دارند، ممکن است با اجماع روانشناسان و جامعهشناسان برجسته تعیین شود نه متولیان دین.
واژهشناسی
اخلاقیات در دو زمینه به کار می روند،اوّل: تمییز فردی (خوب از بد) و دوم: روشهای رفتاری که گاه به عنوان «عرف رفتاری» نهادینه شده در یک گروه فرهنگی، مذهبی، اجتماعی یا فلسفی شناخته می شود. اخلاقیات فردی با اهداف درست یا غلط، انگیزهها یا اعمال تعریف و تمییز داده می شوند؛ اهدافی که آموخته شده اند، ایجاد شده اند و یا از طرف اشخاصی که در گروه هستند، توسعه یافته اند.
در زبان فرانسه واژه اخلاقیات به معنای آداب و رسوم نیز به کار می رود. تعریف فرهنگ لاروس (le Petit Larousse) از اخلاقیات:
Morale به لاتین (mores, mœurs):
مجموعه قوانین کردار و ارزش هایی که در یک جامعه به عنوان هنجار شناخته می شود.
تئوری اهداف غایی کردار انسان
اهداف و نتایجه گیری عملی یک داستان
دکترین خوشبختی انسانها و روشهای رسیدن به این هدف
مجموعه خاصی از قوانین رفتاری
همچنین فرهنگ فرانسه روبر (Le Petit Robert) اینگونه تعرف شده است: اخلاقیات: علم خوبی و بدی، اصول رفتار؛ تئوری رفتار انسانی به مثابه تکالیفی برای رسیدن به خوبی.
علم اخلاقیات، مجموعه اشکال مختلف خُلق و خوی یک شخص، تعریف کننده یک رفتار. اخلاقیات اغلب به یک سنت آرمانی وابسته است (مدل کانتی) که بین چیزی که هست و چیزی که باید باشد، تمایز ایجاد می کند، در حالیکه آداب و رسوم وابسته به یک سنت مادی گرا است (مدل اسپینوزی) که تنها به دنبال پیشبرد واقعیتهای موجود برای دستیابی به خوشبختی همگانی، از طریق رفتار منطقی است.
از دیدگاه درسترفتاری (déontologie)، اخلاقیات در مورد نظام تکالیفی که باید در یک حرفه انجام شود، بحث می شود.
از دیدگاه زبان عامی و فنی اخلاق به سه معنی به کار میرود∗
خُلق یعنی خوی، طبع، سجیه، عادت∗، و جمع آن اخلاق است.
صفت اخلاقی: عامل انجام یک عمل اخلاقی در شرایط خاص، به طور ناخودآگاه و شرطی∗ مثل بخشندگی و دروغگویی
عمل اخلاقی: آن نوع عمل که بتوان در مورد خوب یا بد بودن آن قضاوت کرد. میتواند آگاهانه یا بی اختیار و عادتی(در اثر یک خلق) باشد . مثل یک بار بخشیدن و دروغ گفتن و ...
در قرآن کریم کلمهٔ وقف نیامده است، ولی عناوینی مترادف همچون صدقه، خیر، برّ، انفاق، احسان در مواردی از قرآن آمده است، و هر یک از این عناوین بر وقف صدق میکند، زیرا وقف، هم صدقه است و هم برّ و نیکی است ولی در عین حال عنوانی خاص برای وقف است، یعنی بین وقف و بین این عناوین عام و خاص مطلق است و وقف عنوانی خاص میباشد.
در اکثر قریب به اتفاق احادیث نیز لفظ وقف به کار برده نشده است اما برای تشویق مردم به آن روایات و حدیثهای متعددی موجود است و ثوابهای فراوانی برای کسانی که به انجام آن همت بگمارند وعده داده شده است. یکی از این احادیث حدیث «صدقهٔ جاریه» است که در جواهر آمده: در مسالک است و از تذکره نیز حکایت شده و در مهذبالبارع و تنقیح هم آمده که علماء فرمودهاند: مراد از صدقه جاریه همان وقف است.
اهمیت وقف در اسلام
یکی از خصوصیات انسان مومن تخصیص دادن قسمتی از مالش برای نیازمندان است «و فی اموالهم حق معلوم* للسائل والمحروم». یکی از بهترین نوع تخصیص مال، وقف است که انسان مومن قسمتی از مالش را در جهت رفع مشکل موسسههای خدمات رسانی به اجتماع و نیازمندان وقف میکند که دائماً صرف آن شود.
پیشینه در ایران
در اواخر شاهنشاهی ساسانیان بنیادهای نیکوکاری به منظور رستگاری روان در ایران بنیاد شد که پول آن صرف کمک به تنگدستان و احداث تأسیسات عامالمنفعه میشد. همین بنیادها بعدها الگویی برای وقف اسلامی شدند.
در ایران در تشکیلات اداری دورهٔ سامانیان (۲۶۱ – ۳۸۹ هجری) از دیوان موقوفات و یا دیوان اوقاف نام برده شده که کار آن رسیدگی به امور مساجد و اراضی موقوفه بودهاست.
شرایط وقف
برای انعقاد وقف به جز «شرایط اساسی صحت قراردادها» شرایط خاصی ضروری میباشد که عبارتاند از:
حبس عین: واقف (وقف دهنده) در مدت وقف، حق هیچ گونه دخل و تصرفی در عین موقوفه ندارد. یعنی واقف حق ندارد که مال موقوفه را بفروشد یا اینکه هرگونه نقل و انتقال حقوقی نسبت به مال موقوفه انجام دهد یا تصرفی در مال موقوفه بکند که منافی وقف باشد.
تسبیل منفعت: ،قف در صورتی صحیح میباشد که منظور واقف از وقف حبس عین به منظور قرب الهی و فی سبیل الله باشد.
قابلیت بقای عین: «فقط وقف مالی جایز میباشد که با بقای عین بتوان از آن منتفع شد...»(ماده ۵۸ قانون مدنی) بنابراین وقف مالی که در صورت استفاده از آن مال، قابلیت بقا ندارد باطل میباشد؛ به عنوان مثال خوراکیها را نمیتوان وقف نمود.
قبض عین:وقف از عقود تشریفاتی میباشد بنابراین وقف زمانی تحقق پیدا میکند که واقف عین موقوفه را در اختیار موقوف علیه(کسی که وقف به نفع اوست) یا موقوف علیهم قرار دهد و عین موقوفه به قبض موقوف علیه یا موقوف علیهم درآید.
هدیه
هدیه، پیشکش یا تحفه چیزی است که آن را بدون انتظار دریافت چیزی دیگر به شخص دیگری تقدیم کنند. اگر چه ممکن است در مقابل هدیه دادن، چشمداشت هدیهای متقابل داشت، اما هدیه چیزی است که آن را به رایگان میبخشند.
هدیه میتواند هر چیزی باشد که سبب خشنودی دیگری شود یا از غمش کاسته شود، بهویژه خدمتی چون بخشندگی یا مهربانی.
مناسبتها
مردم سراسر جهان به مناسبتهای گوناگون هدیه میدهند یا میگیرند، از جمله به مناسبتهای:
اشتغال
بازنشستگی
تبلیغات
جشنها
خانهٔ نو
رهآورد سفر (سوغات)
عیدی
زادروز
روز عشق
روز مادر
زایمان
سال نو
سپاسگزاری
عروسی
فارغالتحصیلی
قبولی در امتحانات
مجلس ترحیم
مراسم دینی
نامزدی
همکاری
یادبود
دوستی
همدردی
همدردی یا ترحم، توجه، درک و واکنش انسانی نسبت به پریشانی یا نیاز انسان یا موجود دیگری است. همدردی با همدلی تفاوت دارد. همدلی، درک و اشتراک احساسی با شخص دیگری است اما همدردی نیازی به اشتراک احساس یکسان ندارد و در حکم اهمیت دادن به خوشی یا ناخوشی دیگران است که ممکن است تا داشتن احساسی یگانه گسترش یابد.
همدلی
همدلی یا هماحساسی توانایی درک و اشتراک احساس دیگران با مشاهده وضع حال و هیجانهای آنان است.
واژهشناسی
واژهٔ انگلیسی Empathy نخستین بار در سال ۱۹۰۹ توسط ادوارد بردفورد تیچنر استفاده شد که به منظور ترجمه واژه آلمانی Einfühlungsvermögen ابداع شده بود. در اواخر قرن ۱۹ میلادی پدیده جدیدی توسط تئودور لیپس کشف شد که آن را از انگلیسی به آلمانی Empathie ترجمه کردند که هنوز در آن کشور استفاده میشود.
بشردوستی
مفهوم بشردوستی عبارتست از اصول اخلاقی که مرتبط با نیکوکاری، مهربانی، همدردی و ... نسبت به همهٔ مردم جهان میباشد. این مفهوم قدمتی به طول تاریخ دارد، ولی وجه اجتماعی و فراگیر آن را میتوان جدید و تکاملیافتهٔ وجه فردی بشردوستی دانست که قدمتش به چند دهه میرسد. رفتارهایی شبیه تبعیض جنسی، تبعیضهای قومی و نژادی، طبقهبندی اجتماعی، سوء استفاده جنسی، تفکیک مذهبی و ملیتی و ... با بشردوستی مفهوم بشردوستی منافات دارد. افراد بشردوست، انسانها را به صرف همنوع بودنشان پذیرا هستند و معیار دیگری برای کمک به دیگران برای خود قائل نیستند.
فلسفه اخلاق
فلسفه اخلاق شاخهای است از فلسفه که به استدلال درباره پرسشهای بنیادین اخلاقیات میپردازد. درستی و نادرستی امور، شناخت امور خیر و شر، و باز شناسی فضایل، مسائل بنیادین اخلاق را تشکیل میدهند. پرسش از این مسائل بنیادین منجر به شکلگیری دو حوزه نظری میشود: فرا اخلاق و اخلاق هنجاری؛ فلسفه اخلاق این دو حوزه را شامل میشود.
فلسفه اخلاق یکی از رویکردهای علم اخلاق است و بدون در نظر گرفتن نقش و اهمیت آن و پیش کشیدن سؤالاتی که این حوزه از فلسفه مطرح میکند نمیتوان فهم کاملی از اخلاق و اخلاقیات کسب کرد. نهایتاً فلسفه اخلاق در شرایط بحرانی یا فوری بیش از دیگر علوم انتزاعی به دادمان نخواهد رسید اما مطمئناً اصول و مسائل اخلاقی که توسط فلسفه اخلاق مورد بررسی قرار میگیرند میتوانند به صورت پیشینی بسیار از رخدادها را ممکن و یا غیر ممکن سازند. به این معنا که ساختار شکل گرفته اخلاقی پیرامون ما (به عنوان دستاورد اندیشه و فلسفه اخلاق)، رخ دادن امور را از صافی اخلاقیات حاکم رد میکند و در نتیجه شناخت این محیط اخلاقی به ما در تصمیم گیریهای موقعی مان کمک فراوان خواهد رساند.
تاریخچه
آدمیان در مرحلهای از تاریخ پدیداری خود رفته رفته برخی چیزها را ارزشمند تصور کردند. تفکر ابتدایی انسان به این صورت وارد مرحله مفهوم سازی شد و مفهوم سازی موجب پدیدار شدن مفهوم خوبی یا خیر در ذهن انسان گشت و این شروع تفکر اخلاقی انسان بود. وقتی کومونهای اولیه شکل گرفتند دو مفهوم عمده در ساختار اجتماعی شان مشهود بود؛ یکی از این مفاهیم، مفهوم عرف بود و دیگری مفهوم تابو. عرف مجموعه قواعدی بود که جامعه به صورت سنتی آن را پذیرفته بود و موجبات انتظام اجتماعی را فراهم میآورد؛ زمانی که جوامع به سوی متمدن شدن گام برداشتند و از حالت کومون درآمدند، به مرور مفهوم عرف نیز تبدیل به مفهوم قانون شد. تابو مجموعهای از رفتارها و گفتارهای ناهنجار اجتماعی بود که از سوی آیین و مذهب قوم ممنوع و نکوهیده بودند؛ مفهوم تابو نیز در سیر تطور جوامع مدنی، به مرور زمان به مفهوم اخلاقیات بدل گشت. پس از گذار از دوران کومونهای اولیه و شکل گیری نخستین جوامع مدنی تشریک مساعی رو به افزایش نهاد و تقسیم کار برآوردن نیازها را آسان کرد. این جریان موجب شد که خواستهها از نیازها پیشی بگیرند. بالیدن آرمانها، تکامل هوش بشری و نیز قابلیت تأمل درباره حیات و عالم موجب شد تا انسان ارزش گذاری نیازها و خواستههای خود را امری جدی و تا حدی حیاتی قلمداد کند. سرانجام آدمیان برای هر چیزی که در آن منفعتی احساس میکردند ارزش قائل میشدند و بدین طریق مفهوم خیر گسترش یافت.
همزمان با پیدایش و گسترش مفهوم خیر در جوامع انسانی مفهوم شر نیز به وجود آمد و گسترش یافت. انسانها بسته به نوع عملکردشان در چشم یکدیگر به خوب و بد تقسیم شدند. این جریان موجب آن شد که افراد بشر گرایش به شر را تقبیح کنند چرا که با وجود منفعت عمل شر برای فرد شرور، کلیت این عمل به ضرر تمام افراد جامعه تمام میشد و میتوانست بنیاد شهروندی را ریشه کن کند. در این راستا بود که معلمین اخلاق ظهور یافتند. آنچه تا کنون گفته شد بنا بر دیدگاه تکاملی در جامعه شناسی غربی است ولی بر خلاف این سیر تکاملی برای پیدایش مفهوم خیر و شر باید چنین گفت این مفهوم خیر و شر تنها در باب خیر و شر نوعی جریان دارد یعنی خیر و شری که به واسطه آن منافع اجتماعی حفظ یا منهدم می گردد در حالی که به بداهت عقلی مشخص است که برخی از اعمال و رفتار درای منافع و مضرات اجتماعی نیست ولی با این وجود عقل به شر بودن آن حکم می کند به عنوان نمونه فخر فروشی مضرت اجتماعی مستقیمی ندارد ولکن عقل به قبح آن حکم می کند همچنین شرور و موارد اخلاقی وجود دارند که عقل به آنها دسترسی ندارد چرا که عقل نظری مدرک کلیات است و عقل عملی نیز در قالب همان کلیات به مصداق یابی می پردازد با این تفاصیل نیاز به پیامبران از زمان کشف خیر و شر نوعی - اجتماعی نمی باشد بله از اغاز هستی انسان نیاز به پیامبران برای نشان دادن این شرور و خیر ها وجود دارد چرا که تنها پیامبران به منبع اصلی دانش یعنی خدا متصل هستند و به تمام جوانب نفس بشری و هستی احاط دارند و این کلام که اولین و مهمترین معلمین اخلاق پیامبران بودند. دین به مثابه برنامه و روش اخلاقی به واسطه عدهای افراد که خود را مرتبط با خداوند معرفی میکردند به مردمان ارائه شد. ان هم بعد از کشف این خیر ها و شر های اجتماعی کلامی است که با توجه به استدلال گذشته باطل است. البته اینکه پیامبران ابراهیمی مهمترین این افراد بودند. نیز جای بحث دارد چرا که دین در نزد خدا یکی است و در هر زمان به تناسب آن زمان فرامینی داده است تا دین خاتم که همان اسلام است همچنین گفته شده اولین فرامین اخلاقی مدون که انسان را مورد خطاب قرار داد فرامین دهگانه خداوند در سفر پیدایش و سفر تثنیه و نیز احکام دینی و اخلاقی یهود در سفر لاویان بود. که این نیز جای تامل است با توجه به انچه گفته شد از ضرورت وجود پیامبران از اغاز زمان زندگانی بشر و وجود پیامبران قبل از موسی بدون شک ده فرمان اولین فرمان اخلاقی خداوند نمی باشد چرا که در زمان نوح نیز خط موجود بوده است و مطلب دیگری که گفته شده آن است که: پس از نزول شریعت یهود باب نزول ادیان مختلف بر جوامع انسانی گشوده شد. مسیحیت و اسلام دو دین ابراهیمی دیگر بودند که هر یک با تفاوتهای کلی و جزیی به تبیین اصول اخلاقی پرداختند. به واقع در صدد آن است که این دو دین را وام دار یهودیت بداند اما این در جائی باعث اشکال است که ما ماهیت دین ها را متفاوت بدانیم اما در تفکر اسلام دین تنها نزد خدا یکی است و هر دین تکامل بخش دین دیگری است و این ادیان منافاتی با هم ندارند هرچند که در جریان تحریفات یهود و مسیح گذاره های اخلاقی در برخی از این دین ها تحریف شده است. در مورد آیینهای دینی غیر ابراهیمی نیز همزمان با این جریان شروع به گسترش کردند. از جمله اینان میتوان از ادیان زرتشتی و بودایی نام برد. در قرن پنجم پیش از میلاد مسیح و در سرزمین یونان معلم اخلاقی سر بر میآورد که فارغ از آموزههای دینی به تعلیم اخلاق میپرداخت. سقراط حلقه پیوند معلمین اخلاق با فلاسفه اخلاق بود.
افلاطون مکالمات فراوانی در باب فلسفه نوشت و در این آثار اشارات و بررسیهای ضمنی بسیاری درباره اخلاقیات کرد؛ اما فلسفه اخلاق راه خود را رسماً از زمان ارسطو آغاز کرد. نگارش اخلاق نیکوماخوس شروع تاریخ فلسفه اخلاق است. پس از ارسطو اپیکوریان و رواقیون سردمداران نگرش فلسفی به اخلاق بودند. پس از تحول بزرگ مسیحیت فلسفه اخلاق وارد مسیری جدید شد. آگوستین یکی از تأثیرگذارترین فلاسفه اخلاق بود و با آراء خود به تبیین موضوعات فلسفه اخلاق از منظر مسیحیت کاتولیک پرداخت. در دوران قرون وسطی فلسفه اخلاق رشد روزافزونی داشت اما تنها در مسیر اخلاقیات مسیحی پیش میرفت. اوج فلسفه اخلاق در قرون وسطی را میتوان در آراء توماس آکویناس مشاهده کرد. پس از دوران رنسانس اندک اندک آزادی اندیشه و بیان در جوامع اروپایی نهادینه شد و با وجود مشکلات به جا مانده از دوران تاریکی انقلاب فلسفی آغاز گشت. این انقلاب همان شروع دوران جدید است. دوران مذکور دوران شکوفایی علم و فلسفه بود. تمام فلاسفه بزرگ این دوران درباره اخلاق نظریات مهمی را مطرح ساختند اما قابل توجهترین این فلاسفه باروخ اسپینوزا است. پیش از دوران جدید تمامی فلاسفه به اخلاق رویکردی مبتنی بر فضیلت داشتند. انقلاب اسپینوزا در فلسفه اخلاق تغییر این رویکرد به اخلاق مبتنی بر کردار بود. تأثیر متفکران دوران جدید بر عصر روشنگری غیر قابل انکار است. در پایان دوران روشنگری بارزترین چهره فلسفه اخلاق طول تاریخ یعنی ایمانوئل کانت رخ مینماید. در حقیقت کانت مفهوم امروزی فلسفه اخلاق را ساخت. پس از کانتجان استوارت میل و آرتور شوپنهاور علم اخلاق را بیش از پیش متحول ساختند. در قرن بیستم نیز فلاسفه بزرگی در دو شاخه فلسفه تحلیلی و فلسفه قارهای آثار مهمی از خود بر جای گذاشتند.
مسائل
فلسفه اخلاق مانند هر شاخه دیگری از فلسفه، برای پاسخ دادن به سؤالات پیش رویش به تبیین و توضیح پاره ای مسائل می پردازد. این مسائل می توانند مخصوص اخلاق باشند و یا می توانند مسائلی باشند که هم در اخلاق و هم در علوم دیگر مورد بررسی است. اصولاً فلسفه اخلاق رابطه نزدیکی با فلسفه سیاسی، فلسفه حقوق، جامعه شناسی و روان شناسی دارد؛ در نتیجه بعضی از مسائل فلسفه اخلاق مسائل حوزههای مذکور نیز هستند.
خیر و شر
مبنای اخلاقیات بر این عقیده استوار است که آن چه برای انسانهای (و یا حتی حیوانات) به خصوصی خوب یا بد است، نه فقط از دیدگاه آنان، بلکه از دیدگاه فراگیرتری خوب یا بد می باشد.
حکم کردن به این که چه چیزی فی نفسه خوب است به این معناست که آن چیز ارزشمند است. ذهن انسان با عمل ارزش گذاری امور خیر و شر را پدید می آورد و در نتیجه به تقبیح و تحسین این امور می پردازد. نمی توان به طور قطع گفت که ارزش گذاریهای این چنینی اصولاً قراردادی هستند و یا به صورت غریزی موجودند. با این حال، وجود این دو مفهوم در تاریخ تفکر بشری غیر قابل انکار است. وجود این مفاهیم در ذهن انسان موجب شده است تا نظریات مختلف اخلاقی خیر و شر را به طرق گوناگون تعبیر کند. برخی خیر را، خیر فرد می دانند؛ عده ای معتقدند که خیر همان خیر جمعی است و دیگرانی معتقدند که مفهوم خیر نسبت به موقعیت تاریخی و فرهنگی یک جامعه تعریف می شود. با وجود این عدم توافق، یک مفهوم در فلسفه اخلاق از اهمیت کلیدی برخوردار است و آن مفهوم خیر اعلی است. خیر اعلی یعنی بالاترین شکل خیر که انسان می تواند با حرکت به سوی آن اخلاقی تر عمل کند.
خیر می تواند به واسطه روابط علّی، هنجاری و مفهومی با درستی در ارتباط باشد. با این حال امکان عدم رابطه میان این دو مفهوم نیز وجود دارد. تبیین روابط خیر و درستی نیز در نظریات مختلف به اشکال مختلف بیان شده است.
اخلاق
علم اخلاق شاخهای از علوم انسانی∗ است که موضوع آن شناخت مصادیق ارزش ها و بیانگر راه های کسب فضائل و ترک رذائل اخلاقی است. در فلسفه اخلاق دربارهٔ خوب یا بد بودن یک امر چند گرایش وجود دارد. یک گرایش تنها در صورتی یک امر را خوب میداند که نتیجه(ها)یی دلخواه به همراه داشته باشد(نتیجه گرایی/پیامدگرایی/غایت گروی) اما گرایشی دیگر بدون رد نتیجههای دلخواه خوب بودن یک امر را ذاتی میداند (وظیفه گرایی). برخی از ادیان گرایش دوم در اخلاق را پذیرفته و ادعا می نمایند. در اخلاق دینمدار این نتیجهها ممکن است در جهان دیگر که فرامادی است نیز اتفاق بیافتند اما در اخلاق نا-دینمدار رخداد نتیجههای دلخواه برای مثلا جامعهٔ انسانی تنها در جهان مادی مد نظر است. در این اخلاق ریز الگوهای اخلاقی و اینکه چه اموری نتیجههایی دلخواه برای مثلا جامعهٔ انسانی دارند، ممکن است با اجماع روانشناسان و جامعهشناسان برجسته تعیین شود نه متولیان دین.
واژهشناسی
اخلاقیات در دو زمینه به کار می روند،اوّل: تمییز فردی (خوب از بد) و دوم: روشهای رفتاری که گاه به عنوان «عرف رفتاری» نهادینه شده در یک گروه فرهنگی، مذهبی، اجتماعی یا فلسفی شناخته می شود. اخلاقیات فردی با اهداف درست یا غلط، انگیزهها یا اعمال تعریف و تمییز داده می شوند؛ اهدافی که آموخته شده اند، ایجاد شده اند و یا از طرف اشخاصی که در گروه هستند، توسعه یافته اند.
در زبان فرانسه واژه اخلاقیات به معنای آداب و رسوم نیز به کار می رود. تعریف فرهنگ لاروس (le Petit Larousse) از اخلاقیات:
Morale به لاتین (mores, mœurs):
مجموعه قوانین کردار و ارزش هایی که در یک جامعه به عنوان هنجار شناخته می شود.
تئوری اهداف غایی کردار انسان
اهداف و نتایجه گیری عملی یک داستان
دکترین خوشبختی انسانها و روشهای رسیدن به این هدف
مجموعه خاصی از قوانین رفتاری
همچنین فرهنگ فرانسه روبر (Le Petit Robert) اینگونه تعرف شده است: اخلاقیات: علم خوبی و بدی، اصول رفتار؛ تئوری رفتار انسانی به مثابه تکالیفی برای رسیدن به خوبی.
علم اخلاقیات، مجموعه اشکال مختلف خُلق و خوی یک شخص، تعریف کننده یک رفتار. اخلاقیات اغلب به یک سنت آرمانی وابسته است (مدل کانتی) که بین چیزی که هست و چیزی که باید باشد، تمایز ایجاد می کند، در حالیکه آداب و رسوم وابسته به یک سنت مادی گرا است (مدل اسپینوزی) که تنها به دنبال پیشبرد واقعیتهای موجود برای دستیابی به خوشبختی همگانی، از طریق رفتار منطقی است.
از دیدگاه درسترفتاری (déontologie)، اخلاقیات در مورد نظام تکالیفی که باید در یک حرفه انجام شود، بحث می شود.
از دیدگاه زبان عامی و فنی اخلاق به سه معنی به کار میرود∗
خُلق یعنی خوی، طبع، سجیه، عادت∗، و جمع آن اخلاق است.
صفت اخلاقی: عامل انجام یک عمل اخلاقی در شرایط خاص، به طور ناخودآگاه و شرطی∗ مثل بخشندگی و دروغگویی
عمل اخلاقی: آن نوع عمل که بتوان در مورد خوب یا بد بودن آن قضاوت کرد. میتواند آگاهانه یا بی اختیار و عادتی(در اثر یک خلق) باشد . مثل یک بار بخشیدن و دروغ گفتن و ...
شبکه اجتماعی
شبکهٔ اجتماعی ساختاری اجتماعی است که از گره هایی(که عموماً فردی یا سازمانی هستند) تشکیل شدهاست که توسط یک یا چند نوع خاص از وابستگی به هم متصل اند، برای مثال: قیمتها، الهامات، ایدهها و تبادلات مالی، دوستها، خویشاوندی، تجارت، لینکهای وب، سرایت بیماریها (اپیدمولوژی) یا مسیرهای هواپیمایی. ساختارهای حاصل اغلب بسیار پیچیده هستند.
تحلیل شبکههای اجتماعی روابط اجتماعی را با اصطلاحات رأس و یال مینگرد. رأسها بازیگران فردی درون شبکهها هستند و یالها روابط میان این بازیگران هستند.انواع زیادی از یالها میتواند میان رأسها وجود داشته باشد. نتایج تحقیقات مختلف بیانگر آن است که می توان از ظرفیت شبکههای اجتماعی در بسیاری از سطوح فردی و اجتماعی به منظور شناسایی مسائل و تعیین راه حل آنها، برقراری روابط اجتماعی، اداره امور تشکیلاتی، سیاستگذاری و رهنمون سازی افراد در مسیر دستیابی به اهداف استفاده نمود. به عنوان مثال، نتایج مطالعات در حوزه سیاستگذاری گردشگری نشان می دهد شبکههای اجتماعی به واسطه تاثیرگذاری روی متغیرهای رفتاری بر جذب گردشگران خارجی به مقاصد گوناگون تاثیرگذار هستند و می توان از این شبکه ها به منظور شکلگیری اعتماد و کاهش ریسک تصمیمگیری کاربران در انتخاب یک مقصد خاص گردشگری بهره گرفت.
در سادهترین شکل یک شبکهٔ اجتماعی نگاشتی از تمام یالهای مربوط، میان رأسهای مورد مطالعهاست. شبکهٔ اجتماعی هم چنین میتواند برای تشخیص موقعیت اجتماعی هر یک از بازیگران مورد استفاده قرار گیرد. این مفاهیم غالباً در یک نمودار شبکهٔ اجتماعی نشان داده میشوند که درآن، نقطهها رأسها هستند و خطها نشانگر یالها.
در ایران علیرغم اینکه عضویت در شبکههای اجتماعی جرم تلقی نمیشود، ولی به موجب فیلترینگ آنها از جانب حکومت، حضور در این وبگاهها چون از طریق دور زدن فیلترینگ میسر است، مصداق عمل مجرمانه است.
آنالیز شبکههای اجتماعی
آنالیز شبکههای اجتماعی(مرتبط با نظریه شبکهها) به عنوان یک تکنیک کلیدی در جامعه شناسی، انسان شناسی، جغرافیا، روانشناسی اجتماعی، جامعه شناسی زبان، علوم ارتباطات، علوم اطلاعات، مطالعات سازمانی، اقتصاد و زیست شناسی مدرن همانند یک موضوع محبوب در زمینهٔ تفکر ومطالعه پدیدار شدهاست.
بالغ بر یک قرن است که مردم، شبکهٔ اجتماعی مجازی را برای اشارههای ضمنی به مجموعه روابط پیچیده میان افراد درسیستمهای اجتماعی در تمامی مقیاسها از روابط بین فردی گرفته تا بینالمللی مورد استفاده قرار میدهند. در سال ۱۹۴۵ J. A. Barnes برای نخستین بار از اصطلاح قاعده مند برای مشخص کردن الگوهایی از رشتهها استفاده کرد که مفاهیم را مشخص میکنند و به صورت رایج توسط عموم و دانشمندان علوم اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد : گروههای محدود (مانند: قبایل و خانوادهها) و طبقات اجتماعی(مانند: جنسیّت و قومیت). دانشورانی چون : S.D. Berkowitz, Stephen Borgatti, Ronald Burt, Linton Freeman, Mark Granovetter, Peter Marsden, Nicholas Mullins, Anatol Rapoport, Stanley Wasserman, Barry Wellman, and Harrison White کاربرد شبکههای اجتماعی را به تفصیل بیان کردهاند.
آنالیز شبکههای اجتماعی از طریق احکام نظری و روشها و تحقیقهای مربوط به آن از یک صنعت ضمنی به معبری تحلیلی برای پارادایمها تغییر یافتهاست. برهان های تحلیلی از کل گرفته تا جزء؛ از ساختار گرفته تا روابط و افراد، از اخلاق گرفته تا رفتار همگی شبکههای سراسری را مورد بررسی قرار میدهند که در آنها، همهٔ رشتهها شامل روابط ویژهای در میان جمعیت ِ تعریف شدهاند و یا شبکههای فردی را مورد بررسی قرار میدهند که شامل رشتهها یی است که افراد مشخصی آنها را دارند از قبیل انجمنهای خصوصی.
گرایشهای تحلیلی متعددی آنالیز شبکههای اجتماعی را تمیز میدهند: هیچ فرضی وجود ندارد که گروهها، بلوکهای بنا کنندهٔ اجتماع هستند :: این معبر برای مطالعهٔ سیستمهای اجتماعی با محدودیت کمتر باز است از اجتماعات غیر محلی گرفته تا لینکهای درون وبگاهها.
آنالیز شبکههای اجتماعی علاوه بر سروکارداشتن با اشخاص (افراد، سازمانها، ایالات) به عنوان واحدهای گسستهٔ تحلیل، برروی چگونگی ساختار رشتهها که اشخاص و روابط میان آنها را تحت تاثیر قرار میدهد نیز تمرکز میکند.
برخلاف تحلیلهایی که بر این فرض استوارند که هنجارهای اجتماعی تعیین کنندهٔ رفتارها هستند، آنالیز شبکههای اجتماعی به بررسی وسعت تاثیرگذاری ساختار و ترکیب رشتهها بر هنجارها میپردازد.
شکل یک شبکهٔ اجتماعی به تعیین میزان سودمندی شبکه برای افراد آن شبکه کمک میکند. به طور جزئی شبکههای محکم برای اعضایشان نسبت به شبکههایی که تعداد زیادی اتصالات ضعیف برای افراد خارج از شبکهٔ اصلی دارند، کمتر مفید واقع میشوند. بیشتر شبکههای باز با اتصالات اجتماعی و رشتههای ضعیف، شانس بیشتری برای دسترسی به ایدهها و دست آوردهای جدید نسبت به شبکههای بسته با رشتههای طویل فراهم میآورد. به بیان دیگر گروهی از دوستان که تنها دارای ارتباط با یکدیگر هستند، اطلاعات و دست آوردهای یکسانی را به اشتراک میگذارند. اما گروهی از افراد که دارای ارتباط با بخشهای اجتماعی دیگر هستند شانس بیشتری برای دسترسی به محدودهٔ وسیعتری از اطلاعات دارند. افراد برای دستیابی به موفقیت بهتر است که با شبکههای گوناگونی ارتباط داشته باشند تا اینکه ارتباطات زیادی درون یک شبکه داشته باشند. به طور مشابه افراد میتوانند تأثیرگذاری و ایفای نقش به عنوان واسطه در برقراری ارتباط بین دو شبکه که به هم متصل نیستند را تمرین کنند.(این کار پر کردن سوراخهای ساختاری نامیده میشود.)
آنالیز شبکههای اجتماعی چشم انداز متناوبی را ایجاد میکند که در آن خواص افراد نسبت به ارتباطات و رشتههای میان آنها در شبکه از اهمیت کمتری برخوردار است. این معبر ایجاد شدهاست تا برای توضیح بسیاری از پدیدههای جهان واقعی مفید واقع شود، اما مجال کمتری برای نمایندگیهای فردی باقی میگذارد تا توانمندیهای فردیشان روی موفقیت تأثیرگذار باشد زیرا بخش زیادی از این توانمندیها درون ساختار شبکه باقی میماند.
شبکههای اجتماعی برای بررسی چگونگی تأثیرات متقابل میان تشکیلات، توصیف بسیاری از اتصالات غیررسمی که مجریان را به یکدیگر متصل میکند، نیز مورد استفاده قرار گرفتهاست و در این زمینهها نیز به خوبی برقراری ارتباطات فردی میان کارمندان در سازمانهای مختلف عمل میکند. شبکههای اجتماعی نقش کلیدی در موفقیتهای تجاری و پیشرفتهای کاری ایفا میکنند. شبکهها راههایی را برای شرکتها فراهم میکند که اطلاعات جمع آوری کنند، از رقابت بپرهیزند و حتی برای تنظیم قیمتها و سیاستها با هم تبانی کنند.
آشنایی با شبکههای اجتماعی اینترنتی
فضای مجازی مجال شکلگیری اجتماعات جدید از کاربران را فراهم میکند. از زمان تونیس (Tonnies) و تلاش او برای تعریف دو گونه تجمع انسانی یعنی «اجتماع» در مقابل «جامعه» (گزلشافت و گمنشافت) به بعد همه متفکران علوم اجتماعی و فرهنگی «رو در رو بودن»، «محدودیت تعداد»، و «ابتناء بر روابط عاطفی و نه روابط عقلانی را از خصائص بنیانی»اجتماع" عنوان کردهاند.
هر چند روابط کاربران فضای مجازی رابطهای با واسطهاست و نه رو در رو، بسیاری از مطالعه کنندگان اینترنت تمایل دارند از اصطلاح «اجتماع» برای اشاره به جمع کاربران استفاده کنند.
در این میان تلاشهای متعددی در حال انجام است تا حوزه و دامنه معنایی کاربردهای جدید این اصطلاح را برای اشاره به تجمعات کاربران فضای مجازی، روشن سازد. ازجمله میتوان به تلاشهای خانم شلینی ونچرلی اشاره کرد.
نظرات ونچرلی در سایت USINFO ارائه شدهاست. او به شبکهها و سازمانهای رسمی که به سامان بخشیدن به روابط و مقررات ارتباطاتی در فضای مجازی اشتغال دارند میپردازد و در ادامه به موضوع اجتماعات کاربران و خصوصیتهای آنها اشاره میکند.
شبکههای اجتماعی برپایه اینترنت از قبیل facebook.com و myspace.com در بین جوانان آمریکایی محبوبیت به سزایی کسب کردهاند. این شبکههای اجتماعی درعین حال که فضاهایی هستند که درآنها افراد دوستان جدیدی پیدا میکنند و یا دوستان قدیمی خود را در جریان تغییرات زندگی شان قرار میدهند، مکانهایی برای تبادل نظر هستند که در آنها جوانان عقاید و نظرات خود را با هم به اشتراک میگذارند.
این قابلیت که یک جوان بتواند با امثال خود در کشورهای دیگر جهان ارتباط برقرار کند باعث میشود تا این شبکهها به مکانی تبدیل شوند که در آنها ایدههای جدید معرفی میشوند و مورد بحث قرار میگیرند.
شبکههای اجتماعی اینترنتی در دنیا
استفاده از خدمات شبکههای اجتماعی، روزبهروز محبوبیت بیشتری پیدا میکند. هماکنون سایتهای شبکههای اجتماعی، بعد از پرتالهای بزرگی مثل یاهو یا اماسان موتورهای جستجو مثل گوگل، تبدیل به پراستفادهترین خدمت اینترنتی شدهاند.
خیلی از نهادهای مختلف جهانی و اینترنتی با اهداف گوناگون که مهمترین آنها تجاری و تبلیغاتی است، دست بهراهاندازی شبکههای اجتماعی زده یا درصدد خرید سهام مهمترین شبکههای اجتماعی دنیا هستند؛ مثل رقابت اخیر گوگل و مایکروسافت برسر سایت مایاسپیس و فیسبوک.
در رقابت مایاسپیس، پرکاربرترین سایت شبکه اجتماعی دنیا گوگل و در رقابت برسر فیسبوک، مایکروسافت برندهشد. ضمن اینکه یاهو هم بعد از راهاندازی نهچندان موفق «۳۶۰درجه»، به دنبال راهاندازی یک شبکه اجتماعی دیگر بهاسم «مش» است.
ناسا هم برای جذب جوانان علاقهمند به موضوعات هوافضا، یک شبکه اجتماعی را بر پایه استانداردهای نسل آینده وب و تنظیمات سایت خود راه اندازی کرد.
این شبکه اجتماعی جدید که مای ناسا نام دارد، بخشهای بسیار پیشرفتهای دارد که کاربران میتوانند از طریق آنها تصاویر و تفکرات خود را درباره موضوعات فضایی با سایر کاربران بهاشتراک بگذارند. مای ناسا یک نمونه بسیار اصلی از شبکههای اجتماعی است و یک محیط مجازی را میسازد که در آن کاربران میتوانند تمام موضوعات و مقولات مورد نظر و شخصی خود را جمعآوری کنند.
کاربران میتوانند در این شبکه اجتماعی جدید برای خود وبلاگ درست کنند و از وبلاگهایی نظیر وبلاگ یکی از مدیران ناسا که روایت بسیار شگفتانگیزی را از ماموریتهای فضایی خود نقل کردهاست، استفاده کنند.
شبکههای اجتماعی، بهخصوص آنهایی که کاربردهای معمولی و غیرتجاری دارند، مکانهایی در دنیای مجازی هستند که مردم خود را بهطور خلاصه معرفی میکنند و امکان برقراری ارتباط بین خود و همفکرانشان را در زمینههای مختلف مورد علاقه فراهم میکنند. البته در بعضی از این موارد مثل مایناسا سمت و سوی اصلی این علایق (فضا) مشخص است.
به نظر میرسد شبکههای اجتماعی در اینترنت، در آینده بیش از این هم اهمیت پیدا میکند. این شبکهها هماکنون هم روزبهروز محبوبتر میشوند. با شبکههای اجتماعی، دیگر افراد برای پیداکردن همفکران خود در موارد گوناگون تنها نیستند؛ یک دوست آرژانتینی برای تحلیل بازیهای بوکاجونیورز، یک دوست سوئدی برای صحبت در مورد فناوری اطلاعات، یک دوست فرانسوی برای صحبت در مورد فیلمهای سینمای مستقل یا یک دوست مصری برای بحث در مورد مسائل خاورمیانه.
مسلماً در دنیای حقیقی هیچگاه افراد علاقهمند، موضوعات موردعلاقه خود را به این گستردگی نمییافتند. این دلیل و شاید دلایل مشابه این، سرویسهای شبکههای اجتماعی را به یکی از مهمترین ارکان اینترنت در دو، سه سال اخیر تبدیل کردهاست.
گسترش شبکههای اجتماعی اینترنتی در ایران
در یک ساله اخیر وب سایت های که با نام شبکه اجتماعی در ایران فعالیت می کنن به طور روز افزونی در حال افزایش است تب فیسبوکی در ایران اوج گرفته و شبکه های اجتماعی زیادی که تا حدودی هم شبه به فیس بوک است خیلی زیاد شده تا یکسال قبل وقتی در گوگل کلمه شبکه اجتماعی را جستجو می کردیم به سختی در 5 صفح اول جستجو اثری از شبکه های اجتماعی بود ولی امروز وقتی کلمه شبکه اجتماعی را جستجو می کنی بالغ بر 21,800,000 نتایج جستجو نشان می دهد که نشانگر روشد بسیار چشمگیر آن در ایران است.
شبکههای اجتماعی اینترنتی در ایران
حدود ۴ سال پیش بود که مفهوم شبکههای اجتماعی بهطور گسترده با حضور اورکات در میان کاربران ایرانی رواج پیدا کرد و در مدت کوتاهی آنقدر سریع رشد کرد که پس از برزیل و آمریکا، ایران سومین کشور حاضر در اورکات شد.
اما درهمان زمان شایعاتی هم رواج پیدا کرد که نسبت به عضویت در این انجمن هشدار دادند. میگفتند که گوگل (گرداننده اورکات) از این طریق به اطلاعات شخصی، علایق و نظرات و ارتباطات خصوصی افراد دست پیدا میکند و ممکن است این کار باعث ازبینرفتن امنیت شخصی افراد شود.
چندی پیش دادگاهی در برزیل، از گوگل تقاضای اجرای محدودیتهایی در سرویس اورکات کرد تا گروههای نژادپرستانه از اورکات حذف شوند. البته گوگل از اجرای این تقاضا سرباز زدهاست.
گوگل اعلام کرده چون سرورهای گوگل که مرتبط با اورکات هستند، در آمریکا قرار دارند، کلیه امور مربوط به آن مطابق قوانین آمریکا بوده و نمیتوان قوانین برزیل یا سایر دولتها را در آن دخیل کرد اما گروههای خاصی را که بر خلاف قوانین داخلی اورکات بودهاند، شناسایی و بستهاست.
هرچند که یاهو ۳۶۰ هنوز مورد استفاده قرارمیگیرد، اما کاربران ایرانی به سراغ سایتهای شبکههای اجتماعی کمتر معروف و حتی شبکههای اجتماعی ایرانی میروند.
با نگاهی به تعداد کاربران ۲۴ شبکه اجتماعی پرطرفدار دنیا (جدول)، به آسانی میشود میزان تاثیرگذاری این شبکهها را درک کرد. این شبکهها مجموعاً بیش از یک میلیارد کاربر دارند و اگرچه تعامل زیادی بین کاربران آنها هست، اما بههرحال رقم فوقالعادهای است.
شبکهٔ اجتماعی ساختاری اجتماعی است که از گره هایی(که عموماً فردی یا سازمانی هستند) تشکیل شدهاست که توسط یک یا چند نوع خاص از وابستگی به هم متصل اند، برای مثال: قیمتها، الهامات، ایدهها و تبادلات مالی، دوستها، خویشاوندی، تجارت، لینکهای وب، سرایت بیماریها (اپیدمولوژی) یا مسیرهای هواپیمایی. ساختارهای حاصل اغلب بسیار پیچیده هستند.
تحلیل شبکههای اجتماعی روابط اجتماعی را با اصطلاحات رأس و یال مینگرد. رأسها بازیگران فردی درون شبکهها هستند و یالها روابط میان این بازیگران هستند.انواع زیادی از یالها میتواند میان رأسها وجود داشته باشد. نتایج تحقیقات مختلف بیانگر آن است که می توان از ظرفیت شبکههای اجتماعی در بسیاری از سطوح فردی و اجتماعی به منظور شناسایی مسائل و تعیین راه حل آنها، برقراری روابط اجتماعی، اداره امور تشکیلاتی، سیاستگذاری و رهنمون سازی افراد در مسیر دستیابی به اهداف استفاده نمود. به عنوان مثال، نتایج مطالعات در حوزه سیاستگذاری گردشگری نشان می دهد شبکههای اجتماعی به واسطه تاثیرگذاری روی متغیرهای رفتاری بر جذب گردشگران خارجی به مقاصد گوناگون تاثیرگذار هستند و می توان از این شبکه ها به منظور شکلگیری اعتماد و کاهش ریسک تصمیمگیری کاربران در انتخاب یک مقصد خاص گردشگری بهره گرفت.
در سادهترین شکل یک شبکهٔ اجتماعی نگاشتی از تمام یالهای مربوط، میان رأسهای مورد مطالعهاست. شبکهٔ اجتماعی هم چنین میتواند برای تشخیص موقعیت اجتماعی هر یک از بازیگران مورد استفاده قرار گیرد. این مفاهیم غالباً در یک نمودار شبکهٔ اجتماعی نشان داده میشوند که درآن، نقطهها رأسها هستند و خطها نشانگر یالها.
در ایران علیرغم اینکه عضویت در شبکههای اجتماعی جرم تلقی نمیشود، ولی به موجب فیلترینگ آنها از جانب حکومت، حضور در این وبگاهها چون از طریق دور زدن فیلترینگ میسر است، مصداق عمل مجرمانه است.
آنالیز شبکههای اجتماعی
آنالیز شبکههای اجتماعی(مرتبط با نظریه شبکهها) به عنوان یک تکنیک کلیدی در جامعه شناسی، انسان شناسی، جغرافیا، روانشناسی اجتماعی، جامعه شناسی زبان، علوم ارتباطات، علوم اطلاعات، مطالعات سازمانی، اقتصاد و زیست شناسی مدرن همانند یک موضوع محبوب در زمینهٔ تفکر ومطالعه پدیدار شدهاست.
بالغ بر یک قرن است که مردم، شبکهٔ اجتماعی مجازی را برای اشارههای ضمنی به مجموعه روابط پیچیده میان افراد درسیستمهای اجتماعی در تمامی مقیاسها از روابط بین فردی گرفته تا بینالمللی مورد استفاده قرار میدهند. در سال ۱۹۴۵ J. A. Barnes برای نخستین بار از اصطلاح قاعده مند برای مشخص کردن الگوهایی از رشتهها استفاده کرد که مفاهیم را مشخص میکنند و به صورت رایج توسط عموم و دانشمندان علوم اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد : گروههای محدود (مانند: قبایل و خانوادهها) و طبقات اجتماعی(مانند: جنسیّت و قومیت). دانشورانی چون : S.D. Berkowitz, Stephen Borgatti, Ronald Burt, Linton Freeman, Mark Granovetter, Peter Marsden, Nicholas Mullins, Anatol Rapoport, Stanley Wasserman, Barry Wellman, and Harrison White کاربرد شبکههای اجتماعی را به تفصیل بیان کردهاند.
آنالیز شبکههای اجتماعی از طریق احکام نظری و روشها و تحقیقهای مربوط به آن از یک صنعت ضمنی به معبری تحلیلی برای پارادایمها تغییر یافتهاست. برهان های تحلیلی از کل گرفته تا جزء؛ از ساختار گرفته تا روابط و افراد، از اخلاق گرفته تا رفتار همگی شبکههای سراسری را مورد بررسی قرار میدهند که در آنها، همهٔ رشتهها شامل روابط ویژهای در میان جمعیت ِ تعریف شدهاند و یا شبکههای فردی را مورد بررسی قرار میدهند که شامل رشتهها یی است که افراد مشخصی آنها را دارند از قبیل انجمنهای خصوصی.
گرایشهای تحلیلی متعددی آنالیز شبکههای اجتماعی را تمیز میدهند: هیچ فرضی وجود ندارد که گروهها، بلوکهای بنا کنندهٔ اجتماع هستند :: این معبر برای مطالعهٔ سیستمهای اجتماعی با محدودیت کمتر باز است از اجتماعات غیر محلی گرفته تا لینکهای درون وبگاهها.
آنالیز شبکههای اجتماعی علاوه بر سروکارداشتن با اشخاص (افراد، سازمانها، ایالات) به عنوان واحدهای گسستهٔ تحلیل، برروی چگونگی ساختار رشتهها که اشخاص و روابط میان آنها را تحت تاثیر قرار میدهد نیز تمرکز میکند.
برخلاف تحلیلهایی که بر این فرض استوارند که هنجارهای اجتماعی تعیین کنندهٔ رفتارها هستند، آنالیز شبکههای اجتماعی به بررسی وسعت تاثیرگذاری ساختار و ترکیب رشتهها بر هنجارها میپردازد.
شکل یک شبکهٔ اجتماعی به تعیین میزان سودمندی شبکه برای افراد آن شبکه کمک میکند. به طور جزئی شبکههای محکم برای اعضایشان نسبت به شبکههایی که تعداد زیادی اتصالات ضعیف برای افراد خارج از شبکهٔ اصلی دارند، کمتر مفید واقع میشوند. بیشتر شبکههای باز با اتصالات اجتماعی و رشتههای ضعیف، شانس بیشتری برای دسترسی به ایدهها و دست آوردهای جدید نسبت به شبکههای بسته با رشتههای طویل فراهم میآورد. به بیان دیگر گروهی از دوستان که تنها دارای ارتباط با یکدیگر هستند، اطلاعات و دست آوردهای یکسانی را به اشتراک میگذارند. اما گروهی از افراد که دارای ارتباط با بخشهای اجتماعی دیگر هستند شانس بیشتری برای دسترسی به محدودهٔ وسیعتری از اطلاعات دارند. افراد برای دستیابی به موفقیت بهتر است که با شبکههای گوناگونی ارتباط داشته باشند تا اینکه ارتباطات زیادی درون یک شبکه داشته باشند. به طور مشابه افراد میتوانند تأثیرگذاری و ایفای نقش به عنوان واسطه در برقراری ارتباط بین دو شبکه که به هم متصل نیستند را تمرین کنند.(این کار پر کردن سوراخهای ساختاری نامیده میشود.)
آنالیز شبکههای اجتماعی چشم انداز متناوبی را ایجاد میکند که در آن خواص افراد نسبت به ارتباطات و رشتههای میان آنها در شبکه از اهمیت کمتری برخوردار است. این معبر ایجاد شدهاست تا برای توضیح بسیاری از پدیدههای جهان واقعی مفید واقع شود، اما مجال کمتری برای نمایندگیهای فردی باقی میگذارد تا توانمندیهای فردیشان روی موفقیت تأثیرگذار باشد زیرا بخش زیادی از این توانمندیها درون ساختار شبکه باقی میماند.
شبکههای اجتماعی برای بررسی چگونگی تأثیرات متقابل میان تشکیلات، توصیف بسیاری از اتصالات غیررسمی که مجریان را به یکدیگر متصل میکند، نیز مورد استفاده قرار گرفتهاست و در این زمینهها نیز به خوبی برقراری ارتباطات فردی میان کارمندان در سازمانهای مختلف عمل میکند. شبکههای اجتماعی نقش کلیدی در موفقیتهای تجاری و پیشرفتهای کاری ایفا میکنند. شبکهها راههایی را برای شرکتها فراهم میکند که اطلاعات جمع آوری کنند، از رقابت بپرهیزند و حتی برای تنظیم قیمتها و سیاستها با هم تبانی کنند.
آشنایی با شبکههای اجتماعی اینترنتی
فضای مجازی مجال شکلگیری اجتماعات جدید از کاربران را فراهم میکند. از زمان تونیس (Tonnies) و تلاش او برای تعریف دو گونه تجمع انسانی یعنی «اجتماع» در مقابل «جامعه» (گزلشافت و گمنشافت) به بعد همه متفکران علوم اجتماعی و فرهنگی «رو در رو بودن»، «محدودیت تعداد»، و «ابتناء بر روابط عاطفی و نه روابط عقلانی را از خصائص بنیانی»اجتماع" عنوان کردهاند.
هر چند روابط کاربران فضای مجازی رابطهای با واسطهاست و نه رو در رو، بسیاری از مطالعه کنندگان اینترنت تمایل دارند از اصطلاح «اجتماع» برای اشاره به جمع کاربران استفاده کنند.
در این میان تلاشهای متعددی در حال انجام است تا حوزه و دامنه معنایی کاربردهای جدید این اصطلاح را برای اشاره به تجمعات کاربران فضای مجازی، روشن سازد. ازجمله میتوان به تلاشهای خانم شلینی ونچرلی اشاره کرد.
نظرات ونچرلی در سایت USINFO ارائه شدهاست. او به شبکهها و سازمانهای رسمی که به سامان بخشیدن به روابط و مقررات ارتباطاتی در فضای مجازی اشتغال دارند میپردازد و در ادامه به موضوع اجتماعات کاربران و خصوصیتهای آنها اشاره میکند.
شبکههای اجتماعی برپایه اینترنت از قبیل facebook.com و myspace.com در بین جوانان آمریکایی محبوبیت به سزایی کسب کردهاند. این شبکههای اجتماعی درعین حال که فضاهایی هستند که درآنها افراد دوستان جدیدی پیدا میکنند و یا دوستان قدیمی خود را در جریان تغییرات زندگی شان قرار میدهند، مکانهایی برای تبادل نظر هستند که در آنها جوانان عقاید و نظرات خود را با هم به اشتراک میگذارند.
این قابلیت که یک جوان بتواند با امثال خود در کشورهای دیگر جهان ارتباط برقرار کند باعث میشود تا این شبکهها به مکانی تبدیل شوند که در آنها ایدههای جدید معرفی میشوند و مورد بحث قرار میگیرند.
شبکههای اجتماعی اینترنتی در دنیا
استفاده از خدمات شبکههای اجتماعی، روزبهروز محبوبیت بیشتری پیدا میکند. هماکنون سایتهای شبکههای اجتماعی، بعد از پرتالهای بزرگی مثل یاهو یا اماسان موتورهای جستجو مثل گوگل، تبدیل به پراستفادهترین خدمت اینترنتی شدهاند.
خیلی از نهادهای مختلف جهانی و اینترنتی با اهداف گوناگون که مهمترین آنها تجاری و تبلیغاتی است، دست بهراهاندازی شبکههای اجتماعی زده یا درصدد خرید سهام مهمترین شبکههای اجتماعی دنیا هستند؛ مثل رقابت اخیر گوگل و مایکروسافت برسر سایت مایاسپیس و فیسبوک.
در رقابت مایاسپیس، پرکاربرترین سایت شبکه اجتماعی دنیا گوگل و در رقابت برسر فیسبوک، مایکروسافت برندهشد. ضمن اینکه یاهو هم بعد از راهاندازی نهچندان موفق «۳۶۰درجه»، به دنبال راهاندازی یک شبکه اجتماعی دیگر بهاسم «مش» است.
ناسا هم برای جذب جوانان علاقهمند به موضوعات هوافضا، یک شبکه اجتماعی را بر پایه استانداردهای نسل آینده وب و تنظیمات سایت خود راه اندازی کرد.
این شبکه اجتماعی جدید که مای ناسا نام دارد، بخشهای بسیار پیشرفتهای دارد که کاربران میتوانند از طریق آنها تصاویر و تفکرات خود را درباره موضوعات فضایی با سایر کاربران بهاشتراک بگذارند. مای ناسا یک نمونه بسیار اصلی از شبکههای اجتماعی است و یک محیط مجازی را میسازد که در آن کاربران میتوانند تمام موضوعات و مقولات مورد نظر و شخصی خود را جمعآوری کنند.
کاربران میتوانند در این شبکه اجتماعی جدید برای خود وبلاگ درست کنند و از وبلاگهایی نظیر وبلاگ یکی از مدیران ناسا که روایت بسیار شگفتانگیزی را از ماموریتهای فضایی خود نقل کردهاست، استفاده کنند.
شبکههای اجتماعی، بهخصوص آنهایی که کاربردهای معمولی و غیرتجاری دارند، مکانهایی در دنیای مجازی هستند که مردم خود را بهطور خلاصه معرفی میکنند و امکان برقراری ارتباط بین خود و همفکرانشان را در زمینههای مختلف مورد علاقه فراهم میکنند. البته در بعضی از این موارد مثل مایناسا سمت و سوی اصلی این علایق (فضا) مشخص است.
به نظر میرسد شبکههای اجتماعی در اینترنت، در آینده بیش از این هم اهمیت پیدا میکند. این شبکهها هماکنون هم روزبهروز محبوبتر میشوند. با شبکههای اجتماعی، دیگر افراد برای پیداکردن همفکران خود در موارد گوناگون تنها نیستند؛ یک دوست آرژانتینی برای تحلیل بازیهای بوکاجونیورز، یک دوست سوئدی برای صحبت در مورد فناوری اطلاعات، یک دوست فرانسوی برای صحبت در مورد فیلمهای سینمای مستقل یا یک دوست مصری برای بحث در مورد مسائل خاورمیانه.
مسلماً در دنیای حقیقی هیچگاه افراد علاقهمند، موضوعات موردعلاقه خود را به این گستردگی نمییافتند. این دلیل و شاید دلایل مشابه این، سرویسهای شبکههای اجتماعی را به یکی از مهمترین ارکان اینترنت در دو، سه سال اخیر تبدیل کردهاست.
گسترش شبکههای اجتماعی اینترنتی در ایران
در یک ساله اخیر وب سایت های که با نام شبکه اجتماعی در ایران فعالیت می کنن به طور روز افزونی در حال افزایش است تب فیسبوکی در ایران اوج گرفته و شبکه های اجتماعی زیادی که تا حدودی هم شبه به فیس بوک است خیلی زیاد شده تا یکسال قبل وقتی در گوگل کلمه شبکه اجتماعی را جستجو می کردیم به سختی در 5 صفح اول جستجو اثری از شبکه های اجتماعی بود ولی امروز وقتی کلمه شبکه اجتماعی را جستجو می کنی بالغ بر 21,800,000 نتایج جستجو نشان می دهد که نشانگر روشد بسیار چشمگیر آن در ایران است.
شبکههای اجتماعی اینترنتی در ایران
حدود ۴ سال پیش بود که مفهوم شبکههای اجتماعی بهطور گسترده با حضور اورکات در میان کاربران ایرانی رواج پیدا کرد و در مدت کوتاهی آنقدر سریع رشد کرد که پس از برزیل و آمریکا، ایران سومین کشور حاضر در اورکات شد.
اما درهمان زمان شایعاتی هم رواج پیدا کرد که نسبت به عضویت در این انجمن هشدار دادند. میگفتند که گوگل (گرداننده اورکات) از این طریق به اطلاعات شخصی، علایق و نظرات و ارتباطات خصوصی افراد دست پیدا میکند و ممکن است این کار باعث ازبینرفتن امنیت شخصی افراد شود.
چندی پیش دادگاهی در برزیل، از گوگل تقاضای اجرای محدودیتهایی در سرویس اورکات کرد تا گروههای نژادپرستانه از اورکات حذف شوند. البته گوگل از اجرای این تقاضا سرباز زدهاست.
گوگل اعلام کرده چون سرورهای گوگل که مرتبط با اورکات هستند، در آمریکا قرار دارند، کلیه امور مربوط به آن مطابق قوانین آمریکا بوده و نمیتوان قوانین برزیل یا سایر دولتها را در آن دخیل کرد اما گروههای خاصی را که بر خلاف قوانین داخلی اورکات بودهاند، شناسایی و بستهاست.
هرچند که یاهو ۳۶۰ هنوز مورد استفاده قرارمیگیرد، اما کاربران ایرانی به سراغ سایتهای شبکههای اجتماعی کمتر معروف و حتی شبکههای اجتماعی ایرانی میروند.
با نگاهی به تعداد کاربران ۲۴ شبکه اجتماعی پرطرفدار دنیا (جدول)، به آسانی میشود میزان تاثیرگذاری این شبکهها را درک کرد. این شبکهها مجموعاً بیش از یک میلیارد کاربر دارند و اگرچه تعامل زیادی بین کاربران آنها هست، اما بههرحال رقم فوقالعادهای است.
ساعت : 9:17 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی