اسلام
اسلام
اسلام، دینی یکتاپرستانهو از دینهای ابراهیمی است. به پیروان اسلام «مسلمان» میگویند. هماکنون اسلام از دید شمار رسمی پیروان، در جایگاه دوم در جهان جای دارد.
مسلمانان براین باورند که خداوند، قرآن را به محمد از طریق فرشته ای به نام جبرئیل فروفرستادهاست. به باور مسلمانان خدا بر بسیاری از پیامبران، وحی فرستاده و محمد آخرین آنان است. مسلمانان محمد را اعادهکننده ایمان توحیدی خالص ابراهیم، موسی، عیسی و دیگر پیامبران میدانند و معتقدند که اسلام کاملترین و آخرین آیین الهی است.
پال فریدمن میگوید: «اسلام به معنی تسلیم در برابر خداست. اسلام دین قانون و عمل است، نه ریاضت و رهبانیت. اسلام یک دین میانهرو است؛ تشویق به کمک به فقیران میکند ولی تشویق به ترک دنیا نمیکند. اسلام بر رفتار درست تاکید میکند: شرابخواری و قمار منع شدهاند و مسلمان موظف است از خوردن غذای حرام خودداری کند. مسلمان میتواند مستقیماً با خدا راز و نیاز کند و لزوماً نیازی به واسطه فیض نیست. مسجد تنها مکان تجمع است و مانند کلیسا دارای قدرت مذهبی نیست. اسلام، برخلاف یهودیت، پس از ظهور به سرعت دینی جهانی میشود و مردم را به مسلمانشدن تشویق میکند ولی اصرار زیادی بر مسلمانکردن ندارد.»
اسلام نسبت به ادیان اصلی و پرجمعیت دنیا جدیدترین دین است و حدود یک میلیارد و دویست میلیون نفر پیرو دارد که دومین دین پرجمعیت دنیا به شمار میآید. اسلام سریعترین دین از لحاظ گسترش و رشد در میان ادیان دنیا است. گستره جغرافیایی اسلام از غرب آفریقا تا جنوب شرق آسیا است، همچنین جوامع اقلیتهای مسلمان نیز در سرتاسر جهان پراکنده هستند. اسلام دومین یا سومین دین پر جمعیت در اروپا و قاره آمریکا میباشد.
واژه شناسی
اسلام در زبان عربی از ریشه (س-ل-م) است و معنی لغوی این ریشه «سالم شدن» و «رهایی یافتن از آفات» است. واژه «سلام» نیز مشتق شده از همین ریشه است. با توجه به معنی اسلام، «مسلم» (در فارسی: مسلمان) یعنی کسی که خدا را خالصانه و بی ریا میپرستد و اختیار خود را تسلیم امر و نهی او میکند.
باورها
معارف اسلامی به سه بخش کلی تقسیم میشوند:
اصول عقاید: باورهای بنیادین فکری (اصول دین یا عقاید) که توحید، اساسی ترین آنها است.
اخلاق: توصیههای اخلاقی که برخی از آنها، عبارتند از: عدالت، شجاعت و عفت.
احکام فقهی: فرامین عملی و عبادی که اساسی ترین آنها (فروع دین یا فقه اصغر) هستند. فرامین عملی آداب، مناسک و عبادات را دربرمیگیرد.
عقاید را در علم کلام، احکام را در علم فقه و اخلاق را در علم اخلاق شرح و بسط میدهند.
اصول عقاید
از بنیادیترین باورهای مسلمانان تحت عنوان اصول دین یاد میشود. اصول دین نزد مسلمانان سه عدد هستند اعتقاد به هر کدام از این اصول، باورهایی را به عنوان زیر شاخه موجب میشود:
توحید: یعنی اعتقاد به یگانگی خداوند و اعتقاد به صفات او.
نبوت: یعنی اعتقاد به ضرورت فرستادن پیامبران از سوی خداوند برای راهنمایی بشر.(و اعتقاد به پیامبری محمد).
معاد: یعنی اعتقاد به وجود جهانی که بعد از فروپاشی این جهان کنونی، نمایان میشود و در آن جهان نیکان و بد کرداران به سزای کردار خویش میرسند.
در میان این اصول آنچه ریشه بقیهاست، توحید میباشد، به طوری که دین شناسان مسلمان میکوشند تا با اثبات آن بقیه اصول و فروع را ثابت کنند شیعیان علاوه بر این سه اصل، به عدل و امامت نیز به عنوان اصلهای چهارم و پنجم معتقدند.
الله
الله نام ویژهٔ خدای یکتا در قرآن و نوشتارهای اسلامی است. با این حال فارسیزبانان معمولاً از واژهٔ خدا استفاده میکنند. به باور مسلمانان خداوند در اسلام به زبان اصلی که همان زبان عربی فصیح (زبان قرآن) است ۱۰۰۱ نام دارد که یک نام خداوند، اسم اعظم است. بیشتر اسامی خدا، در اسلام، نشاندهندهٔ برتری مطلق است.
شناخت خداوند اصلی ترین باور مسلمانان است و همین موضوع است که این دین را در میان سایر ادیان ابراهیمی متمایز ساخته. خلاصه باور مسلمانان به خدا را میتوان در جملهای از قرآن دید که در آن گفته میشود:
ِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر (ترجمه: هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست)–۱۱
که در تفسیر آن از علی بن ابی طالب نقل شده که آن را توصیف قابل قبول خدا دانستهاست و مفسرین هم به تبعیت از وی گفتهاند: «این جمله در حقیقت پایه اصلی شناخت تمام صفات خدا است که بدون توجه به آن به هیچیک از اوصاف پروردگار نمیتوان پی برد»
شهادتین
پذیرش اسلام از سه روش امکان دارد: گفتن شهادتین، با انجام دادن کارهای ویژه مسلمانان، اسلام با پیروی از اعمال مسلمانان. شهادتین: «اشهد ان لا اله الا الله» و«اشهد ان محمدرسول الله»
قرآن
قرآن، کتاب مقدس مسلمان است و به زبان عربی نوشته شدهاست، که طبق مندرجات آن و باور مسلمانان توسط وحی الهی به محمد فروفرستاده شد.
به اعتقاد مسمانان «قرآن وحی نامه اعجازآمیز الهی است، که به زبان عربی واژه به واژه توسط فرشته وحی، جبرئیل امین، از جانب خداوند و از لوح محفوظ بر قلب و زبان پیامبر اسلام هم اجمالاً یکباره، و هم کمکم در طول ۲۳ سال نازل شدهاست.»
این کتاب معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان است و مسلمانان آن را «معجزه» و «سند اثبات پیامبری» محمد میدانند.
اغلب مذاهب اسلامی بر درستی متن آن اتفاق نظر دارند و اختلافات در نحوه خواندن متن، تفسیر و گاهی، ترتیب آن است. میزان این اتفاق نظر به اندازهایست که شیعیان دوازدهامامی ایران و وهابیان عربستان رسمالخط واحدی از قرآن را بهکار میبرند. مسلمانان روی بیخطابودن قرآن تاکید دارند. مفسرین اهل سنت بصورت تاریخی همواره معتقد بودند که آیات قرآنی که در امروزه در دست ما است دقیقاً همان چیزی است که محمد بیان کردهاست و هیچگونه تغییری اعم از حذف یا اضافه در آن صورت نگرفتهاست. مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود میدانند و از آن با القابی چون «کریم» و «مجید» یاد میکنند. قرآن، خود را به عنوان «لوح حفاظتشده» ((به عربی: «اللَوح المحفوظ»)) میخواند.∗
خاتمیت اسلام
از دیدگاه مسلمانان، اسلام خاتم ادیان الهی است. خاتمیت به این معناست که اسلام در بر دارنده تمام آن مطالبی است که باید از طریق وحی برای انسان بیان شود. {قرآن دین اسلام را به عنوان خاتم ادیان الهی معرفی میکند:
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یهْدِی لِلَّتِی هِی أَقْوَمُ.
یعنی اگر شریعت اسلام را در یکسو و سایر شرایع آسمانی را که برای سراسر حیات بشر در دورانهای گذشته مقدّر شدهاست در طرف دیگری بگذاریم، شریعت اسلام از همه آنها استوارتر است که این خود معنی خاتمیت و شریعت آخرین است.
قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ دِیناً قِیماً مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِین.
به جهانیان بگو: پروردگار مرا به راهی راست رهبری فرموده و آن دینی است قیم و زوالناپذیر که بنیادش از همان سنت و رویه ابراهیم است. در سوره بینه پس از آنکه میفرماید "مشرکین دست از عقیده باطل خود برنمیدارند جز آنکه فرستاده خدا با آیات و بینات فرا رسد و آیات کتاب قیم را برایشان بخواند. اینان دستوری ندارند جز آنکه خدای را با نیت پاک پرستش کنند، نماز بخوانند و... ، میفرماید: ذلِکَ دِینُ الْقَیمَة. این آیین –اسلام- دینی است قیم و زوالناپذیر.
در سوره آل عمران:
وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِین. هر که جز آیین اسلام در جستجوی آیین دگر آید، تا اید و انقراض جهان از او پذیرفته نیست و بروز رستاخیز از زیانکاران است.
در سوره مائده:
الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً. امروز که پیامبر اسلام عهدهدار هدایت بشر است، دین را برای شما تکمیل و نعمت را برای شما تمام کردم، و خشنودم که برای همیشه بر دین اسلام باقی باشید. روشن است که آیات فوق آیین اسلام را پابرجاترین راه هدایت و دین قیم و زوالناپذیر و گرویدن به غیر آن را تا انقراض جهان غیرقابلقبول دانسته و او را کمال و بلوغ دیانت و تمام نعمت معرفی کردهاست.
در روایاتی از ائمه اسلام: نیز به ابدیت آیین اسلام تصریح شدهاست از جمله علی بن ابیطالب گوید:
إِنَّ هَذَا الْإِسْلَامَ دِینُ اللَّهِ الَّذِی اصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ... ثُمَّ جَعَلَهُ لَا انْفِصَامَ لِعُرْوَتِهِ وَ لَا فَکَّ لِحَلْقَتِهِ وَ لَا انْهِدَامَ لِأَسَاسِهِ وَ لَا زَوَالَ لِدَعَائِمِهِ وَ لَا انْقِلَاعَ لِشَجَرَتِهِ وَ لَا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ} اسلام همان آیینی است که پروردگار بزرگ آن را در میان ادیان برگزیده و قوانین آن را به اندازهای استوار فرموده که دستاویز آن پایان ناپذیر و حلقهاش گسستنی نیست. اساس و بنیادش انهدام نمیپذیرد و ارکانش زایل و نابود نمیگردد. درختش هرگز از ریشه بیرون نیاید این چنین مدنش نیز هیچ وقت پایان نمیپذیرید.
فروع عملیه
تقویم و اوقات شرعی
اوقات شرعی، به زمانهای مشخص و دقیقی از شبانه روز، گفته میشود که شخص دیندار، در آن زمانها، رفتار دینی زماندار خود را انجام میدهد. محاسبه دقیق زمانهای شرعی، از دیرباز، نزد منجمان، رایج بودهاست.
اذان
اهل سنت، عقیده دارند که نخستین بار، اذان در مدینه خوانده شد و حمزه این پیشنهاد را به محمّد داد. در حالی که برخی دیگر، طبل، بوق یا زنگ را برای دعوت مردم به نماز، پیشنهاد کرده بودند. اهل سنت، همچنین بر این باور هستند که بعضی عبارات اذان، مانند «الصلوة خیر من النوم» را عمر بن خطاب افزودهاست. این در حالی است که شیعیان اذان را عبادتی میدانند که از جانب خدا تعیین گردیده و تغییر در جملات اذان را بدعت میدانند، شیعیان همچنین از لفظ اشهد ان علی ولیالله و اشهد ان علی حجت الله در اذان استفاده میکنند ولی هیچ دلیلی از پیامبر مبنی بر کاربرد این الفاظ در نماز ثابت نشده است همچنین عقیده شیعه این است که محمّد پیش از هجرت، برای تمام نمازهای واجب خود، اذان میگفتهاست. در ایران، اغلب اذان را در آواز بیات ترک در گوشه روحالارواح میخواندهاند. در مراسم تعزیه، اگر اذان گفته شود، به آواز کردی است. اولین اذان سال در یکم هجری و در مدینه بود. در مسند ابوداود به اسناد صحیح از عبدالله پسر زید پسر عبد ربه انصاری آمده که او برای اولین بار پیشنهاد اذان را به محمد داده و محمد از او پذیرفته است.
تاریخ اسلام
محمد
ابوالقاسم محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم (۵۷۰ - ۶۳۲)، بنیانگذار و پیامبر دین اسلام است. درباره زندگی محمد گزارشهای فراوان و روشنی در متون تاریخی آمدهاست، ولی مانند هر شخصیت مهم تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمام جزئیات زندگی او مشخص نیست. از اینروی که محمد، از تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ بشری است؛ زندگانی، اعمال و افکار او در طی قرنها، بین موافقان و مخالفانش محل اختلاف و منازعه بودهاست. در دوران جوانیاش، او را امانتدار میدانستند و «محمد امین» خطاب میکردند.
در قرون وسطی، محمد در تصور عمومی غربیان بت یا خدایی پنداشته میشد که توسط مسلمانان پرستیده میشود. پس از اصلاحات پروتستانی، تصور غرب از محمد تغییر کرد، و در نگاه عمومی آنان به شخصی متقلب، مکار و خودخواه تبدیل شد.
پیش از پیامبری
در جوانی همراه گروهی از جوانان قبایل دهگانه مکه، درصدد برآمده بودند تا با ایجاد گروهی از پاسبانهای داوطلب، اجازه ندهند تا حق ستمدیدگان توسط ستمکاران پایمال شود. نام پیمان این نیروهای داوطلب حلفالفضول (پیمان جوانمردان)، و محمد از شمار موسسان آن بود. او به این موضوع، که در جوانی در چنین نیرویی عضویت داشتهاست افتخار میکرد.
پیامبری در مکه
خدیجه همسرش، نخستین کسی بود که به وی ایمان آورد و پس از وی علی بن ابیطالب پسر عمو، و زید بن حارث پسر خواندهاش. شیعیان بر این باورند که طبق اسناد و مدارکی؛ محمد بارها در معرض عموم علی را به عنوان جانشین خود انتخاب کرده که از مهمترین این اسناد به «زمان دعوت از نزدیکان» (عشیره الاقربین)، و به آخرین سفر حج در غدیر خم اشاره میکنند و میگویند که در آن زمان حتی عمر و ابوبکر و دیگر صحابه با علی بیعت کردهاند. سنیها این قضیه را منکرند، ولی علی را نیز همچون دیگر صحابه محترم میشمارند. و نیز گفته میشود که جعفر ابن ابوطالب، زید (تنها مسلمانی که بجز محمد، نامش در قرآن آمده)، ابوذر، ابوبکر و زبیر نیز از زمره دیگر نخست ایمان آورندگان به اسلام بودند.
اولین مسلمانان
پس از شخص محمد امین پیامبر اسلام اولین زن، خدیجه همسر وی، و اولین مرد، علی امام اول شیعیان، و سپس ابابکر، زید بن حارث، اباذر غفاری، سعد بن ابیوقاص، لبابه دختر حارث، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیده جراح، عبدالله بن مسعود، عمار بن یاسر و سمیه مادر وی، در منابع با اختلاف در پسی و پیشی ذکر شدهاند.
محمد تا سه سال پس از بعثت دعوت خود را آشکار نکرد. اولین گروهی که محمد آنها را آشکارا به اسلام دعوت نمود، بستگان خودش بودند. پس از آن به کوه صفا رفت، و تمام قریش را به پذیرش اسلام فراخواند.
پس از مدتی سران قریش تصمیم به مقابله با وی گرفتند. اولین اقدام آنها گفتگو با ابوطالب بود. سران قریش پس از آنکه کمک خواستن از ابوطالب را بیهوده دیدند، تصمیم به یاری جستن از یهودیان مدینه گرفتند، ایشان، سه سؤال را برای پرسش از محمد، مطرح کردند و گفتند اگر وی پاسخ را بداند، در پیامبری او شکی نیست. محمد درست زمانی که سران قریش احساس پیروزی میکردند، پاسخ آن پرسشها را داد.
پیامبری در یثرب
بر پایهٔ روایتهای اسلامی، قریشیان برای کشتن محمد نقشهای را طرح کردند. محمد به کمک علی ایشان را گمراه کرد، و به همراه ابوبکر از مکه بیرون رفت. به این سان، در سال ۶۲۲ میلادی (برابر با سال سیزدهم پس از آغاز دعوت خود) وی به مدینه که آبادی بزرگی بود هجرت کرد. همراهانی که با وی از مکه به مدینه مهاجرت کردند مهاجران، و مردم یثرب که پیامبر و مهاجران را یاری رسانده بودند انصار نامیده شدند. این هجرت مبدا تقویم اسلامی شد.
به نوشته محمود طالقانی مسلمانان، معتقد به ذکر مشخصات پیامبری محمد در کتابهای مقدس پیش از او هستند، در حالی که یهودیان و مسیحیان چنین موضوعی را نپذیرفتند. او سبب هجرت اقوامی از یهودیان را به سرزمین حجاز، و سکونت در دهکدهٔ گمنام و بی نام و نشان یثرب را ناشی از همین پیشبینیها و پیشگوییها میداند.
مرگ
محمد چند ماه پس از حجة الوداع مریض شد، و چند روزی از سردرد و ضعف رنج برد. در روزی دوشنبه که محمد سخت بیمار بود و نتوانست از خانه بیرون رود، ابوبکر به پیشنمازی با مسلمانان نماز خواند. محمد سرانجام در همان روز دوشنبه ۲۸ صفر برابر با ۸ ژوئن ۶۳۲، در حالی که ۶۳ سال زیسته بود از دنیا رفت. پس از درگذشت محمد، ابوبکر وارد مسجد شد و آیهای از قرآن را با این مضمون خواند: «محمد نیست مگر فرستادهای که پیش از او فرستادگان آمده و رفتهاند؛ پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود به سوی گذشتگانتان بازخواهید گشت؟ و هر کس بازگردد به خدا آسیبی نمیزند، و خدا سپاسگزاران را پاداش میدهد. سپس گفت:
ای مردم، هر کس محمد را میپرستد، پس بداند همانا محمد مرده است و هر کس خدای محمّد را میپرستد، بداند که او زندهای است که هرگز نمیمیرد.
او را در خانه عایشه همسرش دفن کردند. مسجدی که بعدها به محل دفنش افزوده شد، به زیارتگاه مسلمانان تبدیل شد.»آلعمران ۱۴۴
خلفای راشدین
ابوبکر، از صحابه و دوستان محمد، برای نخستین بار، لقب «صدیق» را از او دریافت کرد. او، هنگامی که اسلام را پذیرفت، حدود ۴۰ سال سن داشت. پس از درگذشت محمد، اتحاد میان مهاجران، به خصوص زمینهسازی عمر و ابوعبیده بن جراح، کار را برای تصدی مقام خلافت توسط ابوبکر، هموار کرد. هر چند منذر بن ارقم در دفاع از علی بن ابیطالب سخن راند، ولی عدم حضور بنی هاشم باعث شد تا سرانجام، در حالی که علی بن ابیطالب، به تغسیل و تدفین ایشان مشغول بود اهل سقیفه کار را تمام کرده و از هر عملی که موجب سستی پایههای بیعت با ابوبکر شود، جلوگیری کنند.
عمر بن خطاب (به عربی: ابو حفص عمر بن الخطاب بن نفيل بن عبد العزي)، از قدرتمندترین خلفای راشدین و از بزرگترین فرمانروایان مسلمان در طول تاریخ اسلام میباشد که تحت فرمان او، سرزمین بینالنهرین و سوریه را فتح شده و استیلای بر پارس و مصر آغاز شد.. عمر پس از ابوبکر در سال ۶۳۴ میلادی، به خلافت رسید و نخستین کسی بود که لقب «امیرالمؤمنین» را برای خود برگزید. در منابع اهل تسنن ادعا شده است، در سال هفتم پس از مرگ محمد، عمر با ام کلثوم دختر علی ابن ابی طالب ازدواج کرد. ولی شیعیان ادعا میکنند که عمر قاتل فاطمه زهرا است و علی دخترش را هرگز به ازدواج قاتل همسرش درنیاورد. عمر بن خطاب، در طول ده سال خلافت خود، زندگی اقتصادی سادهای داشت و از تجمل گرایی سخت متنفر بود. بارها کارگزاران خود را به دلیل تجمل گرایی برکنار، توبیخ یا جریمه کرد. از جمله خصوصیات عمر بن خطاب سختگیری او در مورد غیر عرب بود؛ به عنوان مثال چنانچه در منابع اهل سنت ذکر شدهاست وی دستور داده بود که سهم بیت المال غیر عربها برابر سهم بردگانِ عرب باشد و نیز اگر مرد عرب از عجم زن گرفت و بچهای از این ازدواج به دنیا آمد، چنانچه آن بچه در بلاد عرب به دنیا بیاید از پدرش ارث میبرد و اگر در سرزمین غیر عرب به دنیا بیاید از پدرش ارث نمیبرد ویا از ورود غیر عربها به پایتخت حکومت اسلامی که شعار برابری نژادها را داشت منع کرد او توسط یک ایرانی به نام پیروز نهاوندی کشته شود. عمر، در اخرین روزهای عمر خود، شش تن از صحابه را مامور نمود تا در مدت سه روز خلیفه سوم را تعیین کنند. این شش تن، عبارت بودند از: علی بن ابیطالب، عثمان بن عفان، عبدالرحمن بن عوف، زبیر بن عوام، طلحة بن عبید اللّه و سعد بن ابیوقاص. عمر چنین دستور داد که:«اگر چهار نفر نظری دادند و دو نفر مخالف شدند، آن دو نفر را گردن بزن و اگر سه نفر توافق کردند و سه نفر مخالفت نمودند، سه نفری که عبد الرحمان در میان ایشان نیست، گردن بزن، و اگر سه روز گذشت و بر کسی توافق حاصل نکردند، همه ایشان را گردن بزن». در این سه روز مذاکرات زیادی انجام شد و نتیجه بین علی وعثمان مردّد شد. سرانجام، عبدالرحمن، عثمان را انتخاب کرد و عثمان، به خلافت رسید.
بخشش فراوان عثمان از بیت المال به خویشاوندانش که پیشاپیش توسط خلیفهٔ دوم پیش بینی شده بود، و مال اندوزی او، از علل طغیان مردم علیه او به شمار میرود. علاوه بر این دلایل، علی بن ابیطالب، بی تابی مردم در برافکندن عثمان از خلافت را دلیل دیگری بر قتل عثمان میداند. پس از کشته شدن عثمان به دست شورشیانی از مصر و کوفه و بصره، نظرها بر علی و طلحه بود. در این میان اهالی مصر متمایل به طلحه بودند و انصار، بصریان و کوفیان تمایل بر خلافت علی داشتند.
سرانجام، ابوالحسن علی ابن ابی طالب در ۱۹ ذیحجه سال ۳۵ برابر ۱۸ ژوئن ۶۵۶، به خلافت برگزیده شد.
علی علاوه بر اینکه در مسائل شرعی (بهخاطر وقوف بسیار زیاد او بر قرآن و سنت) و در فقه، تفسیر، سیاست، محل رجوع مسلمین (به خصوص خلیفه دوم) بود در سخنوری و ادبیات نیز چیره بود. مرتضی مطهری به نقل از محمد عبده سخن او را شیواترین سخن پس از قرآن میداند. به طوری که وابستگان بنی امیه، گفتارش را از حفظ میکردند، تا بیانشان شیوا شود.∗ بخشی از گفتارها و نوشتارهای وی در کتابی به نام نهج البلاغه جمعآوری شد. به گفتهٔ اروینگ، علی، شخصی دلیر، سخنور و بخشنده بود.
خلفای اموی، عباسی و فاطمی
پس از صلح حسن و معاویه، حکومت به بنی امیه و سپس به بنی عباس رسید. عبدالرحمان سوم و جانشینانش در آندلس، فاطمیان، حفصیان و مرینیان نیز خود را جانشین محمد میدانستند. سلاطین عثمانی هیچگاه رسماً خلیفه نبودند. تنها عبدالمجید دوم از ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۴ خود را خلیفه تمامی مسلمانان خواند.
مذاهب اسلامی
مسلمانان به دو مذهب عمده شیعه و سنی بخش میشوند. هر یک از این دو فرقه انشعاباتی دارند. برای نمونه صوفیگری در میان شیعه و سنی وجود دارد.
شیعه
شیعیان بر این باورند که امام و جانشین پیامبر اسلام از راه نص شرعی تعیین میشود و امامت علی، نخستین امام شیعیان و دیگر امامان شیعه نیز از راه نص شرعی ثابت شدهاست. اصول دین در تشیّع پنجگانهاست و علاوه بر سه اصل دین توحید، نبوت و معاد، به دو اصل دیگر یعنی عدل و امامت نیز باور دارند:
عدل:یعنی اعتقاد به عدالت خدا
امامت:یعنی اعتقاد به ضرورت فرستادن امامان از سوی خدا برای راهنمایی بشر.
مهمترین مذاهب شیعه، عبارتند از دوازدهامامی، اسماعیلیه، زیدیه، کیسانیه، واقفیه و فطحیه.
اهل سنت
اهل سنت بر این باورند محمد، پیامبر اسلام، پس از خود جانشینی تعیین نکرد و پس از فوت محمد مسلمانان آن زمان بر اساس شورا یک تن را به عنوان خلیفه مسلمین انتخاب کردهاند. در آغاز در سقیفهٔ بنی ساعده، ابوبکر را که از صحابه (یاران) و نزدیکان محمد بود و در میان مسلمانان محبوبیت و اعتبار زیادی داشت، برای خلافت پس از محمد بر جامعه نوبنیاد مسلمانان انتخاب کردند. سنیان به چهار مکتب فقهی عمده که عبارتند از: حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی تقسیم میگردند.
دیگر فرقههای اسلامی
اسلام در جهان
پیامبر اسلام زمانی که در مدینه بود، برای سران امپراتوریهای جهان نامه نگاری کرد و آنها را به اسلام دعوت نمود. یکی از این نامهها خطاب به خسرو پرویز شاه ایران بود. پس از درگذشت محمد، مسلمانان در زمان خلیفه دوم به فرمان عمر، به ایران حمله کردند. و طی تقریباً ۱۰ سال ایران جز نواحی گیلان و مازندران گشوده شد.
اسلام به سرزمینهایی با زبان و فرهنگ متفاوت پا گذاشت. مردمان این سرزمینها که ندای برابری و بالندگی اسلام آنان را جذب کرده بود، برای فهم بیشتر کلام خدا به فراگیری زبان عربی پرداختند. به این ترتیب، برای نخستینبار یک زبان بینالمللی در گسترهٔ وسیعی از جهان رایج شد که به گسترش دانش کمک زیادی کرد. زبان مشترک باعث شد که هیچ دانشمندی در سرزمینهای اسلامی، احساس غربت نکند و برای دانشاندوزی به شهرهای مختلف سفر کند. نگارش کتاب به زبان عربی باعث شد هر دانشمندی از دستاوردهای علمی دانشمندان دیگر آگاه شود و ارتباط علمی، که برای پیشرفت دانش اهمیت زیادی دارد، امکانپذیر شود. ترجمهٔ آثار علمی تمدنهای پیشین به عربی باعث شد که برای نخستین بار بخش عمدهای از دستاوردهای علمی و فرهنگی بشر تا آن زمان، کنار هم قرار گیرد.
اسلام و دیگراندیشهها
مسلمانان بر این باورند که خدا پیام خود را از راه وحی بر محمد و پیامبران دیگر از جمله آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی فروفرستاد.
در واقع مسلمانان معتقدند که دین خدا در اصل از آدم تا محمد یکی است و این اصول در قرآن گردآمدهاند. متون اسلامی اینگونه بیان میکنند که یهودیت و مسیحیت مشتقاتی از تعالیم ابراهیم بوده و در نتیجه از دینهای ابراهیمی به شمار میآیند. قرآن، از یهودیان و مسیحیان (و دیگر معتقدان به ادیان با منشأ الهی) به صورت «اهل کتاب» یاد میکند.
منتقدان
علی دشتی در کتاب «۲۳ سال» عقاید پایه مسلمانان را مورد انتقاد قرار داد که قرآن از سوی خدا فرستاده نشده و تنها سخنان محمد و از روی وجدان پاکسیرت وی بودهاست و قرآن چیز تازهای برای ارائه نداشته بلکه تنها افکار و عقاید دیگر را به شکل خودش گردآوری کرده و با سخنان شخصی محمد خود را مدعی کلامخدابودن دانستهاست. البته پاسخهای فراوانی برای این کتاب توسط محققان و دانشمندان علوم اسلامی داده شدهاست.
شجاعالدین شفا هم در کتابهای «تولدی دیگر» و «پس از ۱۴۰۰ سال» ادیان سامی و دین اسلام را نقد کردهاست.احمد کسروی هم از منتقدان اسلام است.
یکتاپرستی
تک خدایی یا یکتاپرستی عبارت است از باور به یک خدای یگانه وبی همتا، ایزدی که همه چیز و همه پدیدههاوهستی را آفریده یا دربرمیگیرد.
انواع یکتاپرستی
یکتاپرستی انواع گوناگون دارد از جمله:
خداباوری (THEISM)
این روش، باور به یک «خدای شخصیتدار» است، یعنی خدایی با یک منش و شخصیت ویژه. این بینش مذهبی بر این باور است که خداوند جدای از این جهان وجود دارد و جهان و انسان را آفریدهاست. این روش باور داشتن به دین را نیز پذیرا است.
دادارباوری (DEISM)
این بینش قبول خدا منهای دین و مذهب است. دادارباوران از راه خرد و بخردانگی به وجود یک خدا معتقد میشوند و به اینکه پیامبرانی یا کتابهایی از سوی آفریننده به زمین آمده باور ندارند.
همهخدایی (PANTHEISM)
همهخداباوران یا بدیگر سخن، گرایندگان به مفهوم وحدت وجود، کل همین جهان را برابر با خدا میدانند. بسته به تعریف این مفهوم، بیخدایان، خداپرستان و دادارباوران همه میتوانند در این بینش مشترک باشند.
خدافراگیردانی (Panentheism)
خدا-فراگیر-دانی گونهای از خداپرستی است که معتقد است خدا دربر گیرنده جهان است ولی برابر با جهان نیست. یعنی جهان ما بخشی از خداست.
وحدت وجودی
بدین معنا که خدا را برابر با جهان هستی بدانند. همه چیز خداست و در عین حال هیچ چیز خدا نیست. جزو دیدگاههای عرفای اسلامی است. همه پدیدههای مخلوق را جلوهای از خدا میدانند=کثرت و در عین حال خدا فارغ از احوال این مخلوقات است و اینها نیست= وحدت آیین زرتشت (مزداپرستی) را نخستین بینش یکتاپرستانه میان آدمیان دانستهاند.که شروع آن از ایران بود.
یکتاپرستی در آیین یهود
در روایات مذهبی یهودی، نام ابرام یا ابراهیم به عنوان نخستین یکتاپرست آمده است. روایات یهودی بیان میکنند که ابراهیم با خدایان کهن که به شیوهٔ اشباح و مجسّمههای سنگی یا چوبی بودند؛ مخالفت نمود.
نظر برخی چنین است که با وجود این که بتپرستی در این زمان ممنوع شده بود؛ اما هرگز تأکید نشده بود که فقط یهوه وجود دارد و دیگر خدایان دروغین هستند. بر اساس روایت یهودی، خدا در سخن گفتن با ابراهیم خود را تنها خدا معرفی نکرده است:
من خدایی هستم که تو را از اورکلدانیان آورد تا این آن که این زمین را به تو به وراثت دهم. }(پیدایش ۱۵:۸)
در سفر خروج، خدای عبرانیان غیور نام گرفته است:
از برای آن که خدای دیگری را پرستش ننمایی، زیرا که خدای تو غیور است. }(خروج ۳۴:۱۵)
و نیز آمده است:
و خدا این کلمات را گفت که منم خداوند خدای تو که تو را از زمین مصر از بندگی رهانیدم. زنهار در حضور من تو را خدایان دیگری نباشد. مبادا که از هر آن چه در آسمان است یا در زمین، در فراز است یا در فرود، و یا از آنچه در آبهای زیرزمین است از برای خود تمثال بتراشی و آنها را سجده کنی؛ بلکه اینها را عبادت ننما زیرا من که خدای توام خدایی غیورم. }(خروج ۲۰:۵)
اما همچنین در جای دیگر تورات آمده است که:
ای اسرائیل بشنو، یهوه، خدای ما، یهوه واحد است. (تثنیه ۶:۴)
و این ذکر معروف به شَمَع است که هر کودک یهودی ابتدا آن را یاد میگیرد و هر یهودی روزی یکبار در مناجات صبح خود آن را میگوید.
در دورهای که تنخ یهودی یا اسفار تورات نگاشته شده بودند؛ هنوز تأکیدی نمیشد که فقط یهوه وجود دارد و دیگر خدایان دروغین هستند، بلکه تأکید بر غیرت و حسادت خدای عبرانی بود که نمیتوانست تحمّل کند که قوم او به خدایان دیگر سجده کنند. علاوه بر این در تنخ یهودی، بر این نکته تأکید میشد که خدای عبرانیان از دیگر خدایان بزرگتر است.
حال میدانم که خداوند از تمامی خدایان بزرگتر است؛ چون که در کاری که با نخوت رفتار نمودند، او بر آنها غالب آمد.
نفی خدایان دیگر، نخستین بار در سفر تثنیه آمده است:
پس امروز بدان و در دل خود اندیشه کن که خداوند در آسمان علیا و در زمین سفلی خدا هم اوست و دیگری جز او نیست.
پس از دوران تبعید، هنوز در معبد یهوه در اورشلیم چندخدایی پنهان در بین سران قوم اسرائیل رایج بود. در کتاب حزقیال آمده است:
و به من گفت کهای فرزند آدم؛ آیا آن زشتکاریها که خاندان اسرائیل در اینجا میکنند، میبینی اما دیگر برگشته این زشتکاریهای بزرگ را ببین. و مرا به بیرون حیاط آورد و نگریسته روزنه در دیوار بود. و به من گفت کهای فرزند آدم، این دیوار را بکن و من دیوار را کندم و اینک دری پدیدار گشت. و به من گفت که در این خانه برو که زشتکاریها را در اینجا میکنند. پس ما به درون خانه شده، نگریستم و در برابر من هرگونه از بتهای خاندان اسرائیل از جانوران درنده و حشرات پدیدار گشت که بر روی دیوار از گرداگرد منقش بود. و هفتادنفر از مشایخ خاندان اسرائیل در برابر آنها میایستادند و یأزنیا پسر شافان در میان ایشان میایستاد، هر کس مجمرش به دست و عطر چمدار بخور بالا میرفت. و به من گفت کهای فرزند آدم آیا آن چه که مشایخ اسرائیل میکنند میبینی که هر کس به حجررهٔ خود میرود و در تاریکی به پلیدی روی میآورد زیرا میگویند که خداوند ما را نمیبیند و زمین را واگذشته است. و به من گفت که بازگشته ببین پلیدیهایی را که بهجا میآورند، بنگر. و مرا به در دروازهٔ خانه خداوند که به سوی شمال بود آورد و در آنجا زنانی مینشستند که برای تموز گریان بودند. و به من گفت کهای فرزند آدم، آیا این را میبینی، بازگرد تا زشتی از این بیشتر به تو نمایان سازم. و مرا به حیاط اندرونی خانه خداوند آورد و در دهنه هیکل خداوند در میان پیشگاه و مذبح به قدر بیست و پنج نفر که پشتهای خود را به هیکل خداوند داشتند و رویهای خود را به سوی مشرق، و آشکارا آفتاب را به سوی مشرق سجده مینمودند...
یکتاپرستی در آیین اسلام
یکتاپرستی اولین رکن آیین اسلام است.
تاریخچه یکتاپرستی از نظر اسلام
قرآن انسان را به طور ذاتی و از ابتدا یکتاپرست میداند:
پس روی خود را با گرایش تمام به حق، به سوی این دین کن، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشتهاست. آفرینش خدای تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولی بیشتر مردم نمیدانند. (روم ۳۰)
کیفیت یکتاپرستی از نظر اسلام
آمده است گروهی نزد پیامبر اسلام آمدند و از او خواستند خداوند را برای ایشان توصیف نماید. در پاسخ سوال کنندگان سوره توحید نازل شد:
بگو او خداوند یگانه است (۱) خداوند صمد (۲) نه فرزند آرد و نه از کسی زاده است (۳) و او را هیچ کس همتا نیست (۴) (توحید)
اهمیت یکتاپرستی از نظر اسلام
از دیدگاه قرآن، یکتاپرستی شرط لازم برای بخشیده شدن در روز قیامت است:
مسلماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمیبخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد میبخشاید، و هر کس به خدا شرک ورزد، به یقین گناهی بزرگ بربافتهاست. (نسا ۴۸)
تاریخچه ی کلی یکتاپرستی
تاریخچه کلی یکتاپرستی را زیگموندفروید در کتاب موسی و یکتاپرستی بوسیله تحلیل روانشناسی به اثبات می رساند و به این نتیجه می رسد که یکتاپرستی از مصر وارد بین النهرین شده و موسی پیامبر قوم یهود مصری بوده
مسلمان
مُسَلمان کسی است که دین اسلام را باور دارد. اسلام آخرین و یکی از سه دین ابراهیمی بزرگ است. مسلمانان به دو گروه مذهبی کلی سنی و شیعه تقسیم می شوند. مسلمان بودن داشتن اعتقاد به سه اصل دینی؛ توحید، نبوت و معاد است و اسلام آوردن با اقرار شهادتین است. در مذهب شیعه علاوه بر اینها در توحید برای عدل خدا معنایی متمایز وجود دارد و اعتقاد بر امامت نیز ادامه پذیرش نبوت دانسته می شود و این دو را علاوه بر اصول دین، اصول مذهب خود می دانند.
واژهٔ «مسلمان» صفت فارسی؛ در اصل جمع فارسی واژهٔ عربی «مُسلِم» بوده، با تغییر حرکات بصورت صفت مفرد کاربرد یافته و جمع کاربردی آن مسلمانان میباشد.
اولین مسلمانان
پس از شخص محمد (پیامبر اسلام)، اولین زن، خدیجه همسر وی، و اولین مرد، علی بن ابیطالب، و سپس ابوبکر، زید بن حارثه، ابوذر غفاری، سعد بن ابیوقاص، لبابه دختر حارث، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیده جراح، عبدالله بن مسعود، عمار بن یاسر و سمیه مادر وی، در منابع با اختلاف در پسی و پیشی ذکر شدهاند.
جمعیت
جمعیت مسلمانان در سال ۲۰۰۹، ۲۳٫۲٪ جمعیت ۶٫۷۹ میلیاردی جهان، یعنی ۱٬۵۷ میلیارد نفر بود. نزدیکبه ۶۰٪ از مسلمانان جهان در آسیا زندگی می کنند. از این شمار نزدیکبه ۲۰۰ میلیون نفر شیعه و بقیه سنی هستند. همچنین ۰٫۸٪ از جمعیت کشور آمریکا را مسلمانان تشکیل میدهند.
جمعیت مسلمانان در سال ۲۰۰۷، ۲۰٫۱۲٪ از جمعیت ۶٫۶ میلیاردی جهان، یعنی ۱٫۳۲ میلیارد نفر بود که در رتبه دوم دینهای جهان و ادیان ابراهیمی پس از مسیحیت که 2.2میلیارد پیرو دارد ،قرار دارد.
خدا
خُدا نام اطلاق شده در فارسی به وجود آفریدگار جهان؛ اما متمایز از آن، در نظامهای ایمانی است، خواه این خدا به صورت یکتا در یکتاپرستی مطرح باشد، یا به صورت الهه ای در کنار دیگر خدایان که در چندخدایی طرح میشود. همچنین چه ارتباطش را با جهان حفظ نموده باشد و چه در امورات آن دخالت نکند. خدا متداولترین واژه ای است که به آفریدگار فراطبیعی ناظر جهان اطلاق شدهاست. متکلمان ویژگیهای گوناگونی را به مفاهیم متعدد خدا نسبت دادهاند. از معمولترین این ویژگیها می توان به علم مطلق، قدرت مطلق، حضور در همه جا در آن واحد، خیر اعلی بودن، بسیط بودن و وجود داشتن ضروری اشاره نمود.همچنین خدا به عنوان وجودی مجرد و شخصی وار؛ مرجع تام تعهد اخلاقی و بزرگترین موجود قابل تصور، تلقی شدهاست.
مسئله وجود خداوند همواره به عنوان یکی از سرفصلهای مهم کاوشهای فلسفی مطرح بودهاست، و در طول تاریخ، فلاسفهٔ متعلق به مشربهای فکری مختلف، به بیان و سنجش استدلالهایی له یا علیه وجود خدا پرداختهاند.
نامهای خدا
برای واژهٔ خدا نامهای گوناگونی استفاده میشوند که برخی از آنها از زبان عربی وارد زبان فارسی شدهاند. برخی از این نامها عبارتند از:
خداوند، ایزد، الله، دادار، یهوه، آفریدگار، یگانه، رحمان و... نام های خدا را می توانید در دعای جوشن کبیر ببینید.
گستره و فراوانی ایمان به خدا
در جهان امروز گستره ایمان به خدا در هر قاره و کشور متفاوت میباشد چنانچه عموماً در مناطق خاور میانه با توجه به اینکه زادگاه چهار دین زرتشت و یهود و مسیحیت و اسلام میباشد ،بیشتر مردمان این مناطق به خداوند مؤمن میباشند و پنای ایمان به خدا در این مناطق بیشتر میباشد،ایمان به خدا در گسترهء تاریخی این مناطق هم بودهاست چنانچه در روایات اوستا و اشعار شاهنامه قدمت خداپرستی در ایران از زمان هوشنگ یعنی هنگام غار نشینی انسان بیان شدهاست و در روزگار جمشید به اوج خود رسید.
مفهوم خدا
مفهوم خدا یا تعریف خدا در ادیان، مذاهب و مکاتب مختلف، متفاوت است. این مفاهیم میتوانند بسته به میزان انتزاع یا انضمام یا بر پایه اصول هستیشناختی و معرفتشناختی متفاوت باشند.
رابطه خدا با دین
بین خدا و دین رابطه مستقیمی برقرار نیست و افرادی بی دین هستند که هم زمان با بی دینی به خدا معتقدند به این افراد دئیست گفته میشود. همچنین ادیانی وجود دارند که پیروانشان معتقد به وجود خدا نیستند، بودیسم و بسیاری از ادیان آسیای شرقی از این گونه هستند. اگر فردی به خدا اعتقاد نداشته باشد به او بی خدا یا خدانشناس میگویند و اگر کسی به وجود خدا معتقد باشد او را خداباور یا خداشناس میخوانند. البته بین اعتقاد به توحید یا وحدانیت خداوند (یکتاپرستی) و اعتقاد به وجود خداوند (خداپرستی) تفاوت وجود دارد.
بیخدایی (آتئیسم)
به کسانی که به آفریننده و موجودی برتر باور ندارند، خداناباور (آتئیست) گفته میشود.
چندخدایی
در باور دستهٔ دیگری از دینها از جمله هندوئیسم خدایان زیادی وجود دارند. این خدایان یا ایزدان معمولاً نمادهای جنبههای گوناگون جهان برتر و ماوراءالطبیعه هستند. به اینگونه دینها، دینهای چندخدا گفته میشود. *
خداانگاری
دئیستها خدایی را باور دارند که جهان را خلق کرده اما پس از خلق آن نابود شده یا اگر همچنان وجود دارد، در آن دخالت نمی کند.
خدا در ادیان ابراهیمی
در دینهای یکتاپرست جهان، مفهوم خدا به یک وجود برتر که آفریننده جهان هستی دانسته میشود، اطلاق میگردد. از جمله دینهای یکتاپرست میتوان دینهای ابراهیمی (مسیحیت، یهودیت و اسلام) را نام برد. در این دسته از ادیان صفات گوناگونی به موجودیت خدا نسبت داده میشود، از جمله خشم، مهربانی، جاودانگی، آمرزندگی، فرزانگی و غیره. این بینش مذهبی بر این باور است که خداوند موجود برتر و بی نیازیست که جهان و انسان را آفریده است.
مهمترین نکته در ادیان ابراهیمی دین اسلام در بحث خداشناسی این نظریه است که شناخت خدا فقط با عقل و خرد و یا صرفاً ابزار بشری مقدور نیست و بلکه راه مطمئنتر، راه فطرت و برای شناخت تفضیلی تر راه مراجعه به وحی است.
خدا در آیین زرتشت
نگرش آیین زرتشت به جهان هستی، پیروی و پیوستن به قانون اشا است. از دیدگاه او خداوند جان و خرد، جهان را بر پایه هنجاری آفریده که بر تمام هستی حکمفرماست و او این هنجار و نظم حساب شده را اشا مینامد. استواری قانون اشا بر جهان هستی بازتاب اراده و خواست پروردگار است. انسان باید خود را با هنجار هستی، همگام و همراه سازد. راستی و درستی، مهر و فروتنی و فروزههای نیک انسانی را در خود پرورش دهد. تا با هنجار اشا همراه و همگام شود. قانون اشا، نیروی هماهنگ کننده جهان هستی است و هیچ پدیدهای از اتم تا کهکشان وجود ندارد که بر پایه این هنجار هماهنگ استوار و پایدار نباشد.
خدا در اسلام
خداوند در بیان فلاسفه اسلامی تعریف پذیر نیست چون به حد و رسم شناخته نمیشود و ماهیت ندارد یعنی خدا را نمیتوان دید و نمیتوان آن را وصف کرد .در دین اسلام خدا یگانه است و معبودی جز او وجود ندارد او مالک تمام آسمانها و زمین است اوست که انسان را آفریده و به او عقل داده است و اوست آفرینندهٔ تمام هستی و خلق او فرزندی ندارد و فرزند کسی نیست او بی نیاز است جز او خدایی وجود ندارد.
مسلمانان معتقدند خدا قابل تعریف نیست. از جعفر صادق حدیثی نقل شده است که: «کُلٌّ ما مَیَّزتُموها بِاَدَقِّ اَوهامکُم هُوَ مُوجودٌ مِثلُکُم مَردود اِلَیکُم» یعنی «هر آنچه شما با دقیقترین افکارتان تصور کنید، آن موجودی مثل شماست (مخلوق ذهن شماست) و (به عنوان خدا) قابل قبول نیست.» لذا فکر کردن در چیستی خدا نتیجه مثبتی نخواهد داشت، ولی تفکر در صفات خدا (مانند بخشندگی، دانایی، عدالت و غیره) از کارهای پسندیده به شمار میرود.
خدا در نزد بهاییان
دین بهائی خدا را «ذات غیب منیع لا یدرک» میداند، که شناسایی آن از طریق انسان امکان پذیر نیست، زیرا مادون مافوق خود را درک ننماید. مانند جامدات که از درک انسان عاجزند.
و همواره بین خدا و انسان رابطهای وجود داشته و دارد که به خاطر وجود چنین رابطهای است که خداوند هیچگاه انسان را فراموش نمیکند و هر موقع مشاهده کند که بندگانش از راه درست دور افتادهاند با فرستادن پیامبران باعث میشود تا انسانها به راه راست هدایت میشوند. بهائیان بر این باورند که خدا در هر زمانی بنا بر اقتضای زمان و مکان فردی را برای پیامبری بر روی زمین انتخاب مینماید.
از نظر بهائیان، تنها راه شناسایی خداوند، شناخت مظهر ظهور است، زیرا تفکّر و تعقّل آدمی هیچگاه به مقام الهی راه ندارد و هرآنچه که انسان در مورد ذات الهی بیندیشد، زاییدهٔ فکر و خیال او است. امّا مظهر ظهور الهی، جامع تمام صفات و اسماء الهی است و قابل شناسایی میباشد. البته شدّت ظهور صفات الهی در مظاهر ظهوری که در زمان و مکان متفاوت ظهور نمودهاند متفاوت است.
از دیدگاه دیانت بهایی خدا برای انسان قابل درک و فهم نیست در واقع از ذهن خارج میباشد و فقط از طریق پیامبران قابل درک است و شناخت و یگانگی عرفانی ان بطور کلی در ۴ قسمت خلاصه میشود
توحید ذات
توحید صفات
توحید افعال
توحید عبادت
خدا در نگرش صوفیان
در باور صوفیگرایان، موجود برتر یعنی خدا، (که صوفیان آن را «حق» مینامند) موجودی است که به هیچیک از صفاتی که در جهان ما یا در ذهن ما حضور دارند منسوب نیست.
گروه دیگری (از جمله عدهای از صوفیان) به همهخدایی باور دارند. همهخداباوران یا بدیگر سخن، گرایندگان به مفهوم وحدت وجود، کل همین جهان را برابر با خدا میدانند.
گروه دیگری نیز به خدافراگیردانی (Panentheism) باور دارند. خدا-فراگیر-دانی شکلی از خداپرستی است که معتقد است خدا دربر گیرنده جهان است ولی برابر با جهان نیست. یعنی جهان ما بخشی از خداست. صوفیان معمولاً معتقدند خدا را نمیتوان دارای هیچ ویژگی (از جمله ویژگیهای انساندیسی) دانست و او توصیف نشدنی است. صوفیان برای عقلانیت در شناخت خدا اهمیتی قائل نیستند و معتقدند تنها از راه شهود و سایر روشهای درونی میتوان به وجود خدا پی برد.
قرآن
قرآن کتاب اصلی دین اسلام است و در باور مسلمانان سخنان خداست که به صورت وحی از سوی او توسط جبرئیل بر پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله، نازل گردیده است. مسلمانان، قرآن را بزرگترین معجزهٔ محمد و روشنترین دلیل بر پیامبری او میدانند. قرآن اصلیترین منبع وحی در اسلام به شمار میآید و به زبان عربی است. کلمهٔ قرآن در لغت به معنی «قرائت کردن» و «خواندن» است و مسلمانان معمولاً به آن با عناوینی مانند «قرآن کریم» و «قرآن مجید» اشاره میکنند. قرآن به ۳۰ جزء تقسیم شده و ۱۱۴ سوره دارد.
محتوای قرآن در مورد خدا بر توحید و یگانگی او تاکید دارد. قرآن خدا را به انسان نزدیکتر از رگ گردنش میداند، رابطهٔ انسان با خدا را بینیاز از واسطه میداند و انسان را به تسلیم دربرابر امر خدا فرمان میدهد. قرآن پدیدههای طبیعی را نشانههایی (آیات) برای خدا میشمارد؛ دین و حقیقت را یکی میداند و تنوع ادیان را حاصل تنوع در مردم میداند. قرآن قوانین و حقوق در جامعهٔ اسلامی را نیز تعریف میکند. قرآن مومنان را به جهاد در راه خدا میخواند و آنان را به نیکوکاری، به ویژه در مورد مسکینان و یتیمان فرا میخواند.
مسلمانان براین باورند که قرآن یک بار به صورت کامل توسط جبرئیل در شب قدر بر محمد نازل گشته و سپس بار دیگر به صورت تدریجی بر او نازل شدهاست. از نظر تاریخی، دیدگاه غالب آن است که قرآن در زمان عثمان، خلیفهٔ سوم، تحت نظارت جمعی از صحابه به رهبری زید بن ثابت به صورت یک کتاب جمع گردید و نسخههایی از آن به مکه، دمشق، کوفه، و بصره ارسال گردید. قرآن فعلی براساس قرائت کوفی قرن هشتم میلادی چاپ گردیده است.
به باور کسانی که به فرازمینی بودن این کتاب اعتقاد دارند «قرآن رساترین بیان است و از نظر موسیقی و وزن لفظی، در لغات و جملاتش نشانههای وحیانی ربانی مشهود است. وزنش نه وزن شعر است نه نثر، بلکه هر دو و برتر از هر دو است، در حدّی که در توان غیر خدا نیست، وزن و لفظ آن به گونهای تناسب و انسجام با معنا دارد که گوئی معناهایش در آن تجسم یافته است.»
مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود میدانند و از آن با افزودن القابی چون «کریم» و «مجید» یاد میکنند. قرآن، خود را به نامهای «لوح حفاظتشده» ((به عربی: «اللَوح المحفوظ»))، ذکر و فرقان میخواند.
ریشه یابی واژه قرآن
واژه قرآن ۷۰ بار در کتاب قرآن بکار رفته است. گفتارهای مختلف در معنی و ریشه یابی واژه قرآن عبارتند از:
قرآن اسم خاص کتاب مسلمانان و لفظی جامد است (شافعی).
قرآن هم ریشه با قرینه و معنای آن، همانند بودن آیاتش با یکدیگر است (فراء).
قرآن مشتق از قرن است; زیرا آیات و سورههای آن مقرون به یکدیگرند (اشعری و جمعی دیگر).
قرآن کلمهای است مهموز و از قرء به معنای جمع آوری، مشتق شده است; زیرا گردآورنده دستاوردهای کتب آسمانی گذشته است.گفته شده«قرآن» از ریشهٔ «قرء» گرفته شدهاست، و در واژه به معنی «جمع نمودن، فراهم آوردن، سال و همچنین خواندن» است. در سوره علق به این معنی اشاره میشود.(ابن اثیر و زجاج).
قرآن کلمهای است مهموز و از قرا به معنای تلاوت و قرائت گرفته شده است. (کیانی و جمعی دیگر).
قرآن ریشه عربی ندارداز واژه سریانی کرانا به معنی درس گرفته شده است.(بیشتر لغت شناسان غربی. فرهنگ ریشه یابی) اگر کرانا به معنی درس و خواندن باشد پس میتوان گفت قراء نیز از همان واژه سریانی اخذ شده است. بریتانیکا- بریتانیکا " -
نامهای قرآن
اسامی قرآن، از جمله امتیازاتش این است که چه اسمهای خود قرآن و چه اسمهایی که قرآن برای اشخاص یا برای بلاد معین کردهاست، دارای معانی خاص و مناسب با مسمّایش میباشد. برخلاف اسمایی که صرفاً از نظر لفظی اسم است ولی از نظر معنوی اسم نیست. چون اسم به معنای علامت است. علامت یا یک بعدی است مثل زید، که فلان شخص است، اما معنای زیدیّت در او اصلاً مطرح نیست. گاهی اوقات، هم از نظر لفظی اسم است و هم از نظر معنوی، مثل الله، اِله، رحمن، رحیم، اسماء ذات، اسماء صفات، اسماء فعل که تماماً هم از نظر لفظی، اشاره و علامت است و هم از نظر معنوی. سایر اسماء قرآن ـ که حدود چهل اسم در قرآن آمده ـ همه چنین است. از جمله:کتاب، قرآن، فرقان، مبین، بیان، تبیان، برهان، عظیم، عزیز، کریم، صراط مستقیم، حکم، ذکر، موعظه، نور، روح، مبارک، نعمت، بصائر، رحمت، حق، فصل، هادی، شفا، هدی، تنزیل، مُهین، قیّوم، بشیر، نذیر، حدیث، نجوم، حبل، مثانی و
قرآن خاتم کتب آسمانی
قرآن در چند آیه، خود را خاتم کتب آسمانی معرفی کرده و نزول کتاب آسمانی را پس از خود رد میکند:
وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا ۚ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(سوره انعام-۱۱۵). یعنی: و سخن پروردگارت : قرآن در حال راستی و عدالت، تمام شدهاست، و هیچ تغییر دهندهای (حتی خدا) برای کلمات او نیست، و او بسی شنوای بسیار دانا است.
محمد صادقی تهرانی در تفسیر ترجمان فرقان آوردهاست:
عبارت «و تمّت کلمة ربّک صدقاً و عدلاً»، آیات صدق و عدلِ آسمانی را که راهنمای راستی و عدالت است با نزول قرآن پایان یافته معرفی کرد. در نتیجه آنچه را که پس از قرآن به نام کتاب آسمانی خوانده شود کذب و ظلم خواندهاست. عبارت «و هو السّمیع العلیم» اشاره به این است که پروردگار، یاوهگوئیها و گزافگوییهای مدعیان کتابِ آسمانی پس از قرآن را میشنود و به انحراف و عجز آنان آگاه است.
همچنین، محمد حسین طباطبایی میگوید:
مراد از تمامیت کلمه - و خدا بهتر میداند - این است که این کلمه یعنی ظهور دعوت اسلامی با نبوت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نزول قرآن که مافوق همه کتابهای آسمانی است پس از آنکه روزگاری دراز در مسیر تدریجی نبوتی پس از نبوت دیگر و شریعتی پس از شریعت دیگر سیر میکرد به مرتبه ثبوت رسیده در قرارگاه تحقق قرار گرفت.
قرآن در جایی دیگر می گوید: اتْلُ ما أُوحِی إِلَیکَ مِنْ کِتابِ رَبِّکَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً. یعنی: آنچه را که از کتاب پروردگارت، سویت وحی شده (برایشان) بخوان و پیروی کن. کلمات آن : خدا و قرآن را هیچ تبدیل کنندهای نیست. جز او : خدا و کتابش هرگز پایگاه و پناهگاهی (وحیانی) نتوانی یافت.
آیه فوق با لفظ «لن» که در زبان عربی برای نفی ابدی استعمال میشود ابدیت قرآن را اثبات میکند و آن را تا انقراض بشریت به طور انحصار، هادی و پناه ره گم کردگان معرفی نمودهاست. به علاوه در سوره فصّلت، سخن از حاکمیت و غلبه کلّی قرآن بر عموم کتب پیامبران است:
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ (۴۱) لا یأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ (۴۲). یعنی: کسانی که به این یادواره : قرآن -چون بدیشان رسید- کفر ورزیدند(به کیفر خود میرسند) و براستی این کتابی است عزیز : چیره(علیه معارضان) (۴۱). از پیش رویش و از پشت (سرش) باطل سویش نیاید؛ فرو فرستادهای پیاپی از حکیمی بسی ستودهاست (۴۲).
در سوره نحل، قرآن با تبیان کل شیء بودن توصیف شده: نَزَّلْنا عَلَیکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِین. یعنی: این کتابی را به تدریج بر تو فرو فرستادیم در حالی که برای هر چیزی روشنگر است، و (نیز) هدایت و رحمت و بشارت برای ایمان آورندگان است (۸۹).
و با عبارت دیگر: ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیء. یعنی: ما هیچ چیزی را در کتاب (تکوین و تشریع) فروگذار نکردیم (۳۸).
و نیز: وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِین. یعنی: و هیچ تر و خشکی نیست، مگر اینکه در کتابی روشنگر ثبت است(۵۹).
علی بن ابی طالب نیز با اشاره به خاتمیت قرآن میفرماید: کِتَابُ اللَّهِ بَینَ أَظْهُرِکُمْ نَاطِقٌ لَا یعْیا لِسَانُهُ وَ بَیتٌ لَا تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ وَ عِزٌّ لَا تُهْزَمُ أَعْوَانُهُ. یعنی: کتاب خدا در برابر شما است، این کتاب گویندهای است که هیچگاه از تکلم باز نمیایستد (تا انقراض جهان رهبر آدمیان است) و خانهای است که پایههایش ویران ناشدنی است و عزت و عظمتی است (برای انسانیت) و غلبه و سیطرهای است بر عموم کتب که هیچگاه یارانش مغلوب و منکوب نمیگردند.
و نیز: وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیسَ عَلَی أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی. یعنی: این بدانید که پس از تابش انوار هدایت قرآن هرگز هیچکس به کتاب و قانوان دیگری نیاز ندارد و به جز قرآن قانون دیگری نیست که نیازمندیهای دینی و روحانی را رفع کند.
و نیز: بِکِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِینُ وَ النُّورُ الْمُبِینُ وَ... لَا یعْوَجُّ فَیقَامَ وَ لَا یزِیغُ فَیسْتَعْتَب. یعنی: بر شما باد که فقط به کتاب الله (قرآن) تمسّک جوئید که پیوندی است متین و ناگسستنی میان خدا و بندگان. نوری است که حقایق را آشکار میکند، کجی در آن نیست تا نیازی به تصحیح داشته باشد. انحرافی در آن راه ندارد تا مورد عتاب و سرزنش قرار گیرد.}}.
ساختار
ساختار اصلی قرآن -توقیفی- شامل؛ سوره (114 سوره) و بصورت خردتر، آیه (کلاً 6236 آیه) می باشد و مشهورترین ساختار قراردادی با حفظ تناسب تقسیم قرآن به سی جزء مساوی از نظر حجم می باشد.
سوره
سوره در واژه به معنای «بُریده شده» است و در اصطلاح واحدی است دربرگیرندهٔ گروهی مستقل از آیات قرآن که مَطلَع «بسماللهالرحمنالرحیم» و مقطعی دارد. به اعتقاد شیعیان هر سورهٔ قرآن - جز سورهٔ توبه - با آیه «به نام خداوند بخشندهٔ مهربان» آغاز میشود. اهل سنت «بسمالله» را جزء سوره نمیدانند. در قرآن کلمهٔ «سوره» به همین معنا به کار رفتهاست؛ مانند در آیهٔ تحدی (مبازره طلبی).
قرآن ۱۱۴ سوره دارد. هر سوره میشود یک یا چند نام داشته باشد که بیشتر از کلمهای از آن سوره و یا رخداد ای مربوط به آن گرفته شدهاند. برخی بر این باورند ترتیب سورهها بدست پیامبر تعیین شده و برخی بر این باورند که آنها به هنگام گردآوری در زمان عثمان کما بیش به ترتیب درازای مرتب شدهاند. سورههای قرآن به دو دستهٔ مکی (فروفرستاده شده در مکه) و مدنی (فروفرستاده شده در مدینه) تقسیم میشوند. سورهها لزوماً یگانگی موضوعی ندارند. نام رایج و شمار آیات هر یک در انتهای این نوشتار آمدهاست. برای مشاهده فهرست نام سورهها و شمار آیات آنها به نوشتار سوره رجوع کنید.
قرآن ۱۱۴ سوره دارد. سورهٔ ۹ قرآن سوره توبه «بسم الله الرحمن الرحیم» ندارد ولی سورهٔ ۲۷ قرآن یعنی سورهٔ نمل ۲ «بسم الله الرحمن الرحیم» دارد. طولانیترین سوره قرآن سوره بقره است که دربرگیرنده ۲۸۶ آیهاست. کوتاهترین سوره قرآن هم کوثر با ۳ آیهاست.
آیه
آیه در واژه به معنی نشانهاست و در اصطلاح کوچکترین واحد تقسیم قرآن است. این واژه در قرآن به همین معنای ویژه نیز به کار رفتهاست. یک آیه میتواند چند حرف، چند واژه، یک یا چند جمله و یا یک یا چند بند (پاراگراف) باشد. بر پایه محاسبهٔ رایانهای شمار همه آیات قرآن ۶۲۳۶ تا است. (رامیار، تاریخ قرآن:۵۷۰) برخی آیات مانند آیهٔ نور (نور، ۳۵)، آیه الکرسی، آیهٔ تطهیر (احزاب، ۳۳)، آیه ولایت (مائده، ۵۵) و آیهٔ حجاب (نور، ۳۰ و ۳۱) با نامهای ویژهای مشهورند..
بنابه اعتقاد مسلمانان اولین آیاتی که بر پیامبر اسلام نازل شدند، ۵ آیه اول از سوره علق بود. مسلمانان باور دارند ترتیب آیات قرآن توسط محمد طبق وحی تنظیم شدهاست. عدهای از دانشمندان مسلمان معتقدند که برخی آیات نظیر آیهٔ «اکمال دین» (مائده، ۳) به هنگام گردآوری و تدوین از جای اصلی خود خارج شدهاند. متن قرآن به ظاهر بدون آغاز، میانه و پایان است. ساختار آن غیرخطی و مانند یک تار عنکبوت است.
تعداد کل آیات قرآن ۶۲۳۶ است. البته در این رقم هم اختلاف هست. مثلاً در این محاسبه، «بسم الله الرحمن الرحیم» فقط در سورهٔ فاتحه (اولین سورهٔ قرآن) شمرده شدهاست (البته بجز سوره فاتحه؛ «بسم الله الرحمن الرحیم» که در ابتدای همه سورههای قرآن جز سوره توبه که «بسم الله الرحمن الرحیم» ندارد- قرار دارد جزء آیه اول آنها محسوب میشوند.) نظراتی دیگر نیز در این باره بسیار موجود است، برای مثال اشخاصی میگویند ۶۶۶۶ و اشخاصی دیگر میگویند ۶۲۳۴.
بلندترین آیه قرآن، آیه ۲۸۲ بقرهاست که در آن ۲۰ دستور از جانب خداوند آمدهاست. کوتاهترین آیه قرآن نیز آیه ۶۴ سورهٔ الرحمن است که رنگ باغ بهشتی را توصیف میکند.
کلمه
بسته به روش شمارش و تعریف واژه و نیز نحوهٔ رسمالخط، اعداد گوناگونی برای شمار واژههای و حروف قرآن گفته شده. مشهورترین آنها ۷۷۷۰۱ واژه و ۳۲۳۶۷۱ حرف است که حدود ۱۰ هزار واژه آن غیر تکراری است و ۱۲۶۰ واژه از آنها به عنوان ریشه ۸۰ درصد ۱۰ هزار واژه شناخته میشود
دیگر تقسیمبندیها
قرآن به ۳۰ بخش تقریباً مساوی به نام جزء تقسیم شدهاست. هر جزء از دو قسمت مساوی به نام حزب تشکیل شدهاست و احزاب به نصف و ربع حزب تقسیم میشوند (برخی نیز هر جزء را به ۴ حزب تقسیم میکنند و در این صورت ۱۲۰ حزب داریم).
فارسیزبانان قران را به سه پاره و دو پاره و یک پاره تقسیم می کردند پاره به معنی بخش یا فصل است در بعضی موارد همچنین یک چهارم از قرآن را هفتک و یکهفتم آن را هفتیک مینامیدند. در برخی مکتبهای قدیم، کودکان نخست هفتک (از ۱ تا ۷) قرآن را بدون دانستن معنی نگهداری میکردند و بعد به بقیه امور حفظی و معانی میرسیدند.
سبک
سورههای مکی از سورههای مدنی مسجعترند. همچنین آیاتی که به حوادث قیامت و بیم و امیدِ آن میپردازند، بیشتر احساسات خوانده را منقلب میسازند و آیاتی نظیر آیات احکام به گونهای است که خرد خواننده را مخاطب قرار میدهد. سبک آیات قرآن با شعر و حتی سبک روایات از پیامبران و امامان متفاوت است. پژوهشی مبتنی بر پردازش زبانهای طبیعی نشان داده است که قرآن تنها یک مولف دارد.
اسلام، دینی یکتاپرستانهو از دینهای ابراهیمی است. به پیروان اسلام «مسلمان» میگویند. هماکنون اسلام از دید شمار رسمی پیروان، در جایگاه دوم در جهان جای دارد.
مسلمانان براین باورند که خداوند، قرآن را به محمد از طریق فرشته ای به نام جبرئیل فروفرستادهاست. به باور مسلمانان خدا بر بسیاری از پیامبران، وحی فرستاده و محمد آخرین آنان است. مسلمانان محمد را اعادهکننده ایمان توحیدی خالص ابراهیم، موسی، عیسی و دیگر پیامبران میدانند و معتقدند که اسلام کاملترین و آخرین آیین الهی است.
پال فریدمن میگوید: «اسلام به معنی تسلیم در برابر خداست. اسلام دین قانون و عمل است، نه ریاضت و رهبانیت. اسلام یک دین میانهرو است؛ تشویق به کمک به فقیران میکند ولی تشویق به ترک دنیا نمیکند. اسلام بر رفتار درست تاکید میکند: شرابخواری و قمار منع شدهاند و مسلمان موظف است از خوردن غذای حرام خودداری کند. مسلمان میتواند مستقیماً با خدا راز و نیاز کند و لزوماً نیازی به واسطه فیض نیست. مسجد تنها مکان تجمع است و مانند کلیسا دارای قدرت مذهبی نیست. اسلام، برخلاف یهودیت، پس از ظهور به سرعت دینی جهانی میشود و مردم را به مسلمانشدن تشویق میکند ولی اصرار زیادی بر مسلمانکردن ندارد.»
اسلام نسبت به ادیان اصلی و پرجمعیت دنیا جدیدترین دین است و حدود یک میلیارد و دویست میلیون نفر پیرو دارد که دومین دین پرجمعیت دنیا به شمار میآید. اسلام سریعترین دین از لحاظ گسترش و رشد در میان ادیان دنیا است. گستره جغرافیایی اسلام از غرب آفریقا تا جنوب شرق آسیا است، همچنین جوامع اقلیتهای مسلمان نیز در سرتاسر جهان پراکنده هستند. اسلام دومین یا سومین دین پر جمعیت در اروپا و قاره آمریکا میباشد.
واژه شناسی
اسلام در زبان عربی از ریشه (س-ل-م) است و معنی لغوی این ریشه «سالم شدن» و «رهایی یافتن از آفات» است. واژه «سلام» نیز مشتق شده از همین ریشه است. با توجه به معنی اسلام، «مسلم» (در فارسی: مسلمان) یعنی کسی که خدا را خالصانه و بی ریا میپرستد و اختیار خود را تسلیم امر و نهی او میکند.
باورها
معارف اسلامی به سه بخش کلی تقسیم میشوند:
اصول عقاید: باورهای بنیادین فکری (اصول دین یا عقاید) که توحید، اساسی ترین آنها است.
اخلاق: توصیههای اخلاقی که برخی از آنها، عبارتند از: عدالت، شجاعت و عفت.
احکام فقهی: فرامین عملی و عبادی که اساسی ترین آنها (فروع دین یا فقه اصغر) هستند. فرامین عملی آداب، مناسک و عبادات را دربرمیگیرد.
عقاید را در علم کلام، احکام را در علم فقه و اخلاق را در علم اخلاق شرح و بسط میدهند.
اصول عقاید
از بنیادیترین باورهای مسلمانان تحت عنوان اصول دین یاد میشود. اصول دین نزد مسلمانان سه عدد هستند اعتقاد به هر کدام از این اصول، باورهایی را به عنوان زیر شاخه موجب میشود:
توحید: یعنی اعتقاد به یگانگی خداوند و اعتقاد به صفات او.
نبوت: یعنی اعتقاد به ضرورت فرستادن پیامبران از سوی خداوند برای راهنمایی بشر.(و اعتقاد به پیامبری محمد).
معاد: یعنی اعتقاد به وجود جهانی که بعد از فروپاشی این جهان کنونی، نمایان میشود و در آن جهان نیکان و بد کرداران به سزای کردار خویش میرسند.
در میان این اصول آنچه ریشه بقیهاست، توحید میباشد، به طوری که دین شناسان مسلمان میکوشند تا با اثبات آن بقیه اصول و فروع را ثابت کنند شیعیان علاوه بر این سه اصل، به عدل و امامت نیز به عنوان اصلهای چهارم و پنجم معتقدند.
الله
الله نام ویژهٔ خدای یکتا در قرآن و نوشتارهای اسلامی است. با این حال فارسیزبانان معمولاً از واژهٔ خدا استفاده میکنند. به باور مسلمانان خداوند در اسلام به زبان اصلی که همان زبان عربی فصیح (زبان قرآن) است ۱۰۰۱ نام دارد که یک نام خداوند، اسم اعظم است. بیشتر اسامی خدا، در اسلام، نشاندهندهٔ برتری مطلق است.
شناخت خداوند اصلی ترین باور مسلمانان است و همین موضوع است که این دین را در میان سایر ادیان ابراهیمی متمایز ساخته. خلاصه باور مسلمانان به خدا را میتوان در جملهای از قرآن دید که در آن گفته میشود:
ِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر (ترجمه: هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست)–۱۱
که در تفسیر آن از علی بن ابی طالب نقل شده که آن را توصیف قابل قبول خدا دانستهاست و مفسرین هم به تبعیت از وی گفتهاند: «این جمله در حقیقت پایه اصلی شناخت تمام صفات خدا است که بدون توجه به آن به هیچیک از اوصاف پروردگار نمیتوان پی برد»
شهادتین
پذیرش اسلام از سه روش امکان دارد: گفتن شهادتین، با انجام دادن کارهای ویژه مسلمانان، اسلام با پیروی از اعمال مسلمانان. شهادتین: «اشهد ان لا اله الا الله» و«اشهد ان محمدرسول الله»
قرآن
قرآن، کتاب مقدس مسلمان است و به زبان عربی نوشته شدهاست، که طبق مندرجات آن و باور مسلمانان توسط وحی الهی به محمد فروفرستاده شد.
به اعتقاد مسمانان «قرآن وحی نامه اعجازآمیز الهی است، که به زبان عربی واژه به واژه توسط فرشته وحی، جبرئیل امین، از جانب خداوند و از لوح محفوظ بر قلب و زبان پیامبر اسلام هم اجمالاً یکباره، و هم کمکم در طول ۲۳ سال نازل شدهاست.»
این کتاب معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان است و مسلمانان آن را «معجزه» و «سند اثبات پیامبری» محمد میدانند.
اغلب مذاهب اسلامی بر درستی متن آن اتفاق نظر دارند و اختلافات در نحوه خواندن متن، تفسیر و گاهی، ترتیب آن است. میزان این اتفاق نظر به اندازهایست که شیعیان دوازدهامامی ایران و وهابیان عربستان رسمالخط واحدی از قرآن را بهکار میبرند. مسلمانان روی بیخطابودن قرآن تاکید دارند. مفسرین اهل سنت بصورت تاریخی همواره معتقد بودند که آیات قرآنی که در امروزه در دست ما است دقیقاً همان چیزی است که محمد بیان کردهاست و هیچگونه تغییری اعم از حذف یا اضافه در آن صورت نگرفتهاست. مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود میدانند و از آن با القابی چون «کریم» و «مجید» یاد میکنند. قرآن، خود را به عنوان «لوح حفاظتشده» ((به عربی: «اللَوح المحفوظ»)) میخواند.∗
خاتمیت اسلام
از دیدگاه مسلمانان، اسلام خاتم ادیان الهی است. خاتمیت به این معناست که اسلام در بر دارنده تمام آن مطالبی است که باید از طریق وحی برای انسان بیان شود. {قرآن دین اسلام را به عنوان خاتم ادیان الهی معرفی میکند:
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یهْدِی لِلَّتِی هِی أَقْوَمُ.
یعنی اگر شریعت اسلام را در یکسو و سایر شرایع آسمانی را که برای سراسر حیات بشر در دورانهای گذشته مقدّر شدهاست در طرف دیگری بگذاریم، شریعت اسلام از همه آنها استوارتر است که این خود معنی خاتمیت و شریعت آخرین است.
قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ دِیناً قِیماً مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِین.
به جهانیان بگو: پروردگار مرا به راهی راست رهبری فرموده و آن دینی است قیم و زوالناپذیر که بنیادش از همان سنت و رویه ابراهیم است. در سوره بینه پس از آنکه میفرماید "مشرکین دست از عقیده باطل خود برنمیدارند جز آنکه فرستاده خدا با آیات و بینات فرا رسد و آیات کتاب قیم را برایشان بخواند. اینان دستوری ندارند جز آنکه خدای را با نیت پاک پرستش کنند، نماز بخوانند و... ، میفرماید: ذلِکَ دِینُ الْقَیمَة. این آیین –اسلام- دینی است قیم و زوالناپذیر.
در سوره آل عمران:
وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِین. هر که جز آیین اسلام در جستجوی آیین دگر آید، تا اید و انقراض جهان از او پذیرفته نیست و بروز رستاخیز از زیانکاران است.
در سوره مائده:
الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً. امروز که پیامبر اسلام عهدهدار هدایت بشر است، دین را برای شما تکمیل و نعمت را برای شما تمام کردم، و خشنودم که برای همیشه بر دین اسلام باقی باشید. روشن است که آیات فوق آیین اسلام را پابرجاترین راه هدایت و دین قیم و زوالناپذیر و گرویدن به غیر آن را تا انقراض جهان غیرقابلقبول دانسته و او را کمال و بلوغ دیانت و تمام نعمت معرفی کردهاست.
در روایاتی از ائمه اسلام: نیز به ابدیت آیین اسلام تصریح شدهاست از جمله علی بن ابیطالب گوید:
إِنَّ هَذَا الْإِسْلَامَ دِینُ اللَّهِ الَّذِی اصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ... ثُمَّ جَعَلَهُ لَا انْفِصَامَ لِعُرْوَتِهِ وَ لَا فَکَّ لِحَلْقَتِهِ وَ لَا انْهِدَامَ لِأَسَاسِهِ وَ لَا زَوَالَ لِدَعَائِمِهِ وَ لَا انْقِلَاعَ لِشَجَرَتِهِ وَ لَا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ} اسلام همان آیینی است که پروردگار بزرگ آن را در میان ادیان برگزیده و قوانین آن را به اندازهای استوار فرموده که دستاویز آن پایان ناپذیر و حلقهاش گسستنی نیست. اساس و بنیادش انهدام نمیپذیرد و ارکانش زایل و نابود نمیگردد. درختش هرگز از ریشه بیرون نیاید این چنین مدنش نیز هیچ وقت پایان نمیپذیرید.
فروع عملیه
تقویم و اوقات شرعی
اوقات شرعی، به زمانهای مشخص و دقیقی از شبانه روز، گفته میشود که شخص دیندار، در آن زمانها، رفتار دینی زماندار خود را انجام میدهد. محاسبه دقیق زمانهای شرعی، از دیرباز، نزد منجمان، رایج بودهاست.
اذان
اهل سنت، عقیده دارند که نخستین بار، اذان در مدینه خوانده شد و حمزه این پیشنهاد را به محمّد داد. در حالی که برخی دیگر، طبل، بوق یا زنگ را برای دعوت مردم به نماز، پیشنهاد کرده بودند. اهل سنت، همچنین بر این باور هستند که بعضی عبارات اذان، مانند «الصلوة خیر من النوم» را عمر بن خطاب افزودهاست. این در حالی است که شیعیان اذان را عبادتی میدانند که از جانب خدا تعیین گردیده و تغییر در جملات اذان را بدعت میدانند، شیعیان همچنین از لفظ اشهد ان علی ولیالله و اشهد ان علی حجت الله در اذان استفاده میکنند ولی هیچ دلیلی از پیامبر مبنی بر کاربرد این الفاظ در نماز ثابت نشده است همچنین عقیده شیعه این است که محمّد پیش از هجرت، برای تمام نمازهای واجب خود، اذان میگفتهاست. در ایران، اغلب اذان را در آواز بیات ترک در گوشه روحالارواح میخواندهاند. در مراسم تعزیه، اگر اذان گفته شود، به آواز کردی است. اولین اذان سال در یکم هجری و در مدینه بود. در مسند ابوداود به اسناد صحیح از عبدالله پسر زید پسر عبد ربه انصاری آمده که او برای اولین بار پیشنهاد اذان را به محمد داده و محمد از او پذیرفته است.
تاریخ اسلام
محمد
ابوالقاسم محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم (۵۷۰ - ۶۳۲)، بنیانگذار و پیامبر دین اسلام است. درباره زندگی محمد گزارشهای فراوان و روشنی در متون تاریخی آمدهاست، ولی مانند هر شخصیت مهم تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمام جزئیات زندگی او مشخص نیست. از اینروی که محمد، از تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ بشری است؛ زندگانی، اعمال و افکار او در طی قرنها، بین موافقان و مخالفانش محل اختلاف و منازعه بودهاست. در دوران جوانیاش، او را امانتدار میدانستند و «محمد امین» خطاب میکردند.
در قرون وسطی، محمد در تصور عمومی غربیان بت یا خدایی پنداشته میشد که توسط مسلمانان پرستیده میشود. پس از اصلاحات پروتستانی، تصور غرب از محمد تغییر کرد، و در نگاه عمومی آنان به شخصی متقلب، مکار و خودخواه تبدیل شد.
پیش از پیامبری
در جوانی همراه گروهی از جوانان قبایل دهگانه مکه، درصدد برآمده بودند تا با ایجاد گروهی از پاسبانهای داوطلب، اجازه ندهند تا حق ستمدیدگان توسط ستمکاران پایمال شود. نام پیمان این نیروهای داوطلب حلفالفضول (پیمان جوانمردان)، و محمد از شمار موسسان آن بود. او به این موضوع، که در جوانی در چنین نیرویی عضویت داشتهاست افتخار میکرد.
پیامبری در مکه
خدیجه همسرش، نخستین کسی بود که به وی ایمان آورد و پس از وی علی بن ابیطالب پسر عمو، و زید بن حارث پسر خواندهاش. شیعیان بر این باورند که طبق اسناد و مدارکی؛ محمد بارها در معرض عموم علی را به عنوان جانشین خود انتخاب کرده که از مهمترین این اسناد به «زمان دعوت از نزدیکان» (عشیره الاقربین)، و به آخرین سفر حج در غدیر خم اشاره میکنند و میگویند که در آن زمان حتی عمر و ابوبکر و دیگر صحابه با علی بیعت کردهاند. سنیها این قضیه را منکرند، ولی علی را نیز همچون دیگر صحابه محترم میشمارند. و نیز گفته میشود که جعفر ابن ابوطالب، زید (تنها مسلمانی که بجز محمد، نامش در قرآن آمده)، ابوذر، ابوبکر و زبیر نیز از زمره دیگر نخست ایمان آورندگان به اسلام بودند.
اولین مسلمانان
پس از شخص محمد امین پیامبر اسلام اولین زن، خدیجه همسر وی، و اولین مرد، علی امام اول شیعیان، و سپس ابابکر، زید بن حارث، اباذر غفاری، سعد بن ابیوقاص، لبابه دختر حارث، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیده جراح، عبدالله بن مسعود، عمار بن یاسر و سمیه مادر وی، در منابع با اختلاف در پسی و پیشی ذکر شدهاند.
محمد تا سه سال پس از بعثت دعوت خود را آشکار نکرد. اولین گروهی که محمد آنها را آشکارا به اسلام دعوت نمود، بستگان خودش بودند. پس از آن به کوه صفا رفت، و تمام قریش را به پذیرش اسلام فراخواند.
پس از مدتی سران قریش تصمیم به مقابله با وی گرفتند. اولین اقدام آنها گفتگو با ابوطالب بود. سران قریش پس از آنکه کمک خواستن از ابوطالب را بیهوده دیدند، تصمیم به یاری جستن از یهودیان مدینه گرفتند، ایشان، سه سؤال را برای پرسش از محمد، مطرح کردند و گفتند اگر وی پاسخ را بداند، در پیامبری او شکی نیست. محمد درست زمانی که سران قریش احساس پیروزی میکردند، پاسخ آن پرسشها را داد.
پیامبری در یثرب
بر پایهٔ روایتهای اسلامی، قریشیان برای کشتن محمد نقشهای را طرح کردند. محمد به کمک علی ایشان را گمراه کرد، و به همراه ابوبکر از مکه بیرون رفت. به این سان، در سال ۶۲۲ میلادی (برابر با سال سیزدهم پس از آغاز دعوت خود) وی به مدینه که آبادی بزرگی بود هجرت کرد. همراهانی که با وی از مکه به مدینه مهاجرت کردند مهاجران، و مردم یثرب که پیامبر و مهاجران را یاری رسانده بودند انصار نامیده شدند. این هجرت مبدا تقویم اسلامی شد.
به نوشته محمود طالقانی مسلمانان، معتقد به ذکر مشخصات پیامبری محمد در کتابهای مقدس پیش از او هستند، در حالی که یهودیان و مسیحیان چنین موضوعی را نپذیرفتند. او سبب هجرت اقوامی از یهودیان را به سرزمین حجاز، و سکونت در دهکدهٔ گمنام و بی نام و نشان یثرب را ناشی از همین پیشبینیها و پیشگوییها میداند.
مرگ
محمد چند ماه پس از حجة الوداع مریض شد، و چند روزی از سردرد و ضعف رنج برد. در روزی دوشنبه که محمد سخت بیمار بود و نتوانست از خانه بیرون رود، ابوبکر به پیشنمازی با مسلمانان نماز خواند. محمد سرانجام در همان روز دوشنبه ۲۸ صفر برابر با ۸ ژوئن ۶۳۲، در حالی که ۶۳ سال زیسته بود از دنیا رفت. پس از درگذشت محمد، ابوبکر وارد مسجد شد و آیهای از قرآن را با این مضمون خواند: «محمد نیست مگر فرستادهای که پیش از او فرستادگان آمده و رفتهاند؛ پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود به سوی گذشتگانتان بازخواهید گشت؟ و هر کس بازگردد به خدا آسیبی نمیزند، و خدا سپاسگزاران را پاداش میدهد. سپس گفت:
ای مردم، هر کس محمد را میپرستد، پس بداند همانا محمد مرده است و هر کس خدای محمّد را میپرستد، بداند که او زندهای است که هرگز نمیمیرد.
او را در خانه عایشه همسرش دفن کردند. مسجدی که بعدها به محل دفنش افزوده شد، به زیارتگاه مسلمانان تبدیل شد.»آلعمران ۱۴۴
خلفای راشدین
ابوبکر، از صحابه و دوستان محمد، برای نخستین بار، لقب «صدیق» را از او دریافت کرد. او، هنگامی که اسلام را پذیرفت، حدود ۴۰ سال سن داشت. پس از درگذشت محمد، اتحاد میان مهاجران، به خصوص زمینهسازی عمر و ابوعبیده بن جراح، کار را برای تصدی مقام خلافت توسط ابوبکر، هموار کرد. هر چند منذر بن ارقم در دفاع از علی بن ابیطالب سخن راند، ولی عدم حضور بنی هاشم باعث شد تا سرانجام، در حالی که علی بن ابیطالب، به تغسیل و تدفین ایشان مشغول بود اهل سقیفه کار را تمام کرده و از هر عملی که موجب سستی پایههای بیعت با ابوبکر شود، جلوگیری کنند.
عمر بن خطاب (به عربی: ابو حفص عمر بن الخطاب بن نفيل بن عبد العزي)، از قدرتمندترین خلفای راشدین و از بزرگترین فرمانروایان مسلمان در طول تاریخ اسلام میباشد که تحت فرمان او، سرزمین بینالنهرین و سوریه را فتح شده و استیلای بر پارس و مصر آغاز شد.. عمر پس از ابوبکر در سال ۶۳۴ میلادی، به خلافت رسید و نخستین کسی بود که لقب «امیرالمؤمنین» را برای خود برگزید. در منابع اهل تسنن ادعا شده است، در سال هفتم پس از مرگ محمد، عمر با ام کلثوم دختر علی ابن ابی طالب ازدواج کرد. ولی شیعیان ادعا میکنند که عمر قاتل فاطمه زهرا است و علی دخترش را هرگز به ازدواج قاتل همسرش درنیاورد. عمر بن خطاب، در طول ده سال خلافت خود، زندگی اقتصادی سادهای داشت و از تجمل گرایی سخت متنفر بود. بارها کارگزاران خود را به دلیل تجمل گرایی برکنار، توبیخ یا جریمه کرد. از جمله خصوصیات عمر بن خطاب سختگیری او در مورد غیر عرب بود؛ به عنوان مثال چنانچه در منابع اهل سنت ذکر شدهاست وی دستور داده بود که سهم بیت المال غیر عربها برابر سهم بردگانِ عرب باشد و نیز اگر مرد عرب از عجم زن گرفت و بچهای از این ازدواج به دنیا آمد، چنانچه آن بچه در بلاد عرب به دنیا بیاید از پدرش ارث میبرد و اگر در سرزمین غیر عرب به دنیا بیاید از پدرش ارث نمیبرد ویا از ورود غیر عربها به پایتخت حکومت اسلامی که شعار برابری نژادها را داشت منع کرد او توسط یک ایرانی به نام پیروز نهاوندی کشته شود. عمر، در اخرین روزهای عمر خود، شش تن از صحابه را مامور نمود تا در مدت سه روز خلیفه سوم را تعیین کنند. این شش تن، عبارت بودند از: علی بن ابیطالب، عثمان بن عفان، عبدالرحمن بن عوف، زبیر بن عوام، طلحة بن عبید اللّه و سعد بن ابیوقاص. عمر چنین دستور داد که:«اگر چهار نفر نظری دادند و دو نفر مخالف شدند، آن دو نفر را گردن بزن و اگر سه نفر توافق کردند و سه نفر مخالفت نمودند، سه نفری که عبد الرحمان در میان ایشان نیست، گردن بزن، و اگر سه روز گذشت و بر کسی توافق حاصل نکردند، همه ایشان را گردن بزن». در این سه روز مذاکرات زیادی انجام شد و نتیجه بین علی وعثمان مردّد شد. سرانجام، عبدالرحمن، عثمان را انتخاب کرد و عثمان، به خلافت رسید.
بخشش فراوان عثمان از بیت المال به خویشاوندانش که پیشاپیش توسط خلیفهٔ دوم پیش بینی شده بود، و مال اندوزی او، از علل طغیان مردم علیه او به شمار میرود. علاوه بر این دلایل، علی بن ابیطالب، بی تابی مردم در برافکندن عثمان از خلافت را دلیل دیگری بر قتل عثمان میداند. پس از کشته شدن عثمان به دست شورشیانی از مصر و کوفه و بصره، نظرها بر علی و طلحه بود. در این میان اهالی مصر متمایل به طلحه بودند و انصار، بصریان و کوفیان تمایل بر خلافت علی داشتند.
سرانجام، ابوالحسن علی ابن ابی طالب در ۱۹ ذیحجه سال ۳۵ برابر ۱۸ ژوئن ۶۵۶، به خلافت برگزیده شد.
علی علاوه بر اینکه در مسائل شرعی (بهخاطر وقوف بسیار زیاد او بر قرآن و سنت) و در فقه، تفسیر، سیاست، محل رجوع مسلمین (به خصوص خلیفه دوم) بود در سخنوری و ادبیات نیز چیره بود. مرتضی مطهری به نقل از محمد عبده سخن او را شیواترین سخن پس از قرآن میداند. به طوری که وابستگان بنی امیه، گفتارش را از حفظ میکردند، تا بیانشان شیوا شود.∗ بخشی از گفتارها و نوشتارهای وی در کتابی به نام نهج البلاغه جمعآوری شد. به گفتهٔ اروینگ، علی، شخصی دلیر، سخنور و بخشنده بود.
خلفای اموی، عباسی و فاطمی
پس از صلح حسن و معاویه، حکومت به بنی امیه و سپس به بنی عباس رسید. عبدالرحمان سوم و جانشینانش در آندلس، فاطمیان، حفصیان و مرینیان نیز خود را جانشین محمد میدانستند. سلاطین عثمانی هیچگاه رسماً خلیفه نبودند. تنها عبدالمجید دوم از ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۴ خود را خلیفه تمامی مسلمانان خواند.
مذاهب اسلامی
مسلمانان به دو مذهب عمده شیعه و سنی بخش میشوند. هر یک از این دو فرقه انشعاباتی دارند. برای نمونه صوفیگری در میان شیعه و سنی وجود دارد.
شیعه
شیعیان بر این باورند که امام و جانشین پیامبر اسلام از راه نص شرعی تعیین میشود و امامت علی، نخستین امام شیعیان و دیگر امامان شیعه نیز از راه نص شرعی ثابت شدهاست. اصول دین در تشیّع پنجگانهاست و علاوه بر سه اصل دین توحید، نبوت و معاد، به دو اصل دیگر یعنی عدل و امامت نیز باور دارند:
عدل:یعنی اعتقاد به عدالت خدا
امامت:یعنی اعتقاد به ضرورت فرستادن امامان از سوی خدا برای راهنمایی بشر.
مهمترین مذاهب شیعه، عبارتند از دوازدهامامی، اسماعیلیه، زیدیه، کیسانیه، واقفیه و فطحیه.
اهل سنت
اهل سنت بر این باورند محمد، پیامبر اسلام، پس از خود جانشینی تعیین نکرد و پس از فوت محمد مسلمانان آن زمان بر اساس شورا یک تن را به عنوان خلیفه مسلمین انتخاب کردهاند. در آغاز در سقیفهٔ بنی ساعده، ابوبکر را که از صحابه (یاران) و نزدیکان محمد بود و در میان مسلمانان محبوبیت و اعتبار زیادی داشت، برای خلافت پس از محمد بر جامعه نوبنیاد مسلمانان انتخاب کردند. سنیان به چهار مکتب فقهی عمده که عبارتند از: حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی تقسیم میگردند.
دیگر فرقههای اسلامی
اسلام در جهان
پیامبر اسلام زمانی که در مدینه بود، برای سران امپراتوریهای جهان نامه نگاری کرد و آنها را به اسلام دعوت نمود. یکی از این نامهها خطاب به خسرو پرویز شاه ایران بود. پس از درگذشت محمد، مسلمانان در زمان خلیفه دوم به فرمان عمر، به ایران حمله کردند. و طی تقریباً ۱۰ سال ایران جز نواحی گیلان و مازندران گشوده شد.
اسلام به سرزمینهایی با زبان و فرهنگ متفاوت پا گذاشت. مردمان این سرزمینها که ندای برابری و بالندگی اسلام آنان را جذب کرده بود، برای فهم بیشتر کلام خدا به فراگیری زبان عربی پرداختند. به این ترتیب، برای نخستینبار یک زبان بینالمللی در گسترهٔ وسیعی از جهان رایج شد که به گسترش دانش کمک زیادی کرد. زبان مشترک باعث شد که هیچ دانشمندی در سرزمینهای اسلامی، احساس غربت نکند و برای دانشاندوزی به شهرهای مختلف سفر کند. نگارش کتاب به زبان عربی باعث شد هر دانشمندی از دستاوردهای علمی دانشمندان دیگر آگاه شود و ارتباط علمی، که برای پیشرفت دانش اهمیت زیادی دارد، امکانپذیر شود. ترجمهٔ آثار علمی تمدنهای پیشین به عربی باعث شد که برای نخستین بار بخش عمدهای از دستاوردهای علمی و فرهنگی بشر تا آن زمان، کنار هم قرار گیرد.
اسلام و دیگراندیشهها
مسلمانان بر این باورند که خدا پیام خود را از راه وحی بر محمد و پیامبران دیگر از جمله آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی فروفرستاد.
در واقع مسلمانان معتقدند که دین خدا در اصل از آدم تا محمد یکی است و این اصول در قرآن گردآمدهاند. متون اسلامی اینگونه بیان میکنند که یهودیت و مسیحیت مشتقاتی از تعالیم ابراهیم بوده و در نتیجه از دینهای ابراهیمی به شمار میآیند. قرآن، از یهودیان و مسیحیان (و دیگر معتقدان به ادیان با منشأ الهی) به صورت «اهل کتاب» یاد میکند.
منتقدان
علی دشتی در کتاب «۲۳ سال» عقاید پایه مسلمانان را مورد انتقاد قرار داد که قرآن از سوی خدا فرستاده نشده و تنها سخنان محمد و از روی وجدان پاکسیرت وی بودهاست و قرآن چیز تازهای برای ارائه نداشته بلکه تنها افکار و عقاید دیگر را به شکل خودش گردآوری کرده و با سخنان شخصی محمد خود را مدعی کلامخدابودن دانستهاست. البته پاسخهای فراوانی برای این کتاب توسط محققان و دانشمندان علوم اسلامی داده شدهاست.
شجاعالدین شفا هم در کتابهای «تولدی دیگر» و «پس از ۱۴۰۰ سال» ادیان سامی و دین اسلام را نقد کردهاست.احمد کسروی هم از منتقدان اسلام است.
یکتاپرستی
تک خدایی یا یکتاپرستی عبارت است از باور به یک خدای یگانه وبی همتا، ایزدی که همه چیز و همه پدیدههاوهستی را آفریده یا دربرمیگیرد.
انواع یکتاپرستی
یکتاپرستی انواع گوناگون دارد از جمله:
خداباوری (THEISM)
این روش، باور به یک «خدای شخصیتدار» است، یعنی خدایی با یک منش و شخصیت ویژه. این بینش مذهبی بر این باور است که خداوند جدای از این جهان وجود دارد و جهان و انسان را آفریدهاست. این روش باور داشتن به دین را نیز پذیرا است.
دادارباوری (DEISM)
این بینش قبول خدا منهای دین و مذهب است. دادارباوران از راه خرد و بخردانگی به وجود یک خدا معتقد میشوند و به اینکه پیامبرانی یا کتابهایی از سوی آفریننده به زمین آمده باور ندارند.
همهخدایی (PANTHEISM)
همهخداباوران یا بدیگر سخن، گرایندگان به مفهوم وحدت وجود، کل همین جهان را برابر با خدا میدانند. بسته به تعریف این مفهوم، بیخدایان، خداپرستان و دادارباوران همه میتوانند در این بینش مشترک باشند.
خدافراگیردانی (Panentheism)
خدا-فراگیر-دانی گونهای از خداپرستی است که معتقد است خدا دربر گیرنده جهان است ولی برابر با جهان نیست. یعنی جهان ما بخشی از خداست.
وحدت وجودی
بدین معنا که خدا را برابر با جهان هستی بدانند. همه چیز خداست و در عین حال هیچ چیز خدا نیست. جزو دیدگاههای عرفای اسلامی است. همه پدیدههای مخلوق را جلوهای از خدا میدانند=کثرت و در عین حال خدا فارغ از احوال این مخلوقات است و اینها نیست= وحدت آیین زرتشت (مزداپرستی) را نخستین بینش یکتاپرستانه میان آدمیان دانستهاند.که شروع آن از ایران بود.
یکتاپرستی در آیین یهود
در روایات مذهبی یهودی، نام ابرام یا ابراهیم به عنوان نخستین یکتاپرست آمده است. روایات یهودی بیان میکنند که ابراهیم با خدایان کهن که به شیوهٔ اشباح و مجسّمههای سنگی یا چوبی بودند؛ مخالفت نمود.
نظر برخی چنین است که با وجود این که بتپرستی در این زمان ممنوع شده بود؛ اما هرگز تأکید نشده بود که فقط یهوه وجود دارد و دیگر خدایان دروغین هستند. بر اساس روایت یهودی، خدا در سخن گفتن با ابراهیم خود را تنها خدا معرفی نکرده است:
من خدایی هستم که تو را از اورکلدانیان آورد تا این آن که این زمین را به تو به وراثت دهم. }(پیدایش ۱۵:۸)
در سفر خروج، خدای عبرانیان غیور نام گرفته است:
از برای آن که خدای دیگری را پرستش ننمایی، زیرا که خدای تو غیور است. }(خروج ۳۴:۱۵)
و نیز آمده است:
و خدا این کلمات را گفت که منم خداوند خدای تو که تو را از زمین مصر از بندگی رهانیدم. زنهار در حضور من تو را خدایان دیگری نباشد. مبادا که از هر آن چه در آسمان است یا در زمین، در فراز است یا در فرود، و یا از آنچه در آبهای زیرزمین است از برای خود تمثال بتراشی و آنها را سجده کنی؛ بلکه اینها را عبادت ننما زیرا من که خدای توام خدایی غیورم. }(خروج ۲۰:۵)
اما همچنین در جای دیگر تورات آمده است که:
ای اسرائیل بشنو، یهوه، خدای ما، یهوه واحد است. (تثنیه ۶:۴)
و این ذکر معروف به شَمَع است که هر کودک یهودی ابتدا آن را یاد میگیرد و هر یهودی روزی یکبار در مناجات صبح خود آن را میگوید.
در دورهای که تنخ یهودی یا اسفار تورات نگاشته شده بودند؛ هنوز تأکیدی نمیشد که فقط یهوه وجود دارد و دیگر خدایان دروغین هستند، بلکه تأکید بر غیرت و حسادت خدای عبرانی بود که نمیتوانست تحمّل کند که قوم او به خدایان دیگر سجده کنند. علاوه بر این در تنخ یهودی، بر این نکته تأکید میشد که خدای عبرانیان از دیگر خدایان بزرگتر است.
حال میدانم که خداوند از تمامی خدایان بزرگتر است؛ چون که در کاری که با نخوت رفتار نمودند، او بر آنها غالب آمد.
نفی خدایان دیگر، نخستین بار در سفر تثنیه آمده است:
پس امروز بدان و در دل خود اندیشه کن که خداوند در آسمان علیا و در زمین سفلی خدا هم اوست و دیگری جز او نیست.
پس از دوران تبعید، هنوز در معبد یهوه در اورشلیم چندخدایی پنهان در بین سران قوم اسرائیل رایج بود. در کتاب حزقیال آمده است:
و به من گفت کهای فرزند آدم؛ آیا آن زشتکاریها که خاندان اسرائیل در اینجا میکنند، میبینی اما دیگر برگشته این زشتکاریهای بزرگ را ببین. و مرا به بیرون حیاط آورد و نگریسته روزنه در دیوار بود. و به من گفت کهای فرزند آدم، این دیوار را بکن و من دیوار را کندم و اینک دری پدیدار گشت. و به من گفت که در این خانه برو که زشتکاریها را در اینجا میکنند. پس ما به درون خانه شده، نگریستم و در برابر من هرگونه از بتهای خاندان اسرائیل از جانوران درنده و حشرات پدیدار گشت که بر روی دیوار از گرداگرد منقش بود. و هفتادنفر از مشایخ خاندان اسرائیل در برابر آنها میایستادند و یأزنیا پسر شافان در میان ایشان میایستاد، هر کس مجمرش به دست و عطر چمدار بخور بالا میرفت. و به من گفت کهای فرزند آدم آیا آن چه که مشایخ اسرائیل میکنند میبینی که هر کس به حجررهٔ خود میرود و در تاریکی به پلیدی روی میآورد زیرا میگویند که خداوند ما را نمیبیند و زمین را واگذشته است. و به من گفت که بازگشته ببین پلیدیهایی را که بهجا میآورند، بنگر. و مرا به در دروازهٔ خانه خداوند که به سوی شمال بود آورد و در آنجا زنانی مینشستند که برای تموز گریان بودند. و به من گفت کهای فرزند آدم، آیا این را میبینی، بازگرد تا زشتی از این بیشتر به تو نمایان سازم. و مرا به حیاط اندرونی خانه خداوند آورد و در دهنه هیکل خداوند در میان پیشگاه و مذبح به قدر بیست و پنج نفر که پشتهای خود را به هیکل خداوند داشتند و رویهای خود را به سوی مشرق، و آشکارا آفتاب را به سوی مشرق سجده مینمودند...
یکتاپرستی در آیین اسلام
یکتاپرستی اولین رکن آیین اسلام است.
تاریخچه یکتاپرستی از نظر اسلام
قرآن انسان را به طور ذاتی و از ابتدا یکتاپرست میداند:
پس روی خود را با گرایش تمام به حق، به سوی این دین کن، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشتهاست. آفرینش خدای تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولی بیشتر مردم نمیدانند. (روم ۳۰)
کیفیت یکتاپرستی از نظر اسلام
آمده است گروهی نزد پیامبر اسلام آمدند و از او خواستند خداوند را برای ایشان توصیف نماید. در پاسخ سوال کنندگان سوره توحید نازل شد:
بگو او خداوند یگانه است (۱) خداوند صمد (۲) نه فرزند آرد و نه از کسی زاده است (۳) و او را هیچ کس همتا نیست (۴) (توحید)
اهمیت یکتاپرستی از نظر اسلام
از دیدگاه قرآن، یکتاپرستی شرط لازم برای بخشیده شدن در روز قیامت است:
مسلماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمیبخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد میبخشاید، و هر کس به خدا شرک ورزد، به یقین گناهی بزرگ بربافتهاست. (نسا ۴۸)
تاریخچه ی کلی یکتاپرستی
تاریخچه کلی یکتاپرستی را زیگموندفروید در کتاب موسی و یکتاپرستی بوسیله تحلیل روانشناسی به اثبات می رساند و به این نتیجه می رسد که یکتاپرستی از مصر وارد بین النهرین شده و موسی پیامبر قوم یهود مصری بوده
مسلمان
مُسَلمان کسی است که دین اسلام را باور دارد. اسلام آخرین و یکی از سه دین ابراهیمی بزرگ است. مسلمانان به دو گروه مذهبی کلی سنی و شیعه تقسیم می شوند. مسلمان بودن داشتن اعتقاد به سه اصل دینی؛ توحید، نبوت و معاد است و اسلام آوردن با اقرار شهادتین است. در مذهب شیعه علاوه بر اینها در توحید برای عدل خدا معنایی متمایز وجود دارد و اعتقاد بر امامت نیز ادامه پذیرش نبوت دانسته می شود و این دو را علاوه بر اصول دین، اصول مذهب خود می دانند.
واژهٔ «مسلمان» صفت فارسی؛ در اصل جمع فارسی واژهٔ عربی «مُسلِم» بوده، با تغییر حرکات بصورت صفت مفرد کاربرد یافته و جمع کاربردی آن مسلمانان میباشد.
اولین مسلمانان
پس از شخص محمد (پیامبر اسلام)، اولین زن، خدیجه همسر وی، و اولین مرد، علی بن ابیطالب، و سپس ابوبکر، زید بن حارثه، ابوذر غفاری، سعد بن ابیوقاص، لبابه دختر حارث، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیده جراح، عبدالله بن مسعود، عمار بن یاسر و سمیه مادر وی، در منابع با اختلاف در پسی و پیشی ذکر شدهاند.
جمعیت
جمعیت مسلمانان در سال ۲۰۰۹، ۲۳٫۲٪ جمعیت ۶٫۷۹ میلیاردی جهان، یعنی ۱٬۵۷ میلیارد نفر بود. نزدیکبه ۶۰٪ از مسلمانان جهان در آسیا زندگی می کنند. از این شمار نزدیکبه ۲۰۰ میلیون نفر شیعه و بقیه سنی هستند. همچنین ۰٫۸٪ از جمعیت کشور آمریکا را مسلمانان تشکیل میدهند.
جمعیت مسلمانان در سال ۲۰۰۷، ۲۰٫۱۲٪ از جمعیت ۶٫۶ میلیاردی جهان، یعنی ۱٫۳۲ میلیارد نفر بود که در رتبه دوم دینهای جهان و ادیان ابراهیمی پس از مسیحیت که 2.2میلیارد پیرو دارد ،قرار دارد.
خدا
خُدا نام اطلاق شده در فارسی به وجود آفریدگار جهان؛ اما متمایز از آن، در نظامهای ایمانی است، خواه این خدا به صورت یکتا در یکتاپرستی مطرح باشد، یا به صورت الهه ای در کنار دیگر خدایان که در چندخدایی طرح میشود. همچنین چه ارتباطش را با جهان حفظ نموده باشد و چه در امورات آن دخالت نکند. خدا متداولترین واژه ای است که به آفریدگار فراطبیعی ناظر جهان اطلاق شدهاست. متکلمان ویژگیهای گوناگونی را به مفاهیم متعدد خدا نسبت دادهاند. از معمولترین این ویژگیها می توان به علم مطلق، قدرت مطلق، حضور در همه جا در آن واحد، خیر اعلی بودن، بسیط بودن و وجود داشتن ضروری اشاره نمود.همچنین خدا به عنوان وجودی مجرد و شخصی وار؛ مرجع تام تعهد اخلاقی و بزرگترین موجود قابل تصور، تلقی شدهاست.
مسئله وجود خداوند همواره به عنوان یکی از سرفصلهای مهم کاوشهای فلسفی مطرح بودهاست، و در طول تاریخ، فلاسفهٔ متعلق به مشربهای فکری مختلف، به بیان و سنجش استدلالهایی له یا علیه وجود خدا پرداختهاند.
نامهای خدا
برای واژهٔ خدا نامهای گوناگونی استفاده میشوند که برخی از آنها از زبان عربی وارد زبان فارسی شدهاند. برخی از این نامها عبارتند از:
خداوند، ایزد، الله، دادار، یهوه، آفریدگار، یگانه، رحمان و... نام های خدا را می توانید در دعای جوشن کبیر ببینید.
گستره و فراوانی ایمان به خدا
در جهان امروز گستره ایمان به خدا در هر قاره و کشور متفاوت میباشد چنانچه عموماً در مناطق خاور میانه با توجه به اینکه زادگاه چهار دین زرتشت و یهود و مسیحیت و اسلام میباشد ،بیشتر مردمان این مناطق به خداوند مؤمن میباشند و پنای ایمان به خدا در این مناطق بیشتر میباشد،ایمان به خدا در گسترهء تاریخی این مناطق هم بودهاست چنانچه در روایات اوستا و اشعار شاهنامه قدمت خداپرستی در ایران از زمان هوشنگ یعنی هنگام غار نشینی انسان بیان شدهاست و در روزگار جمشید به اوج خود رسید.
مفهوم خدا
مفهوم خدا یا تعریف خدا در ادیان، مذاهب و مکاتب مختلف، متفاوت است. این مفاهیم میتوانند بسته به میزان انتزاع یا انضمام یا بر پایه اصول هستیشناختی و معرفتشناختی متفاوت باشند.
رابطه خدا با دین
بین خدا و دین رابطه مستقیمی برقرار نیست و افرادی بی دین هستند که هم زمان با بی دینی به خدا معتقدند به این افراد دئیست گفته میشود. همچنین ادیانی وجود دارند که پیروانشان معتقد به وجود خدا نیستند، بودیسم و بسیاری از ادیان آسیای شرقی از این گونه هستند. اگر فردی به خدا اعتقاد نداشته باشد به او بی خدا یا خدانشناس میگویند و اگر کسی به وجود خدا معتقد باشد او را خداباور یا خداشناس میخوانند. البته بین اعتقاد به توحید یا وحدانیت خداوند (یکتاپرستی) و اعتقاد به وجود خداوند (خداپرستی) تفاوت وجود دارد.
بیخدایی (آتئیسم)
به کسانی که به آفریننده و موجودی برتر باور ندارند، خداناباور (آتئیست) گفته میشود.
چندخدایی
در باور دستهٔ دیگری از دینها از جمله هندوئیسم خدایان زیادی وجود دارند. این خدایان یا ایزدان معمولاً نمادهای جنبههای گوناگون جهان برتر و ماوراءالطبیعه هستند. به اینگونه دینها، دینهای چندخدا گفته میشود. *
خداانگاری
دئیستها خدایی را باور دارند که جهان را خلق کرده اما پس از خلق آن نابود شده یا اگر همچنان وجود دارد، در آن دخالت نمی کند.
خدا در ادیان ابراهیمی
در دینهای یکتاپرست جهان، مفهوم خدا به یک وجود برتر که آفریننده جهان هستی دانسته میشود، اطلاق میگردد. از جمله دینهای یکتاپرست میتوان دینهای ابراهیمی (مسیحیت، یهودیت و اسلام) را نام برد. در این دسته از ادیان صفات گوناگونی به موجودیت خدا نسبت داده میشود، از جمله خشم، مهربانی، جاودانگی، آمرزندگی، فرزانگی و غیره. این بینش مذهبی بر این باور است که خداوند موجود برتر و بی نیازیست که جهان و انسان را آفریده است.
مهمترین نکته در ادیان ابراهیمی دین اسلام در بحث خداشناسی این نظریه است که شناخت خدا فقط با عقل و خرد و یا صرفاً ابزار بشری مقدور نیست و بلکه راه مطمئنتر، راه فطرت و برای شناخت تفضیلی تر راه مراجعه به وحی است.
خدا در آیین زرتشت
نگرش آیین زرتشت به جهان هستی، پیروی و پیوستن به قانون اشا است. از دیدگاه او خداوند جان و خرد، جهان را بر پایه هنجاری آفریده که بر تمام هستی حکمفرماست و او این هنجار و نظم حساب شده را اشا مینامد. استواری قانون اشا بر جهان هستی بازتاب اراده و خواست پروردگار است. انسان باید خود را با هنجار هستی، همگام و همراه سازد. راستی و درستی، مهر و فروتنی و فروزههای نیک انسانی را در خود پرورش دهد. تا با هنجار اشا همراه و همگام شود. قانون اشا، نیروی هماهنگ کننده جهان هستی است و هیچ پدیدهای از اتم تا کهکشان وجود ندارد که بر پایه این هنجار هماهنگ استوار و پایدار نباشد.
خدا در اسلام
خداوند در بیان فلاسفه اسلامی تعریف پذیر نیست چون به حد و رسم شناخته نمیشود و ماهیت ندارد یعنی خدا را نمیتوان دید و نمیتوان آن را وصف کرد .در دین اسلام خدا یگانه است و معبودی جز او وجود ندارد او مالک تمام آسمانها و زمین است اوست که انسان را آفریده و به او عقل داده است و اوست آفرینندهٔ تمام هستی و خلق او فرزندی ندارد و فرزند کسی نیست او بی نیاز است جز او خدایی وجود ندارد.
مسلمانان معتقدند خدا قابل تعریف نیست. از جعفر صادق حدیثی نقل شده است که: «کُلٌّ ما مَیَّزتُموها بِاَدَقِّ اَوهامکُم هُوَ مُوجودٌ مِثلُکُم مَردود اِلَیکُم» یعنی «هر آنچه شما با دقیقترین افکارتان تصور کنید، آن موجودی مثل شماست (مخلوق ذهن شماست) و (به عنوان خدا) قابل قبول نیست.» لذا فکر کردن در چیستی خدا نتیجه مثبتی نخواهد داشت، ولی تفکر در صفات خدا (مانند بخشندگی، دانایی، عدالت و غیره) از کارهای پسندیده به شمار میرود.
خدا در نزد بهاییان
دین بهائی خدا را «ذات غیب منیع لا یدرک» میداند، که شناسایی آن از طریق انسان امکان پذیر نیست، زیرا مادون مافوق خود را درک ننماید. مانند جامدات که از درک انسان عاجزند.
و همواره بین خدا و انسان رابطهای وجود داشته و دارد که به خاطر وجود چنین رابطهای است که خداوند هیچگاه انسان را فراموش نمیکند و هر موقع مشاهده کند که بندگانش از راه درست دور افتادهاند با فرستادن پیامبران باعث میشود تا انسانها به راه راست هدایت میشوند. بهائیان بر این باورند که خدا در هر زمانی بنا بر اقتضای زمان و مکان فردی را برای پیامبری بر روی زمین انتخاب مینماید.
از نظر بهائیان، تنها راه شناسایی خداوند، شناخت مظهر ظهور است، زیرا تفکّر و تعقّل آدمی هیچگاه به مقام الهی راه ندارد و هرآنچه که انسان در مورد ذات الهی بیندیشد، زاییدهٔ فکر و خیال او است. امّا مظهر ظهور الهی، جامع تمام صفات و اسماء الهی است و قابل شناسایی میباشد. البته شدّت ظهور صفات الهی در مظاهر ظهوری که در زمان و مکان متفاوت ظهور نمودهاند متفاوت است.
از دیدگاه دیانت بهایی خدا برای انسان قابل درک و فهم نیست در واقع از ذهن خارج میباشد و فقط از طریق پیامبران قابل درک است و شناخت و یگانگی عرفانی ان بطور کلی در ۴ قسمت خلاصه میشود
توحید ذات
توحید صفات
توحید افعال
توحید عبادت
خدا در نگرش صوفیان
در باور صوفیگرایان، موجود برتر یعنی خدا، (که صوفیان آن را «حق» مینامند) موجودی است که به هیچیک از صفاتی که در جهان ما یا در ذهن ما حضور دارند منسوب نیست.
گروه دیگری (از جمله عدهای از صوفیان) به همهخدایی باور دارند. همهخداباوران یا بدیگر سخن، گرایندگان به مفهوم وحدت وجود، کل همین جهان را برابر با خدا میدانند.
گروه دیگری نیز به خدافراگیردانی (Panentheism) باور دارند. خدا-فراگیر-دانی شکلی از خداپرستی است که معتقد است خدا دربر گیرنده جهان است ولی برابر با جهان نیست. یعنی جهان ما بخشی از خداست. صوفیان معمولاً معتقدند خدا را نمیتوان دارای هیچ ویژگی (از جمله ویژگیهای انساندیسی) دانست و او توصیف نشدنی است. صوفیان برای عقلانیت در شناخت خدا اهمیتی قائل نیستند و معتقدند تنها از راه شهود و سایر روشهای درونی میتوان به وجود خدا پی برد.
قرآن
قرآن کتاب اصلی دین اسلام است و در باور مسلمانان سخنان خداست که به صورت وحی از سوی او توسط جبرئیل بر پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله، نازل گردیده است. مسلمانان، قرآن را بزرگترین معجزهٔ محمد و روشنترین دلیل بر پیامبری او میدانند. قرآن اصلیترین منبع وحی در اسلام به شمار میآید و به زبان عربی است. کلمهٔ قرآن در لغت به معنی «قرائت کردن» و «خواندن» است و مسلمانان معمولاً به آن با عناوینی مانند «قرآن کریم» و «قرآن مجید» اشاره میکنند. قرآن به ۳۰ جزء تقسیم شده و ۱۱۴ سوره دارد.
محتوای قرآن در مورد خدا بر توحید و یگانگی او تاکید دارد. قرآن خدا را به انسان نزدیکتر از رگ گردنش میداند، رابطهٔ انسان با خدا را بینیاز از واسطه میداند و انسان را به تسلیم دربرابر امر خدا فرمان میدهد. قرآن پدیدههای طبیعی را نشانههایی (آیات) برای خدا میشمارد؛ دین و حقیقت را یکی میداند و تنوع ادیان را حاصل تنوع در مردم میداند. قرآن قوانین و حقوق در جامعهٔ اسلامی را نیز تعریف میکند. قرآن مومنان را به جهاد در راه خدا میخواند و آنان را به نیکوکاری، به ویژه در مورد مسکینان و یتیمان فرا میخواند.
مسلمانان براین باورند که قرآن یک بار به صورت کامل توسط جبرئیل در شب قدر بر محمد نازل گشته و سپس بار دیگر به صورت تدریجی بر او نازل شدهاست. از نظر تاریخی، دیدگاه غالب آن است که قرآن در زمان عثمان، خلیفهٔ سوم، تحت نظارت جمعی از صحابه به رهبری زید بن ثابت به صورت یک کتاب جمع گردید و نسخههایی از آن به مکه، دمشق، کوفه، و بصره ارسال گردید. قرآن فعلی براساس قرائت کوفی قرن هشتم میلادی چاپ گردیده است.
به باور کسانی که به فرازمینی بودن این کتاب اعتقاد دارند «قرآن رساترین بیان است و از نظر موسیقی و وزن لفظی، در لغات و جملاتش نشانههای وحیانی ربانی مشهود است. وزنش نه وزن شعر است نه نثر، بلکه هر دو و برتر از هر دو است، در حدّی که در توان غیر خدا نیست، وزن و لفظ آن به گونهای تناسب و انسجام با معنا دارد که گوئی معناهایش در آن تجسم یافته است.»
مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود میدانند و از آن با افزودن القابی چون «کریم» و «مجید» یاد میکنند. قرآن، خود را به نامهای «لوح حفاظتشده» ((به عربی: «اللَوح المحفوظ»))، ذکر و فرقان میخواند.
ریشه یابی واژه قرآن
واژه قرآن ۷۰ بار در کتاب قرآن بکار رفته است. گفتارهای مختلف در معنی و ریشه یابی واژه قرآن عبارتند از:
قرآن اسم خاص کتاب مسلمانان و لفظی جامد است (شافعی).
قرآن هم ریشه با قرینه و معنای آن، همانند بودن آیاتش با یکدیگر است (فراء).
قرآن مشتق از قرن است; زیرا آیات و سورههای آن مقرون به یکدیگرند (اشعری و جمعی دیگر).
قرآن کلمهای است مهموز و از قرء به معنای جمع آوری، مشتق شده است; زیرا گردآورنده دستاوردهای کتب آسمانی گذشته است.گفته شده«قرآن» از ریشهٔ «قرء» گرفته شدهاست، و در واژه به معنی «جمع نمودن، فراهم آوردن، سال و همچنین خواندن» است. در سوره علق به این معنی اشاره میشود.(ابن اثیر و زجاج).
قرآن کلمهای است مهموز و از قرا به معنای تلاوت و قرائت گرفته شده است. (کیانی و جمعی دیگر).
قرآن ریشه عربی ندارداز واژه سریانی کرانا به معنی درس گرفته شده است.(بیشتر لغت شناسان غربی. فرهنگ ریشه یابی) اگر کرانا به معنی درس و خواندن باشد پس میتوان گفت قراء نیز از همان واژه سریانی اخذ شده است. بریتانیکا- بریتانیکا " -
نامهای قرآن
اسامی قرآن، از جمله امتیازاتش این است که چه اسمهای خود قرآن و چه اسمهایی که قرآن برای اشخاص یا برای بلاد معین کردهاست، دارای معانی خاص و مناسب با مسمّایش میباشد. برخلاف اسمایی که صرفاً از نظر لفظی اسم است ولی از نظر معنوی اسم نیست. چون اسم به معنای علامت است. علامت یا یک بعدی است مثل زید، که فلان شخص است، اما معنای زیدیّت در او اصلاً مطرح نیست. گاهی اوقات، هم از نظر لفظی اسم است و هم از نظر معنوی، مثل الله، اِله، رحمن، رحیم، اسماء ذات، اسماء صفات، اسماء فعل که تماماً هم از نظر لفظی، اشاره و علامت است و هم از نظر معنوی. سایر اسماء قرآن ـ که حدود چهل اسم در قرآن آمده ـ همه چنین است. از جمله:کتاب، قرآن، فرقان، مبین، بیان، تبیان، برهان، عظیم، عزیز، کریم، صراط مستقیم، حکم، ذکر، موعظه، نور، روح، مبارک، نعمت، بصائر، رحمت، حق، فصل، هادی، شفا، هدی، تنزیل، مُهین، قیّوم، بشیر، نذیر، حدیث، نجوم، حبل، مثانی و
قرآن خاتم کتب آسمانی
قرآن در چند آیه، خود را خاتم کتب آسمانی معرفی کرده و نزول کتاب آسمانی را پس از خود رد میکند:
وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا ۚ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(سوره انعام-۱۱۵). یعنی: و سخن پروردگارت : قرآن در حال راستی و عدالت، تمام شدهاست، و هیچ تغییر دهندهای (حتی خدا) برای کلمات او نیست، و او بسی شنوای بسیار دانا است.
محمد صادقی تهرانی در تفسیر ترجمان فرقان آوردهاست:
عبارت «و تمّت کلمة ربّک صدقاً و عدلاً»، آیات صدق و عدلِ آسمانی را که راهنمای راستی و عدالت است با نزول قرآن پایان یافته معرفی کرد. در نتیجه آنچه را که پس از قرآن به نام کتاب آسمانی خوانده شود کذب و ظلم خواندهاست. عبارت «و هو السّمیع العلیم» اشاره به این است که پروردگار، یاوهگوئیها و گزافگوییهای مدعیان کتابِ آسمانی پس از قرآن را میشنود و به انحراف و عجز آنان آگاه است.
همچنین، محمد حسین طباطبایی میگوید:
مراد از تمامیت کلمه - و خدا بهتر میداند - این است که این کلمه یعنی ظهور دعوت اسلامی با نبوت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نزول قرآن که مافوق همه کتابهای آسمانی است پس از آنکه روزگاری دراز در مسیر تدریجی نبوتی پس از نبوت دیگر و شریعتی پس از شریعت دیگر سیر میکرد به مرتبه ثبوت رسیده در قرارگاه تحقق قرار گرفت.
قرآن در جایی دیگر می گوید: اتْلُ ما أُوحِی إِلَیکَ مِنْ کِتابِ رَبِّکَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً. یعنی: آنچه را که از کتاب پروردگارت، سویت وحی شده (برایشان) بخوان و پیروی کن. کلمات آن : خدا و قرآن را هیچ تبدیل کنندهای نیست. جز او : خدا و کتابش هرگز پایگاه و پناهگاهی (وحیانی) نتوانی یافت.
آیه فوق با لفظ «لن» که در زبان عربی برای نفی ابدی استعمال میشود ابدیت قرآن را اثبات میکند و آن را تا انقراض بشریت به طور انحصار، هادی و پناه ره گم کردگان معرفی نمودهاست. به علاوه در سوره فصّلت، سخن از حاکمیت و غلبه کلّی قرآن بر عموم کتب پیامبران است:
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ (۴۱) لا یأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ (۴۲). یعنی: کسانی که به این یادواره : قرآن -چون بدیشان رسید- کفر ورزیدند(به کیفر خود میرسند) و براستی این کتابی است عزیز : چیره(علیه معارضان) (۴۱). از پیش رویش و از پشت (سرش) باطل سویش نیاید؛ فرو فرستادهای پیاپی از حکیمی بسی ستودهاست (۴۲).
در سوره نحل، قرآن با تبیان کل شیء بودن توصیف شده: نَزَّلْنا عَلَیکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِین. یعنی: این کتابی را به تدریج بر تو فرو فرستادیم در حالی که برای هر چیزی روشنگر است، و (نیز) هدایت و رحمت و بشارت برای ایمان آورندگان است (۸۹).
و با عبارت دیگر: ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیء. یعنی: ما هیچ چیزی را در کتاب (تکوین و تشریع) فروگذار نکردیم (۳۸).
و نیز: وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِین. یعنی: و هیچ تر و خشکی نیست، مگر اینکه در کتابی روشنگر ثبت است(۵۹).
علی بن ابی طالب نیز با اشاره به خاتمیت قرآن میفرماید: کِتَابُ اللَّهِ بَینَ أَظْهُرِکُمْ نَاطِقٌ لَا یعْیا لِسَانُهُ وَ بَیتٌ لَا تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ وَ عِزٌّ لَا تُهْزَمُ أَعْوَانُهُ. یعنی: کتاب خدا در برابر شما است، این کتاب گویندهای است که هیچگاه از تکلم باز نمیایستد (تا انقراض جهان رهبر آدمیان است) و خانهای است که پایههایش ویران ناشدنی است و عزت و عظمتی است (برای انسانیت) و غلبه و سیطرهای است بر عموم کتب که هیچگاه یارانش مغلوب و منکوب نمیگردند.
و نیز: وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیسَ عَلَی أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی. یعنی: این بدانید که پس از تابش انوار هدایت قرآن هرگز هیچکس به کتاب و قانوان دیگری نیاز ندارد و به جز قرآن قانون دیگری نیست که نیازمندیهای دینی و روحانی را رفع کند.
و نیز: بِکِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِینُ وَ النُّورُ الْمُبِینُ وَ... لَا یعْوَجُّ فَیقَامَ وَ لَا یزِیغُ فَیسْتَعْتَب. یعنی: بر شما باد که فقط به کتاب الله (قرآن) تمسّک جوئید که پیوندی است متین و ناگسستنی میان خدا و بندگان. نوری است که حقایق را آشکار میکند، کجی در آن نیست تا نیازی به تصحیح داشته باشد. انحرافی در آن راه ندارد تا مورد عتاب و سرزنش قرار گیرد.}}.
ساختار
ساختار اصلی قرآن -توقیفی- شامل؛ سوره (114 سوره) و بصورت خردتر، آیه (کلاً 6236 آیه) می باشد و مشهورترین ساختار قراردادی با حفظ تناسب تقسیم قرآن به سی جزء مساوی از نظر حجم می باشد.
سوره
سوره در واژه به معنای «بُریده شده» است و در اصطلاح واحدی است دربرگیرندهٔ گروهی مستقل از آیات قرآن که مَطلَع «بسماللهالرحمنالرحیم» و مقطعی دارد. به اعتقاد شیعیان هر سورهٔ قرآن - جز سورهٔ توبه - با آیه «به نام خداوند بخشندهٔ مهربان» آغاز میشود. اهل سنت «بسمالله» را جزء سوره نمیدانند. در قرآن کلمهٔ «سوره» به همین معنا به کار رفتهاست؛ مانند در آیهٔ تحدی (مبازره طلبی).
قرآن ۱۱۴ سوره دارد. هر سوره میشود یک یا چند نام داشته باشد که بیشتر از کلمهای از آن سوره و یا رخداد ای مربوط به آن گرفته شدهاند. برخی بر این باورند ترتیب سورهها بدست پیامبر تعیین شده و برخی بر این باورند که آنها به هنگام گردآوری در زمان عثمان کما بیش به ترتیب درازای مرتب شدهاند. سورههای قرآن به دو دستهٔ مکی (فروفرستاده شده در مکه) و مدنی (فروفرستاده شده در مدینه) تقسیم میشوند. سورهها لزوماً یگانگی موضوعی ندارند. نام رایج و شمار آیات هر یک در انتهای این نوشتار آمدهاست. برای مشاهده فهرست نام سورهها و شمار آیات آنها به نوشتار سوره رجوع کنید.
قرآن ۱۱۴ سوره دارد. سورهٔ ۹ قرآن سوره توبه «بسم الله الرحمن الرحیم» ندارد ولی سورهٔ ۲۷ قرآن یعنی سورهٔ نمل ۲ «بسم الله الرحمن الرحیم» دارد. طولانیترین سوره قرآن سوره بقره است که دربرگیرنده ۲۸۶ آیهاست. کوتاهترین سوره قرآن هم کوثر با ۳ آیهاست.
آیه
آیه در واژه به معنی نشانهاست و در اصطلاح کوچکترین واحد تقسیم قرآن است. این واژه در قرآن به همین معنای ویژه نیز به کار رفتهاست. یک آیه میتواند چند حرف، چند واژه، یک یا چند جمله و یا یک یا چند بند (پاراگراف) باشد. بر پایه محاسبهٔ رایانهای شمار همه آیات قرآن ۶۲۳۶ تا است. (رامیار، تاریخ قرآن:۵۷۰) برخی آیات مانند آیهٔ نور (نور، ۳۵)، آیه الکرسی، آیهٔ تطهیر (احزاب، ۳۳)، آیه ولایت (مائده، ۵۵) و آیهٔ حجاب (نور، ۳۰ و ۳۱) با نامهای ویژهای مشهورند..
بنابه اعتقاد مسلمانان اولین آیاتی که بر پیامبر اسلام نازل شدند، ۵ آیه اول از سوره علق بود. مسلمانان باور دارند ترتیب آیات قرآن توسط محمد طبق وحی تنظیم شدهاست. عدهای از دانشمندان مسلمان معتقدند که برخی آیات نظیر آیهٔ «اکمال دین» (مائده، ۳) به هنگام گردآوری و تدوین از جای اصلی خود خارج شدهاند. متن قرآن به ظاهر بدون آغاز، میانه و پایان است. ساختار آن غیرخطی و مانند یک تار عنکبوت است.
تعداد کل آیات قرآن ۶۲۳۶ است. البته در این رقم هم اختلاف هست. مثلاً در این محاسبه، «بسم الله الرحمن الرحیم» فقط در سورهٔ فاتحه (اولین سورهٔ قرآن) شمرده شدهاست (البته بجز سوره فاتحه؛ «بسم الله الرحمن الرحیم» که در ابتدای همه سورههای قرآن جز سوره توبه که «بسم الله الرحمن الرحیم» ندارد- قرار دارد جزء آیه اول آنها محسوب میشوند.) نظراتی دیگر نیز در این باره بسیار موجود است، برای مثال اشخاصی میگویند ۶۶۶۶ و اشخاصی دیگر میگویند ۶۲۳۴.
بلندترین آیه قرآن، آیه ۲۸۲ بقرهاست که در آن ۲۰ دستور از جانب خداوند آمدهاست. کوتاهترین آیه قرآن نیز آیه ۶۴ سورهٔ الرحمن است که رنگ باغ بهشتی را توصیف میکند.
کلمه
بسته به روش شمارش و تعریف واژه و نیز نحوهٔ رسمالخط، اعداد گوناگونی برای شمار واژههای و حروف قرآن گفته شده. مشهورترین آنها ۷۷۷۰۱ واژه و ۳۲۳۶۷۱ حرف است که حدود ۱۰ هزار واژه آن غیر تکراری است و ۱۲۶۰ واژه از آنها به عنوان ریشه ۸۰ درصد ۱۰ هزار واژه شناخته میشود
دیگر تقسیمبندیها
قرآن به ۳۰ بخش تقریباً مساوی به نام جزء تقسیم شدهاست. هر جزء از دو قسمت مساوی به نام حزب تشکیل شدهاست و احزاب به نصف و ربع حزب تقسیم میشوند (برخی نیز هر جزء را به ۴ حزب تقسیم میکنند و در این صورت ۱۲۰ حزب داریم).
فارسیزبانان قران را به سه پاره و دو پاره و یک پاره تقسیم می کردند پاره به معنی بخش یا فصل است در بعضی موارد همچنین یک چهارم از قرآن را هفتک و یکهفتم آن را هفتیک مینامیدند. در برخی مکتبهای قدیم، کودکان نخست هفتک (از ۱ تا ۷) قرآن را بدون دانستن معنی نگهداری میکردند و بعد به بقیه امور حفظی و معانی میرسیدند.
سبک
سورههای مکی از سورههای مدنی مسجعترند. همچنین آیاتی که به حوادث قیامت و بیم و امیدِ آن میپردازند، بیشتر احساسات خوانده را منقلب میسازند و آیاتی نظیر آیات احکام به گونهای است که خرد خواننده را مخاطب قرار میدهد. سبک آیات قرآن با شعر و حتی سبک روایات از پیامبران و امامان متفاوت است. پژوهشی مبتنی بر پردازش زبانهای طبیعی نشان داده است که قرآن تنها یک مولف دارد.
شبکه اجتماعی
شبکهٔ اجتماعی ساختاری اجتماعی است که از گره هایی(که عموماً فردی یا سازمانی هستند) تشکیل شدهاست که توسط یک یا چند نوع خاص از وابستگی به هم متصل اند، برای مثال: قیمتها، الهامات، ایدهها و تبادلات مالی، دوستها، خویشاوندی، تجارت، لینکهای وب، سرایت بیماریها (اپیدمولوژی) یا مسیرهای هواپیمایی. ساختارهای حاصل اغلب بسیار پیچیده هستند.
تحلیل شبکههای اجتماعی روابط اجتماعی را با اصطلاحات رأس و یال مینگرد. رأسها بازیگران فردی درون شبکهها هستند و یالها روابط میان این بازیگران هستند.انواع زیادی از یالها میتواند میان رأسها وجود داشته باشد. نتایج تحقیقات مختلف بیانگر آن است که می توان از ظرفیت شبکههای اجتماعی در بسیاری از سطوح فردی و اجتماعی به منظور شناسایی مسائل و تعیین راه حل آنها، برقراری روابط اجتماعی، اداره امور تشکیلاتی، سیاستگذاری و رهنمون سازی افراد در مسیر دستیابی به اهداف استفاده نمود. به عنوان مثال، نتایج مطالعات در حوزه سیاستگذاری گردشگری نشان می دهد شبکههای اجتماعی به واسطه تاثیرگذاری روی متغیرهای رفتاری بر جذب گردشگران خارجی به مقاصد گوناگون تاثیرگذار هستند و می توان از این شبکه ها به منظور شکلگیری اعتماد و کاهش ریسک تصمیمگیری کاربران در انتخاب یک مقصد خاص گردشگری بهره گرفت.
در سادهترین شکل یک شبکهٔ اجتماعی نگاشتی از تمام یالهای مربوط، میان رأسهای مورد مطالعهاست. شبکهٔ اجتماعی هم چنین میتواند برای تشخیص موقعیت اجتماعی هر یک از بازیگران مورد استفاده قرار گیرد. این مفاهیم غالباً در یک نمودار شبکهٔ اجتماعی نشان داده میشوند که درآن، نقطهها رأسها هستند و خطها نشانگر یالها.
در ایران علیرغم اینکه عضویت در شبکههای اجتماعی جرم تلقی نمیشود، ولی به موجب فیلترینگ آنها از جانب حکومت، حضور در این وبگاهها چون از طریق دور زدن فیلترینگ میسر است، مصداق عمل مجرمانه است.
آنالیز شبکههای اجتماعی
آنالیز شبکههای اجتماعی(مرتبط با نظریه شبکهها) به عنوان یک تکنیک کلیدی در جامعه شناسی، انسان شناسی، جغرافیا، روانشناسی اجتماعی، جامعه شناسی زبان، علوم ارتباطات، علوم اطلاعات، مطالعات سازمانی، اقتصاد و زیست شناسی مدرن همانند یک موضوع محبوب در زمینهٔ تفکر ومطالعه پدیدار شدهاست.
بالغ بر یک قرن است که مردم، شبکهٔ اجتماعی مجازی را برای اشارههای ضمنی به مجموعه روابط پیچیده میان افراد درسیستمهای اجتماعی در تمامی مقیاسها از روابط بین فردی گرفته تا بینالمللی مورد استفاده قرار میدهند. در سال ۱۹۴۵ J. A. Barnes برای نخستین بار از اصطلاح قاعده مند برای مشخص کردن الگوهایی از رشتهها استفاده کرد که مفاهیم را مشخص میکنند و به صورت رایج توسط عموم و دانشمندان علوم اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد : گروههای محدود (مانند: قبایل و خانوادهها) و طبقات اجتماعی(مانند: جنسیّت و قومیت). دانشورانی چون : S.D. Berkowitz, Stephen Borgatti, Ronald Burt, Linton Freeman, Mark Granovetter, Peter Marsden, Nicholas Mullins, Anatol Rapoport, Stanley Wasserman, Barry Wellman, and Harrison White کاربرد شبکههای اجتماعی را به تفصیل بیان کردهاند.
آنالیز شبکههای اجتماعی از طریق احکام نظری و روشها و تحقیقهای مربوط به آن از یک صنعت ضمنی به معبری تحلیلی برای پارادایمها تغییر یافتهاست. برهان های تحلیلی از کل گرفته تا جزء؛ از ساختار گرفته تا روابط و افراد، از اخلاق گرفته تا رفتار همگی شبکههای سراسری را مورد بررسی قرار میدهند که در آنها، همهٔ رشتهها شامل روابط ویژهای در میان جمعیت ِ تعریف شدهاند و یا شبکههای فردی را مورد بررسی قرار میدهند که شامل رشتهها یی است که افراد مشخصی آنها را دارند از قبیل انجمنهای خصوصی.
گرایشهای تحلیلی متعددی آنالیز شبکههای اجتماعی را تمیز میدهند: هیچ فرضی وجود ندارد که گروهها، بلوکهای بنا کنندهٔ اجتماع هستند :: این معبر برای مطالعهٔ سیستمهای اجتماعی با محدودیت کمتر باز است از اجتماعات غیر محلی گرفته تا لینکهای درون وبگاهها.
آنالیز شبکههای اجتماعی علاوه بر سروکارداشتن با اشخاص (افراد، سازمانها، ایالات) به عنوان واحدهای گسستهٔ تحلیل، برروی چگونگی ساختار رشتهها که اشخاص و روابط میان آنها را تحت تاثیر قرار میدهد نیز تمرکز میکند.
برخلاف تحلیلهایی که بر این فرض استوارند که هنجارهای اجتماعی تعیین کنندهٔ رفتارها هستند، آنالیز شبکههای اجتماعی به بررسی وسعت تاثیرگذاری ساختار و ترکیب رشتهها بر هنجارها میپردازد.
شکل یک شبکهٔ اجتماعی به تعیین میزان سودمندی شبکه برای افراد آن شبکه کمک میکند. به طور جزئی شبکههای محکم برای اعضایشان نسبت به شبکههایی که تعداد زیادی اتصالات ضعیف برای افراد خارج از شبکهٔ اصلی دارند، کمتر مفید واقع میشوند. بیشتر شبکههای باز با اتصالات اجتماعی و رشتههای ضعیف، شانس بیشتری برای دسترسی به ایدهها و دست آوردهای جدید نسبت به شبکههای بسته با رشتههای طویل فراهم میآورد. به بیان دیگر گروهی از دوستان که تنها دارای ارتباط با یکدیگر هستند، اطلاعات و دست آوردهای یکسانی را به اشتراک میگذارند. اما گروهی از افراد که دارای ارتباط با بخشهای اجتماعی دیگر هستند شانس بیشتری برای دسترسی به محدودهٔ وسیعتری از اطلاعات دارند. افراد برای دستیابی به موفقیت بهتر است که با شبکههای گوناگونی ارتباط داشته باشند تا اینکه ارتباطات زیادی درون یک شبکه داشته باشند. به طور مشابه افراد میتوانند تأثیرگذاری و ایفای نقش به عنوان واسطه در برقراری ارتباط بین دو شبکه که به هم متصل نیستند را تمرین کنند.(این کار پر کردن سوراخهای ساختاری نامیده میشود.)
آنالیز شبکههای اجتماعی چشم انداز متناوبی را ایجاد میکند که در آن خواص افراد نسبت به ارتباطات و رشتههای میان آنها در شبکه از اهمیت کمتری برخوردار است. این معبر ایجاد شدهاست تا برای توضیح بسیاری از پدیدههای جهان واقعی مفید واقع شود، اما مجال کمتری برای نمایندگیهای فردی باقی میگذارد تا توانمندیهای فردیشان روی موفقیت تأثیرگذار باشد زیرا بخش زیادی از این توانمندیها درون ساختار شبکه باقی میماند.
شبکههای اجتماعی برای بررسی چگونگی تأثیرات متقابل میان تشکیلات، توصیف بسیاری از اتصالات غیررسمی که مجریان را به یکدیگر متصل میکند، نیز مورد استفاده قرار گرفتهاست و در این زمینهها نیز به خوبی برقراری ارتباطات فردی میان کارمندان در سازمانهای مختلف عمل میکند. شبکههای اجتماعی نقش کلیدی در موفقیتهای تجاری و پیشرفتهای کاری ایفا میکنند. شبکهها راههایی را برای شرکتها فراهم میکند که اطلاعات جمع آوری کنند، از رقابت بپرهیزند و حتی برای تنظیم قیمتها و سیاستها با هم تبانی کنند.
آشنایی با شبکههای اجتماعی اینترنتی
فضای مجازی مجال شکلگیری اجتماعات جدید از کاربران را فراهم میکند. از زمان تونیس (Tonnies) و تلاش او برای تعریف دو گونه تجمع انسانی یعنی «اجتماع» در مقابل «جامعه» (گزلشافت و گمنشافت) به بعد همه متفکران علوم اجتماعی و فرهنگی «رو در رو بودن»، «محدودیت تعداد»، و «ابتناء بر روابط عاطفی و نه روابط عقلانی را از خصائص بنیانی»اجتماع" عنوان کردهاند.
هر چند روابط کاربران فضای مجازی رابطهای با واسطهاست و نه رو در رو، بسیاری از مطالعه کنندگان اینترنت تمایل دارند از اصطلاح «اجتماع» برای اشاره به جمع کاربران استفاده کنند.
در این میان تلاشهای متعددی در حال انجام است تا حوزه و دامنه معنایی کاربردهای جدید این اصطلاح را برای اشاره به تجمعات کاربران فضای مجازی، روشن سازد. ازجمله میتوان به تلاشهای خانم شلینی ونچرلی اشاره کرد.
نظرات ونچرلی در سایت USINFO ارائه شدهاست. او به شبکهها و سازمانهای رسمی که به سامان بخشیدن به روابط و مقررات ارتباطاتی در فضای مجازی اشتغال دارند میپردازد و در ادامه به موضوع اجتماعات کاربران و خصوصیتهای آنها اشاره میکند.
شبکههای اجتماعی برپایه اینترنت از قبیل facebook.com و myspace.com در بین جوانان آمریکایی محبوبیت به سزایی کسب کردهاند. این شبکههای اجتماعی درعین حال که فضاهایی هستند که درآنها افراد دوستان جدیدی پیدا میکنند و یا دوستان قدیمی خود را در جریان تغییرات زندگی شان قرار میدهند، مکانهایی برای تبادل نظر هستند که در آنها جوانان عقاید و نظرات خود را با هم به اشتراک میگذارند.
این قابلیت که یک جوان بتواند با امثال خود در کشورهای دیگر جهان ارتباط برقرار کند باعث میشود تا این شبکهها به مکانی تبدیل شوند که در آنها ایدههای جدید معرفی میشوند و مورد بحث قرار میگیرند.
شبکههای اجتماعی اینترنتی در دنیا
استفاده از خدمات شبکههای اجتماعی، روزبهروز محبوبیت بیشتری پیدا میکند. هماکنون سایتهای شبکههای اجتماعی، بعد از پرتالهای بزرگی مثل یاهو یا اماسان موتورهای جستجو مثل گوگل، تبدیل به پراستفادهترین خدمت اینترنتی شدهاند.
خیلی از نهادهای مختلف جهانی و اینترنتی با اهداف گوناگون که مهمترین آنها تجاری و تبلیغاتی است، دست بهراهاندازی شبکههای اجتماعی زده یا درصدد خرید سهام مهمترین شبکههای اجتماعی دنیا هستند؛ مثل رقابت اخیر گوگل و مایکروسافت برسر سایت مایاسپیس و فیسبوک.
در رقابت مایاسپیس، پرکاربرترین سایت شبکه اجتماعی دنیا گوگل و در رقابت برسر فیسبوک، مایکروسافت برندهشد. ضمن اینکه یاهو هم بعد از راهاندازی نهچندان موفق «۳۶۰درجه»، به دنبال راهاندازی یک شبکه اجتماعی دیگر بهاسم «مش» است.
ناسا هم برای جذب جوانان علاقهمند به موضوعات هوافضا، یک شبکه اجتماعی را بر پایه استانداردهای نسل آینده وب و تنظیمات سایت خود راه اندازی کرد.
این شبکه اجتماعی جدید که مای ناسا نام دارد، بخشهای بسیار پیشرفتهای دارد که کاربران میتوانند از طریق آنها تصاویر و تفکرات خود را درباره موضوعات فضایی با سایر کاربران بهاشتراک بگذارند. مای ناسا یک نمونه بسیار اصلی از شبکههای اجتماعی است و یک محیط مجازی را میسازد که در آن کاربران میتوانند تمام موضوعات و مقولات مورد نظر و شخصی خود را جمعآوری کنند.
کاربران میتوانند در این شبکه اجتماعی جدید برای خود وبلاگ درست کنند و از وبلاگهایی نظیر وبلاگ یکی از مدیران ناسا که روایت بسیار شگفتانگیزی را از ماموریتهای فضایی خود نقل کردهاست، استفاده کنند.
شبکههای اجتماعی، بهخصوص آنهایی که کاربردهای معمولی و غیرتجاری دارند، مکانهایی در دنیای مجازی هستند که مردم خود را بهطور خلاصه معرفی میکنند و امکان برقراری ارتباط بین خود و همفکرانشان را در زمینههای مختلف مورد علاقه فراهم میکنند. البته در بعضی از این موارد مثل مایناسا سمت و سوی اصلی این علایق (فضا) مشخص است.
به نظر میرسد شبکههای اجتماعی در اینترنت، در آینده بیش از این هم اهمیت پیدا میکند. این شبکهها هماکنون هم روزبهروز محبوبتر میشوند. با شبکههای اجتماعی، دیگر افراد برای پیداکردن همفکران خود در موارد گوناگون تنها نیستند؛ یک دوست آرژانتینی برای تحلیل بازیهای بوکاجونیورز، یک دوست سوئدی برای صحبت در مورد فناوری اطلاعات، یک دوست فرانسوی برای صحبت در مورد فیلمهای سینمای مستقل یا یک دوست مصری برای بحث در مورد مسائل خاورمیانه.
مسلماً در دنیای حقیقی هیچگاه افراد علاقهمند، موضوعات موردعلاقه خود را به این گستردگی نمییافتند. این دلیل و شاید دلایل مشابه این، سرویسهای شبکههای اجتماعی را به یکی از مهمترین ارکان اینترنت در دو، سه سال اخیر تبدیل کردهاست.
گسترش شبکههای اجتماعی اینترنتی در ایران
در یک ساله اخیر وب سایت های که با نام شبکه اجتماعی در ایران فعالیت می کنن به طور روز افزونی در حال افزایش است تب فیسبوکی در ایران اوج گرفته و شبکه های اجتماعی زیادی که تا حدودی هم شبه به فیس بوک است خیلی زیاد شده تا یکسال قبل وقتی در گوگل کلمه شبکه اجتماعی را جستجو می کردیم به سختی در 5 صفح اول جستجو اثری از شبکه های اجتماعی بود ولی امروز وقتی کلمه شبکه اجتماعی را جستجو می کنی بالغ بر 21,800,000 نتایج جستجو نشان می دهد که نشانگر روشد بسیار چشمگیر آن در ایران است.
شبکههای اجتماعی اینترنتی در ایران
حدود ۴ سال پیش بود که مفهوم شبکههای اجتماعی بهطور گسترده با حضور اورکات در میان کاربران ایرانی رواج پیدا کرد و در مدت کوتاهی آنقدر سریع رشد کرد که پس از برزیل و آمریکا، ایران سومین کشور حاضر در اورکات شد.
اما درهمان زمان شایعاتی هم رواج پیدا کرد که نسبت به عضویت در این انجمن هشدار دادند. میگفتند که گوگل (گرداننده اورکات) از این طریق به اطلاعات شخصی، علایق و نظرات و ارتباطات خصوصی افراد دست پیدا میکند و ممکن است این کار باعث ازبینرفتن امنیت شخصی افراد شود.
چندی پیش دادگاهی در برزیل، از گوگل تقاضای اجرای محدودیتهایی در سرویس اورکات کرد تا گروههای نژادپرستانه از اورکات حذف شوند. البته گوگل از اجرای این تقاضا سرباز زدهاست.
گوگل اعلام کرده چون سرورهای گوگل که مرتبط با اورکات هستند، در آمریکا قرار دارند، کلیه امور مربوط به آن مطابق قوانین آمریکا بوده و نمیتوان قوانین برزیل یا سایر دولتها را در آن دخیل کرد اما گروههای خاصی را که بر خلاف قوانین داخلی اورکات بودهاند، شناسایی و بستهاست.
هرچند که یاهو ۳۶۰ هنوز مورد استفاده قرارمیگیرد، اما کاربران ایرانی به سراغ سایتهای شبکههای اجتماعی کمتر معروف و حتی شبکههای اجتماعی ایرانی میروند.
با نگاهی به تعداد کاربران ۲۴ شبکه اجتماعی پرطرفدار دنیا (جدول)، به آسانی میشود میزان تاثیرگذاری این شبکهها را درک کرد. این شبکهها مجموعاً بیش از یک میلیارد کاربر دارند و اگرچه تعامل زیادی بین کاربران آنها هست، اما بههرحال رقم فوقالعادهای است.
شبکهٔ اجتماعی ساختاری اجتماعی است که از گره هایی(که عموماً فردی یا سازمانی هستند) تشکیل شدهاست که توسط یک یا چند نوع خاص از وابستگی به هم متصل اند، برای مثال: قیمتها، الهامات، ایدهها و تبادلات مالی، دوستها، خویشاوندی، تجارت، لینکهای وب، سرایت بیماریها (اپیدمولوژی) یا مسیرهای هواپیمایی. ساختارهای حاصل اغلب بسیار پیچیده هستند.
تحلیل شبکههای اجتماعی روابط اجتماعی را با اصطلاحات رأس و یال مینگرد. رأسها بازیگران فردی درون شبکهها هستند و یالها روابط میان این بازیگران هستند.انواع زیادی از یالها میتواند میان رأسها وجود داشته باشد. نتایج تحقیقات مختلف بیانگر آن است که می توان از ظرفیت شبکههای اجتماعی در بسیاری از سطوح فردی و اجتماعی به منظور شناسایی مسائل و تعیین راه حل آنها، برقراری روابط اجتماعی، اداره امور تشکیلاتی، سیاستگذاری و رهنمون سازی افراد در مسیر دستیابی به اهداف استفاده نمود. به عنوان مثال، نتایج مطالعات در حوزه سیاستگذاری گردشگری نشان می دهد شبکههای اجتماعی به واسطه تاثیرگذاری روی متغیرهای رفتاری بر جذب گردشگران خارجی به مقاصد گوناگون تاثیرگذار هستند و می توان از این شبکه ها به منظور شکلگیری اعتماد و کاهش ریسک تصمیمگیری کاربران در انتخاب یک مقصد خاص گردشگری بهره گرفت.
در سادهترین شکل یک شبکهٔ اجتماعی نگاشتی از تمام یالهای مربوط، میان رأسهای مورد مطالعهاست. شبکهٔ اجتماعی هم چنین میتواند برای تشخیص موقعیت اجتماعی هر یک از بازیگران مورد استفاده قرار گیرد. این مفاهیم غالباً در یک نمودار شبکهٔ اجتماعی نشان داده میشوند که درآن، نقطهها رأسها هستند و خطها نشانگر یالها.
در ایران علیرغم اینکه عضویت در شبکههای اجتماعی جرم تلقی نمیشود، ولی به موجب فیلترینگ آنها از جانب حکومت، حضور در این وبگاهها چون از طریق دور زدن فیلترینگ میسر است، مصداق عمل مجرمانه است.
آنالیز شبکههای اجتماعی
آنالیز شبکههای اجتماعی(مرتبط با نظریه شبکهها) به عنوان یک تکنیک کلیدی در جامعه شناسی، انسان شناسی، جغرافیا، روانشناسی اجتماعی، جامعه شناسی زبان، علوم ارتباطات، علوم اطلاعات، مطالعات سازمانی، اقتصاد و زیست شناسی مدرن همانند یک موضوع محبوب در زمینهٔ تفکر ومطالعه پدیدار شدهاست.
بالغ بر یک قرن است که مردم، شبکهٔ اجتماعی مجازی را برای اشارههای ضمنی به مجموعه روابط پیچیده میان افراد درسیستمهای اجتماعی در تمامی مقیاسها از روابط بین فردی گرفته تا بینالمللی مورد استفاده قرار میدهند. در سال ۱۹۴۵ J. A. Barnes برای نخستین بار از اصطلاح قاعده مند برای مشخص کردن الگوهایی از رشتهها استفاده کرد که مفاهیم را مشخص میکنند و به صورت رایج توسط عموم و دانشمندان علوم اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد : گروههای محدود (مانند: قبایل و خانوادهها) و طبقات اجتماعی(مانند: جنسیّت و قومیت). دانشورانی چون : S.D. Berkowitz, Stephen Borgatti, Ronald Burt, Linton Freeman, Mark Granovetter, Peter Marsden, Nicholas Mullins, Anatol Rapoport, Stanley Wasserman, Barry Wellman, and Harrison White کاربرد شبکههای اجتماعی را به تفصیل بیان کردهاند.
آنالیز شبکههای اجتماعی از طریق احکام نظری و روشها و تحقیقهای مربوط به آن از یک صنعت ضمنی به معبری تحلیلی برای پارادایمها تغییر یافتهاست. برهان های تحلیلی از کل گرفته تا جزء؛ از ساختار گرفته تا روابط و افراد، از اخلاق گرفته تا رفتار همگی شبکههای سراسری را مورد بررسی قرار میدهند که در آنها، همهٔ رشتهها شامل روابط ویژهای در میان جمعیت ِ تعریف شدهاند و یا شبکههای فردی را مورد بررسی قرار میدهند که شامل رشتهها یی است که افراد مشخصی آنها را دارند از قبیل انجمنهای خصوصی.
گرایشهای تحلیلی متعددی آنالیز شبکههای اجتماعی را تمیز میدهند: هیچ فرضی وجود ندارد که گروهها، بلوکهای بنا کنندهٔ اجتماع هستند :: این معبر برای مطالعهٔ سیستمهای اجتماعی با محدودیت کمتر باز است از اجتماعات غیر محلی گرفته تا لینکهای درون وبگاهها.
آنالیز شبکههای اجتماعی علاوه بر سروکارداشتن با اشخاص (افراد، سازمانها، ایالات) به عنوان واحدهای گسستهٔ تحلیل، برروی چگونگی ساختار رشتهها که اشخاص و روابط میان آنها را تحت تاثیر قرار میدهد نیز تمرکز میکند.
برخلاف تحلیلهایی که بر این فرض استوارند که هنجارهای اجتماعی تعیین کنندهٔ رفتارها هستند، آنالیز شبکههای اجتماعی به بررسی وسعت تاثیرگذاری ساختار و ترکیب رشتهها بر هنجارها میپردازد.
شکل یک شبکهٔ اجتماعی به تعیین میزان سودمندی شبکه برای افراد آن شبکه کمک میکند. به طور جزئی شبکههای محکم برای اعضایشان نسبت به شبکههایی که تعداد زیادی اتصالات ضعیف برای افراد خارج از شبکهٔ اصلی دارند، کمتر مفید واقع میشوند. بیشتر شبکههای باز با اتصالات اجتماعی و رشتههای ضعیف، شانس بیشتری برای دسترسی به ایدهها و دست آوردهای جدید نسبت به شبکههای بسته با رشتههای طویل فراهم میآورد. به بیان دیگر گروهی از دوستان که تنها دارای ارتباط با یکدیگر هستند، اطلاعات و دست آوردهای یکسانی را به اشتراک میگذارند. اما گروهی از افراد که دارای ارتباط با بخشهای اجتماعی دیگر هستند شانس بیشتری برای دسترسی به محدودهٔ وسیعتری از اطلاعات دارند. افراد برای دستیابی به موفقیت بهتر است که با شبکههای گوناگونی ارتباط داشته باشند تا اینکه ارتباطات زیادی درون یک شبکه داشته باشند. به طور مشابه افراد میتوانند تأثیرگذاری و ایفای نقش به عنوان واسطه در برقراری ارتباط بین دو شبکه که به هم متصل نیستند را تمرین کنند.(این کار پر کردن سوراخهای ساختاری نامیده میشود.)
آنالیز شبکههای اجتماعی چشم انداز متناوبی را ایجاد میکند که در آن خواص افراد نسبت به ارتباطات و رشتههای میان آنها در شبکه از اهمیت کمتری برخوردار است. این معبر ایجاد شدهاست تا برای توضیح بسیاری از پدیدههای جهان واقعی مفید واقع شود، اما مجال کمتری برای نمایندگیهای فردی باقی میگذارد تا توانمندیهای فردیشان روی موفقیت تأثیرگذار باشد زیرا بخش زیادی از این توانمندیها درون ساختار شبکه باقی میماند.
شبکههای اجتماعی برای بررسی چگونگی تأثیرات متقابل میان تشکیلات، توصیف بسیاری از اتصالات غیررسمی که مجریان را به یکدیگر متصل میکند، نیز مورد استفاده قرار گرفتهاست و در این زمینهها نیز به خوبی برقراری ارتباطات فردی میان کارمندان در سازمانهای مختلف عمل میکند. شبکههای اجتماعی نقش کلیدی در موفقیتهای تجاری و پیشرفتهای کاری ایفا میکنند. شبکهها راههایی را برای شرکتها فراهم میکند که اطلاعات جمع آوری کنند، از رقابت بپرهیزند و حتی برای تنظیم قیمتها و سیاستها با هم تبانی کنند.
آشنایی با شبکههای اجتماعی اینترنتی
فضای مجازی مجال شکلگیری اجتماعات جدید از کاربران را فراهم میکند. از زمان تونیس (Tonnies) و تلاش او برای تعریف دو گونه تجمع انسانی یعنی «اجتماع» در مقابل «جامعه» (گزلشافت و گمنشافت) به بعد همه متفکران علوم اجتماعی و فرهنگی «رو در رو بودن»، «محدودیت تعداد»، و «ابتناء بر روابط عاطفی و نه روابط عقلانی را از خصائص بنیانی»اجتماع" عنوان کردهاند.
هر چند روابط کاربران فضای مجازی رابطهای با واسطهاست و نه رو در رو، بسیاری از مطالعه کنندگان اینترنت تمایل دارند از اصطلاح «اجتماع» برای اشاره به جمع کاربران استفاده کنند.
در این میان تلاشهای متعددی در حال انجام است تا حوزه و دامنه معنایی کاربردهای جدید این اصطلاح را برای اشاره به تجمعات کاربران فضای مجازی، روشن سازد. ازجمله میتوان به تلاشهای خانم شلینی ونچرلی اشاره کرد.
نظرات ونچرلی در سایت USINFO ارائه شدهاست. او به شبکهها و سازمانهای رسمی که به سامان بخشیدن به روابط و مقررات ارتباطاتی در فضای مجازی اشتغال دارند میپردازد و در ادامه به موضوع اجتماعات کاربران و خصوصیتهای آنها اشاره میکند.
شبکههای اجتماعی برپایه اینترنت از قبیل facebook.com و myspace.com در بین جوانان آمریکایی محبوبیت به سزایی کسب کردهاند. این شبکههای اجتماعی درعین حال که فضاهایی هستند که درآنها افراد دوستان جدیدی پیدا میکنند و یا دوستان قدیمی خود را در جریان تغییرات زندگی شان قرار میدهند، مکانهایی برای تبادل نظر هستند که در آنها جوانان عقاید و نظرات خود را با هم به اشتراک میگذارند.
این قابلیت که یک جوان بتواند با امثال خود در کشورهای دیگر جهان ارتباط برقرار کند باعث میشود تا این شبکهها به مکانی تبدیل شوند که در آنها ایدههای جدید معرفی میشوند و مورد بحث قرار میگیرند.
شبکههای اجتماعی اینترنتی در دنیا
استفاده از خدمات شبکههای اجتماعی، روزبهروز محبوبیت بیشتری پیدا میکند. هماکنون سایتهای شبکههای اجتماعی، بعد از پرتالهای بزرگی مثل یاهو یا اماسان موتورهای جستجو مثل گوگل، تبدیل به پراستفادهترین خدمت اینترنتی شدهاند.
خیلی از نهادهای مختلف جهانی و اینترنتی با اهداف گوناگون که مهمترین آنها تجاری و تبلیغاتی است، دست بهراهاندازی شبکههای اجتماعی زده یا درصدد خرید سهام مهمترین شبکههای اجتماعی دنیا هستند؛ مثل رقابت اخیر گوگل و مایکروسافت برسر سایت مایاسپیس و فیسبوک.
در رقابت مایاسپیس، پرکاربرترین سایت شبکه اجتماعی دنیا گوگل و در رقابت برسر فیسبوک، مایکروسافت برندهشد. ضمن اینکه یاهو هم بعد از راهاندازی نهچندان موفق «۳۶۰درجه»، به دنبال راهاندازی یک شبکه اجتماعی دیگر بهاسم «مش» است.
ناسا هم برای جذب جوانان علاقهمند به موضوعات هوافضا، یک شبکه اجتماعی را بر پایه استانداردهای نسل آینده وب و تنظیمات سایت خود راه اندازی کرد.
این شبکه اجتماعی جدید که مای ناسا نام دارد، بخشهای بسیار پیشرفتهای دارد که کاربران میتوانند از طریق آنها تصاویر و تفکرات خود را درباره موضوعات فضایی با سایر کاربران بهاشتراک بگذارند. مای ناسا یک نمونه بسیار اصلی از شبکههای اجتماعی است و یک محیط مجازی را میسازد که در آن کاربران میتوانند تمام موضوعات و مقولات مورد نظر و شخصی خود را جمعآوری کنند.
کاربران میتوانند در این شبکه اجتماعی جدید برای خود وبلاگ درست کنند و از وبلاگهایی نظیر وبلاگ یکی از مدیران ناسا که روایت بسیار شگفتانگیزی را از ماموریتهای فضایی خود نقل کردهاست، استفاده کنند.
شبکههای اجتماعی، بهخصوص آنهایی که کاربردهای معمولی و غیرتجاری دارند، مکانهایی در دنیای مجازی هستند که مردم خود را بهطور خلاصه معرفی میکنند و امکان برقراری ارتباط بین خود و همفکرانشان را در زمینههای مختلف مورد علاقه فراهم میکنند. البته در بعضی از این موارد مثل مایناسا سمت و سوی اصلی این علایق (فضا) مشخص است.
به نظر میرسد شبکههای اجتماعی در اینترنت، در آینده بیش از این هم اهمیت پیدا میکند. این شبکهها هماکنون هم روزبهروز محبوبتر میشوند. با شبکههای اجتماعی، دیگر افراد برای پیداکردن همفکران خود در موارد گوناگون تنها نیستند؛ یک دوست آرژانتینی برای تحلیل بازیهای بوکاجونیورز، یک دوست سوئدی برای صحبت در مورد فناوری اطلاعات، یک دوست فرانسوی برای صحبت در مورد فیلمهای سینمای مستقل یا یک دوست مصری برای بحث در مورد مسائل خاورمیانه.
مسلماً در دنیای حقیقی هیچگاه افراد علاقهمند، موضوعات موردعلاقه خود را به این گستردگی نمییافتند. این دلیل و شاید دلایل مشابه این، سرویسهای شبکههای اجتماعی را به یکی از مهمترین ارکان اینترنت در دو، سه سال اخیر تبدیل کردهاست.
گسترش شبکههای اجتماعی اینترنتی در ایران
در یک ساله اخیر وب سایت های که با نام شبکه اجتماعی در ایران فعالیت می کنن به طور روز افزونی در حال افزایش است تب فیسبوکی در ایران اوج گرفته و شبکه های اجتماعی زیادی که تا حدودی هم شبه به فیس بوک است خیلی زیاد شده تا یکسال قبل وقتی در گوگل کلمه شبکه اجتماعی را جستجو می کردیم به سختی در 5 صفح اول جستجو اثری از شبکه های اجتماعی بود ولی امروز وقتی کلمه شبکه اجتماعی را جستجو می کنی بالغ بر 21,800,000 نتایج جستجو نشان می دهد که نشانگر روشد بسیار چشمگیر آن در ایران است.
شبکههای اجتماعی اینترنتی در ایران
حدود ۴ سال پیش بود که مفهوم شبکههای اجتماعی بهطور گسترده با حضور اورکات در میان کاربران ایرانی رواج پیدا کرد و در مدت کوتاهی آنقدر سریع رشد کرد که پس از برزیل و آمریکا، ایران سومین کشور حاضر در اورکات شد.
اما درهمان زمان شایعاتی هم رواج پیدا کرد که نسبت به عضویت در این انجمن هشدار دادند. میگفتند که گوگل (گرداننده اورکات) از این طریق به اطلاعات شخصی، علایق و نظرات و ارتباطات خصوصی افراد دست پیدا میکند و ممکن است این کار باعث ازبینرفتن امنیت شخصی افراد شود.
چندی پیش دادگاهی در برزیل، از گوگل تقاضای اجرای محدودیتهایی در سرویس اورکات کرد تا گروههای نژادپرستانه از اورکات حذف شوند. البته گوگل از اجرای این تقاضا سرباز زدهاست.
گوگل اعلام کرده چون سرورهای گوگل که مرتبط با اورکات هستند، در آمریکا قرار دارند، کلیه امور مربوط به آن مطابق قوانین آمریکا بوده و نمیتوان قوانین برزیل یا سایر دولتها را در آن دخیل کرد اما گروههای خاصی را که بر خلاف قوانین داخلی اورکات بودهاند، شناسایی و بستهاست.
هرچند که یاهو ۳۶۰ هنوز مورد استفاده قرارمیگیرد، اما کاربران ایرانی به سراغ سایتهای شبکههای اجتماعی کمتر معروف و حتی شبکههای اجتماعی ایرانی میروند.
با نگاهی به تعداد کاربران ۲۴ شبکه اجتماعی پرطرفدار دنیا (جدول)، به آسانی میشود میزان تاثیرگذاری این شبکهها را درک کرد. این شبکهها مجموعاً بیش از یک میلیارد کاربر دارند و اگرچه تعامل زیادی بین کاربران آنها هست، اما بههرحال رقم فوقالعادهای است.
ساعت : 8:51 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی